پیکارپامیر- تورنتو
25.03.10
مصا لحۀ ملی یا مصالحۀ جنایی!؟
همین اکنون اوضاع و احوال در دنیای ما بگونه یی است که هرزمان قدرتهای بزرگ این کرۀ خاکی بخواهند، یک یا چند جنایتکار یا ناقض حقوق بشر در اینجا و آنجای جهان دستگیر و به پای میز محاکمه کشانده میشوند ، ولی اگر همین قدرت های ما فوق، نخواهند و لازم نبینند، هیچ جنایتکار، هیچ غارتگر و هیچ نسل کُش به محضر محاکمه و پای احتساب و مجازات کشانده نمیشود.
بلیِ! با دریغ باید گفت که در جریان همین هفته درکابل پایتخت کشور اعلام شد که پارلمان افغانستان اخیرا " قانون مصالحه ی ملی" را ( که سه سال پیش تصویب کرده بود، مگر حامد کرزی شاید بخاطر سنگینی موضوع و مسوولیت عظیم تاریخی و حقوقی آن، مصوبۀ مذکور را به تعویق انداخته بود)، نافذ دانسته ، در جریده ی رسمی هم به نشر رسا نیده شد و سخنگوی ریاست جمهوری هم این موضوع را تأیید کرد.
تعدادی از اعضای پارلمان که در واقع، نماینده های حقیقی مردم نیستند، بلکه تفنگداران منطقه، قلُدران شناخته شده ، خان های خون آشام ، قوماندان های خود سر و رهبران جهاد رسمی، عناصر انتصابی و سفارشی و معجون مرکبی از بقایای رژیم کودتای ثور، تنظیم های اسلامی – جهادی و کفن کشان و زور گویان اقوام و قبایل مختلف اند، کار بیشرمی و چشم سفیدی را تا بدانجا رسا نیده اند که نه تنها خود تقصیرات و جنایات گذشته ی شان را مورد " عفو" قرار میدهند، بلکه حتا موسسات بین المللی مربوط به حقوق بشر، عفو بین الملل و فعالان سیاسی عدالتخواه را نیز محکوم نموده آنان را به دروغ پراگنی متهم میسازند.
آنچه در به اصطلاح مصوبه ی جدید پارلمان کابل افزوده شده است ، همانا عفو وبخشایش طالبان سلاح بدست و دعوت آنها به جرگه ی خود شان میباشد. یعنی علاوه از آنانی که در گذشته خون ها ریختند و غارتها کردند و از کشته ها پشته ها ساختند، جاهلان قرن هم که در طول مدت شش سال امارت قرون وسطایی شان " کشتند و سوختند و کندند و بردند" نیز بی تقصیر اعلام شده اند تا قول شاعر خوبتر صدق کند که
" کُند همجنس با همجنس پرواز – کبوتر با کبوتر باز با باز"
آگاهان گفته اند که در عقب این جسارت ها و اعلامیه ها و مصوبه ها، قدرتهای خارجی، بخصوص انگلیسها قرار دارند و دلیل عمده ی آن اینست که چون انگلیسها سازنده و حمایت کننده ی عمده ی گروه طالبان بوده و سخت تلاش دارند تا گروه مذکور را دوباره در حاکمیت سیاسی افغانستان برگردانند ، بنابران، انفاذ مصوبه ی به اصطلاح مصالحه ی ملی پارلمان به دستور اربابان انگلیسی و موافقت متحدان داخلی و خارجی آنها در غیاب ملت و بدون همه پرسی و رضایت عمومی صورت گرفته است .
پس، وقتی ما میگوییم که امریکایی ها و اروپایی های متمدن که با طمطراق و حرارت خاص تبلیغاتی ادعای انسانیت، دموکراسی و عدالتخواهی میکنند، در مورد افغان و افغانستان نظرکاملاً متفاوت و مسخ شده یی دارند، منظورما همین نگاه، طرزتفکر و کردار دوگانه و متضاد آنها در مورد افغانستان و مردم آن است . همانطور که برای مرگ و زنده گی یک افغان صرفاً دوهزار دالر قیمت گذاشته اند، عفو جنایتکاران حرفه یی ، نسل کُ شان و وطنفروشان ضد انسان و انسانیت و زیر پا گذاشتن حق العبد اهالی این سر زمین را هم عین عدالت می پندارند.
آیا همین رژیم های به اصطلاح دموکرات اروپایی و امریکایی در کشور های خودشان، حاضر خواهند بود ازگناه یک قاتل وجنایتکار شناخته شده بگذرند؟ اگر چنین کنند، آیا مورد خشم و اعتراض عامه قرار نخواهند گرفت؟ آیا سیستم قضایی این کشور ها اجازۀ این نوع خود سری و جنایت پذیری و ترویج بیعدالتی در پارلمان و سایر نهاد های دولتی و اجتماعی شان را خواهند داد؟
این حرکات ننگین و فیصله های شرم آگین در حالی صورت می گیرد که ملت افغانستان و مردم جهان انتظار داشتند حامد کرزی پس از آنهمه رسوایی های انتخاباتی و شرط گذاریهای خارجی ها و تبلیغات و وعده ها و سخنرانی ها پیرامون محو فساد اداری و بی عدالتی و رو به راه کردن کار های دولتی و غیره، اقدام به اجرای حد اقل کار که عبارت از محاکمه کردن جنایتکاران جنگی و ناقضان حقوق بشر درداخل یا خارج از افغانستان باشد، خواهد کرد.
حال که پارلمان نشینان کابل دست در دست رییس جمهور دست نشانده داده و با دزد دهن جوال گرفته اند، آیا با اعلام این به اصطلاح مصالحه ی ملی، عمل قتل وغارت و خیانت و جنایت را درافغانستان قانونی و نهادینه و پذیرفتنی نخواهند ساخت؟ آیا هرجنایتکاری در راه خونین وناروای حق تلفی و انسان کُشی و جنایت پروری تشویق و تشجیع نخواهد شد؟ آیا نزد قربانیان جنایت و بازمانده های قربانیان جنایت ، محکوم و سر افگنده و شرمسار نخواهند بود؟
بیدل بزرگ چه خوش سرود که :
سنگ را هم انتقامی هست در میزان عدل
بت شکستی مستعد ِآتش ِنمرود باش !
ما فقط انتظار روزی را می کشیم که این همه آثار ننگ از دامان مادر وطن زدوده شده همای بازخواست و عدالت در فضای کشور عزیز و ستم زده ی ما به پرواز در آید. دران موقع است که دیگر هیچ جنایتکاری ، هیچ زعیم دست نشانده یی ، هیچ بیگانه ی بی رحمی وهیچ جهادی و قیادی و تفنگ سالاری قادر نخواهد بود خلاف اراده ی مستقل ملت ضربت خورده ی افغانستان چنین فیصله ها و مصالحه های دور از انصاف و انسانیت را به چشم و گوش مردم بزند.
دردیاری که خزان پروری اش آیین است من ِسودا زده امید بهاری کردم.
(پایان)