نه بلوچم نه ازبیک ، نه هزاره نه پتـــــــان
زاده درین بوستــان ، بس افغـانم من افغــان
نه پشه ام نه تاجـک ، نه ترکامن نه تاتـــــار
پروده در خراســان ، روییده در شهرستــان
بلخ تست ام البـــلاد ، بوداست در بامیــــــان
بام جهــان در پامیر، درۀ اونی در پغمـــــان
آب رحمت درزاب ، گرمابه در شبرغـــــان
کان نمک دراندخوی ، انجیر در سمنـــــگان
انار دارد قندهـــــار، هری با خواجه غلطان
انگور خواجه صفـا، خٌش نام دارد در جهان
پارینــه شهر آرش ، پرورده گـٌــــرد آوران
قلۀ ستیغ البــــــرز ، شب ره گشــاید کاروان
ظلم چنگیزوانگریز، بس ببریده این خاکـدان
اسطورۀ این میهـن ، زنده ست در خراســان
فردوسی و مولوی ، زاده در افغان ستـــــان
شمچراغ از آبخیز ،گوید تک آهنگ دوستان
«شمعچراغی از آبخیز شهر آفتاب»