نویسنده: قاری عتیق الله ساکت

 

اسپکهای چرخکی کرزی

 

25-05-2010

 

حکومت فعلی به مرض کشندهء سرطان مغزی دچار است وآن غده یی خطرناک که امروز به شکل خرچنگ دندانه دار درآمده ودررأس بدنهء دولت قرارگرفته همانا آقای کرزی است که ازهمان بالای بالاها بند بند بدنهء حکومت و نیز ساکنین این دیاررا سرسختانه میگزد وبه فریاد وشیون وا میدارد. بخشی بزرگ این کشور و ساکنین آن ازنحوست پادشاهی اعضای خاندان ایشان بخصوص برادرش "ولی کرزی" که درترویج تجارت قاچاق مواد مخدر با طالبان دست دارد، ازبلای تریاک رنج میکشند. بخش دیگر مملکت بایک مجموعهء بزرگ افراد منسوب به دوملیت (هزاره ها وکوچی ها) دراثر نقشه های ازقبل طرحریزی شده میان هزاره ها وکوچیها خون میگریند.  بخش های اداری وقضایی کشور هم که لله الحمد حالا علنأ به دوکان ها وفروشگاه های خرید وفروش توقیعات وامضاهای مقامات دولتی تبدیل شده است ومأمورین دولتی دستگاهء حاکم چنان به سوی وظیفه شان میروندکه دوکانداران به دوکانهای ایشان.  بخش امنیت مملکت هم که دراثرسیاست های پوشالی جناب شان زمین وزمان را چنان گیچ ساخته که ازیکطرف باطالبان سیاست پدرکشته گی وازطرف دیگرپسرخواندگی را براه انداخته است. وازهمه بدتر بخش اداره ورهبری مملکت درسطح وزارتهای دولت فعلی است که با گماشتن افراد سرکوچه وبی مسؤلیت توسط جناب رییس جمهور  زیرنام "سرپرست" ازهشت ماه باینطرف که حالا نزدیک به یک سال میشود، بگونه غیرقانونی کرسی های دولت را اشغال نموده اند و آبرو وحیثیت دستگاهءحاکم را درسطح جهان به باد فنا داده اند برعلاوهء اینکه باعث وخامت روابط فی ما بین قوهء مقننه واجراییهء دولت به رهبری حامد کرزی نیز گردیده اند. حالا چنانچه یک کودک خوردسال نیزمیداند،  بدنهء دستگاهء حکومت ازنگاهءمدیریت ورهبری آنهم درسطح خیلیها بالا رسمأ از وجود افراد قانونی فاقد بوده وهمه چیز دران وزارتها بدست افرادی افتاده است که ایشان ازنگاهء قوانین نظامهای مردم سالار هیچگونه رسمیت وسندیت قانونی  ندارند، واصولأ حتی مستحق اخذ معاش دولتی از ادارات محمول شان نمیشوند. قاعدتأ  معنای سرپرست وسرپرست بودن ازدید هیچ  کس پوشیده نیست که سرپرست یعنی شخصی دارای صلاحیت های خیلیها محدود، برای مدت محدود ودرحالات اضطرار که با این شرایط افراد سرپرست هرگز ازنگاهء اداری صلاحیت تصمیگیری وبرنامه ریزی را  همچو افراد حقیقی یک اداره نمیتوانند داشته باشند. ازان گذشته باموجودیت اشخاص که زیرنام سرپرست، ادارهء یک نهاد را رهبری میکنند، طبیعتأ روحیه اعتماد هم درسطوح افراد پایینی هم درسطوح مدیریت بالایی میان ایشان وجود نمیداشته باشد. زیرا هردوجانب میدانندکه  سرپرست بودن به معنای  مدیراضطراری ومؤقتی یک اداره است که ازنگاهء اجراییوی شامل همه امیتازات، مسؤلیتها وصلاحیتهای مدیران قانونی یک نهاد نمیشود بلکه  قراردادن سرپرست دررأس یک اداره صرف بخاطر پرکردن  خلای مؤقتی ومخمصه ایست که  اضطرارأ نقش یک مدیر را تمثیل میکند وبه مجرد برطرف شدن آن حالت اضطرار ومخمصه دیگرهمه چیزجای خودرا میگیرد. حالا قریب یکسال است که جناب کرزی دولتی با این بزرگی را که هیچ ضرورتی برای تحمل سرپرستهای اضطراری و وضعیت مخمصه ای وی احساس نمیشود،  افراد مورد نظرخودرا جبرأ بالای ملت تحمیل نموده درحالیکه ازسال گذشته تاحالا کاملأ وقت کافی برای انتخاب ومعرفی کردن افراد جدید بعنوان نامزد وزیر به مجلس نمایندگان داشته است. مخالفت فی مابین نمایندگان مردم وآقای کرزی که ازخزان سال گذشته تاحالا درین ارتباط ادامه دارد، متأسفانه که هیچگاهی به آبرو وحیثیت یکی ازین عالیجنابان که تعداد شان به یازده نفر میرسد، برنخورد تایکی ازانها داوطلبانه بخاطراحترام به رأی مردم، مملکت، آرامش درکشور و بالاخره احترام به قانون اساسی ازوظایف شان استعفا داده باوجدان راحت ازوظایف مغصوبهء شان کنار روند.  سرانجام  نمایندگان مجلس سرازاول ماهء جوزای سال روان ازبس بی تفاوتی آقای کرزی دربرابراین خواست مکررشان دربابت این موضوع دست به اقدام بیسابقه یی زده ومجالس خودرا از چند روز باینطرف زیرنام "اعتصاب با سکوت" به بن بست کشیدند وباین ترتیب "اعتصاب سکوت" را برای اولین بار درافغانستان ابداع و برپانموده اند تا وجدان جناب رییس جمهوررا هرچه زودتربه پاسخگویی وادارنمایند. ولی افسوس که اینگونه واکنشهای مدنی  برای آقای کرزی که  مجلس نمایندگان را چیزی بیشترازیک کودکستان نمیداند، هیچ ارزشی ندارد.

همه میدانیم که درهمهء جهان هراداره در روند کاری و دربخش تشکیلاتی وعملیاتی خود دارای یک رشته مسایل محرم وبخصوص میباشد. حالا سؤال اینجاست که قرارگرفتن برنامه های انکشافی یک وزارت در دست افراد غیر مسؤل که مردم ونمایندگان ایشان قطعأ آنهارا مناسب احراز این وظایف نمیدانند، چه میکند؟ اصولأ ایشان چه حقی دارند که باین امکانات وافر وبرنامه های رسمی یک وزارت دسترسی داشته باشند؟ فراموش نکنیم که انتصاب زورمندانهء افراد سرپرست قطعأ این خطررا هم داشته و دارد که ایشان دراثرفقدان احساس اعتماد ومسؤلیت بحیث وزیران اصلی دست به اختلاس وسؤ استفاده ازامکانات یک اداره بزنند.  چنانچه درگذشته مردم افغانستان تجربه این سرپرست بازیهای بی مسؤلیت آقای کرزی را که بخاطر معاملات سیاسی خودش افراد مورد نظرخودرا بالای مرکب وزارت سوار نموده وهواخوری داده است،  بوضوح دیده اند. به گونهء مثال "صدیق چکری" یکی ازهمان سرپرست های گماشته شدهء ایشان دروزارت حج واوقاف بودکه حالا متهم به اختلاس صدها هزاردالر ازامکانات مالی وپولهای این وزارت است. نامبرده پس ازینکه ازطرف نمایندگان مجلس بحیث نامزد وزیر وزارت حج واوقاف آرای لازم را بدست نیاورد، بزور حکم آقای کرزی براریکهء این وزارت زیرنام سرپرست تکیه زد تا اینکه پس ازاختلاس صدها هزاردالر ومعامله با شرکت های هوایی غرض حمل ونقل حاجیان ازافغانستان فرار کرد وحالا درلندن بسرمیبرد.  ازانجاییکه درطول دوران حاکمیت آقای کرزی شاهد استیم، بنظر میرسدکه  وزارتها درنزد آقای کرزی حیثیت همان اسپک های چرخکی طفلانه را دارند، که وی افراد مورد نظرخودرا بمنظور پاداش دهی بالای آن سوار ساخته یک دور چرخ میدهد، دو دور چرخ میدهد ودر اخیرآنانیرا که درهنگام کارزارهای انتخاباتی اش وعدهء وزارت برایشان داده بود، باسرافرازی برایشان میگوید: اینه،  مقصد نگویی که مه به وعدهء خود وفا نکدم، یک دور مزهء وزارت سواری را برایت دادم! یک چندوقت سرپرست بودی وعیش ونوش وزارته کردی، خارج وداخل سفرکردی وجیب هایت هم پرشد،  حالا پایین شو که دیگه کس بالا شوه!!!؟؟؟

 گویا صاحب این چرخه ها هیچکسی دیگری نیست، جز شخص خودش که صلاحیت عام وتام آنرا در دست دارد وهرکسی را به تناسب خدمات اش درین اسپک های چرخکی سوار نموده هواخوری میدهد وبعددراثر ازدحام وغوغای معترضین ویرا ازین اسپکهای چرخکی پایین نموده خدمتگاردیگرش را سوار میکندتا اینکه فرد فرد اشخاص حامی و تابع خودرا به ترتیب راضی نماید.

حالا معلوم نیست که آقای کرزی تاکدام زمان مجلس نمایندگان را به سکوت میکشد واین لاجوابی وسکوت طاقتفرسا دربرابر ارادهء ملت تاچه وقت ادامه پیدا میکند ولی سؤال حیرت انگیزبرای ما  اینست که آیا درمیان کم ازکم یازده ملیون انسان یازده نفر افراد واجد شرایط وبالیاقت پیدا نمیشود که آقای کرزی ایشان را برای مجلس نمایندگان بفرستد وبه این اعتصاب جانکاه ورسوایی خلق عالم خاتمه دهد؟