یک پارچه "شعر" از پیگرد

در سوگ پرندگان آبی خلیج مکسیکو

زمین

سینه ای خاک و سنگت کشتزار مرمی و خمپاره
زلال چشمه هایت آگنده از زهر
دریا در هر پیچشش آلوده به گند
سرو ریزش برگهاش را
به سوگ نشسته
ساحل را مرداب بوسه میزند
وپرندگان آبی
پیچیده در کفن قیری
آرامش ابدی را انتظار میکشند
زره با پیام مرگ
بر جایگاه خورشید نشسته
و سوداگران
فرزندان آدم را
با زهر و گند و مرگ،
به پیشواز فردا میفرستند
آیا فردایی خواهد بود ؟

26.5.2010