پیکارپامیر

16-02-10

           پنهانکاریهای کرزی راه به کجا خواهد بُرد؟

 

مردم شریف افغانستان درتاریخ معاصرکشور و بخصوص در سالهای سلطنت ظاهرشاه و بعداً سردار محمد داوود، شاهد مخفی کاری، ملت ستیزی و سیاست های عمدتاً پنهان (داخلی و خارجی) حکومت ها بودند وچون ماهیت ضد ملی رژیم های آنزمان برای شان آشکار شده بود، بنابران، دیگر چندان انتظاری هم از مقامات دولتی نداشتند تاسیاست ها ، برنامه ها، گفت و گو ها و مراودات خارجی خود شان را برای ملت فاش سازند و یا از مردم افغانستان در موارد کشوری مشوره بخواهند.  و اما، پس از راندن داره (دهاره)ی طالبان از امارت قرون وسطایی شان توسط نیرو های امریکایی درسال2001م ، آوردن حامد کرزی ازخارج، آنهم با دُهل و سُرنای تبلیغاتی مبنی بربازسازی و دموکراسی خواهی برای افغانستان که گوشها را کرساخت،عذاب کشیده گان و ستم دیده گان این سرزمین تا حدودی به این موضوع دل خوش کردند که گویا ممبعد خواهند توانست سهمی در امور کشور  و یا روند تعیین سرنوشت آینده شان داشته باشند. و یا لا اقل از اقدامات و اجراآت اولیای امورمملکت خویش مطلع خواهند بود. اما ، دیری نپایید که این بخش از انتظارات شان نیزبه یأس و نومیدی مبدل شد و بسیار زود فهمیدند که آنهمه حرفها و وعده ها، ژست ها و تحرکات ِبه اصطلاح جامعه جهانی ، کاملاً ظاهری، فریبکارانه و حتا غدارانه بود.                                                                                    

برجسته ترین نمونه ی این آزمون، اقدامات، طرح ها و تلاشهای پنهانکارانه، شک برانگیز و ضد ملی رییس جمهور کرزی است که بخصوص ازچند ماه به اینسو درعقب پرده و میان حلقه ی کوچکی از همکاران فکری یا قومی و زبانی وی جریان دارد.       

مردم ما بیاد دارند که ممالک غربی به رهبری ایالات متحده ی امریکا در اول، با موجی از تبلیغات ضد القاعده و طالبان وارد افغانستان شدند وموازی به آن، مطبوعات حکومتی تحت کنترول حامد کرزی نیز آنها را دشمنان صلح و دشمنان افغانستان میخواند. چنانکه شخص کرزی هم طی سخنان خویش گروه مذکور را بخاطربه راه اندازی انفجارات خونین و ویرانگری های وحشت بار شان، دشمنان افغانستان میگفت، ولی کرزی امروز چه میگوید و حامیان خارجی اودراین گیرودارچه میخواهند و چه میکنند ؟                 

آخر،بیگانه گان بی مروت واستعمارگران بی رحم جهان چه بازیها وغداریهایی نیست که درحق ملتهای کوچک انجام نمیدهند و دست نشانده گان نا جوانمرد آنان چه دروغها و جانکنی های زبونانه یی نیست که درخدمت اربابان شان بعمل نمی آورند؟ بهمین سلسله، دیدیم که این قدرت های استعماری و نوکران داخلی شان دیروز در مورد طالبان جاهل پیشه چه می گفتند و امروز چه میگویند؟                       

بلی! از مدتی بود که حامد کرزی، ملاعمر را " برادر" و طالبان را " بچه های افغان" خطاب میکرد و زمزمه ی " طالبان تند رو" و " طالبان میانه رو" را سرداده بود. وی به مطبوعات کابل نیز دستور صادر کرده بود تا بیشتر ازان ، طالبان را بنام تروریست ها، دشمنان مردم افغانستان و یا دست پرورده گان اجنبی یاد نکنند. باز، از چندی پیش، شیپور " مذاکره با طالبان " را به صدا در آورد وحتا بصورت خاموشانه و چپ از انظار وافکار عامه، این مذاکرات را دربیرون خاک افغانستان آغاز هم کرد. کرزی، با این اقدامات یک جانبه و ظاهراً افغانی و " مستقلانه" اکتفا نکرده از شاه عبدالله پادشاه عربستان سعودی تقاضا بعمل آورد تا میان او و رهبران طالبان میانجیگری کند.                                       

پوقانه ی اینهمه مخفی کاریهای کرزی و رهبران غربی وی وقتی ترکید که درکنفرانس لندن که آنهم به پیشنهاد صدراعظم انگلستان دایرگردید، معلوم شد که منظوراصلی از این کنفرانس عبارت ازمعامله ی ضد ملی با داره ی طالبان بوده است .  مردم جهان و بخصوص مردم نجیب افغانستان دیدند و درک کردند که آنهمه حرفها، تلاشها و تپیدنهای کرزی، " افغانی" و " مستقلانه " نبود، بلکه رهبران کشور های غربی ، مخصوصاً رهبران انگلیس به وی دیکته کرده بودند تا اولاً از سوی خودش و با زبان خودش این زمزمه ها را بگوش مردم افغانستان و جهان برساند تا طوری جلوه کند که گویا این، جانب افغانی یا دولت افغانستان است که بخاطر انجام مذاکره با طالبان ِانفجاری پافشاری دارد، نه قدرتهای خارجی. چنانکه حتا پادشاه عربستان که ملیونها دالر و دینار را درراه طالب سازی به مصرف رسا نیده و هنوز هم میرساند، از کرزی خواست تا رسماً از او بخاطر مذاکره با طالبان کمک بخواهد تا روکشی باشد در برابرجنایات نا بخشودنی آنها در قبال ملت افغانستان.                                                

بلی ! کرزی نه تنها در جریان کنفرانس لندن چنین تقاضایی را از شاه عبدالله بعمل آورد، بلکه طبق دستور (بالایی ها )، بعنوان یک رییس جمهورشکست خورده ، مطیع و محتاج، با شتابی بی سابقه رهسپار دربار شاه عبدالله در ریاض شد و بار دگرغرور، ارزش و اهمیت ملت افغانستان را به زمین زد.  حال، اگراز این همه زبونی ها و  غرورشکنی ها ی چنین یک رییس جمهور بگذریم، این سوال مطرح میشود که حامد کرزی اصلاً چرا و بخاطر چه همچو زبونی های دور از شأن یک رییس جمهور را به نمایش میگذارد؟ چند دلیلی را که روشن تر از سایر دلایل هستند، در اینجا تذکر میدهیم :

قومی سازی دولت آینده ی افغانستان در همنوایی با حکومت پاکستان.                                     

تلاش در راه ایجاد پشتیبانه ی مسلح قومی به منظور مقابله با خصومت های احتمالی رقبای سیاسی داخلی و بقای بیشترحاکمیت شخصی و خانواده گی. همسویی با سیاست های زور گویانه ، تفرقه افگنانه و هژمونی خواهی منطقه یی پاکستان و پذیرش دخالت های ویرانگرانه ی آن کشور در امور افغانستان.                                                      

اثرگزاری سیاست های استعماری در منطقه و احتمال دگر گونی های جغرافیایی و ژیوپولیتیکی در این بخش از آسیا در آینده های نسبتاً دور. موجودیت برنامه های خرابکارانه و دراز مدت امریکا و انگلیس دراطراف آسیای میانه و تمهید برای ایجاد وسیله در راه رسیدن به هدف های تعیین شده.                                                        

علاوه از موجودیت نکات و اهدافی که تذکر داده شد، طرح و تذکر این سوال ها نیز درمیان است که اگر قرار باشد در نتیجه ی میانجیگری رژیم شاهی عربستان ، رهبران تروریسم حاضرشوند با مقامات کابل بالای میز مذاکره و تبانی و  تفاهم بنشینند، دیگر این موضوع، بیشتر ازپیش روشن خواهد شد که قلاده ی طالبان سخت در دست دولت عربستان سعودی بوده تروریستها نه تنها مورد حمایت کامل رژیم شاهی عربستان هستند، بلکه پلان جنگ و تباهی را هم از همان مرجع حاصل مینمایند. پس، جهان یکبار دیگر خواهد فهمید که  رژیم شاهی مذکور از این ناحیه، در برابر ملت غمدیده ی افغانستان و خون های ریخته شده در این سر زمین مسوول میباشد.                                                                           

مقامات نظامی پاکستان مانند پرویز مشرف، جنرال حمید گل سابق رییس آی. اس. آی، اشفاق کیانی و سایرین نیز چندی قبل با صراحت اظهار داشتند که آنها رابطه ی تنگاتنگ و دایمی با رهبران طالبان دارند و حتا متذکر شدند که امریکا باید از طریق حکومت پاکستان با طالبان در تماس شود. معنی این سخن یکبار دیگرثابت میسازد که نه تنها رژیم شاهی سعودی ، بلکه مقامات نظامی پاکستان هم درفعالیتهای تروریستی طالبان و القاعده در افغانستان دست قوی داشته رهبران این گروه هنوز مورد حمایت کامل آنها هستند.  دو کشورمذکور در حقیقت و بصورت مخفی از طرف مقامات انگلیسی رهبری و رهنمایی میشوند که اگرتحرکات طالب دوستانه واسرارآمیز نیرو های انگلیسی در هلمند افغانستان وهمچنان، پیشنهاد کنفرانس لندن و اظهارات و اشارات سران حکومت مذکور را در نظر گیریم، چنین استنباط میشود که انگلیسها هنوز هم مشغول حمایت از تروریسم طالبی و تعصبات مذهبی آنان بوده هرسه کشور متذکره در واقع، مثلث حامیان تروریسم منطقه یی را تشکیل میدهند.                          

آنکس است اهل بشارت که اشارت داند      نکته ها هست بسی ، محرم اسرار کجاست؟

پس همین ها اند که سعی میکنند هم امریکا و هم اسراییل را با خود موافق ساخته در یک همکاری نزدیک و مشترک، آنچه در نظر دارند، علیه منافع ملی و سلامتی قومی و فرهنگی مردم افغانستان انجام دهند. گزارشاتی که اخیراً به بیرون درز کرده اند، منابع جاسوسی اسراییل در سالهای اخیر، دست درازی در امور افغانستان حاصل کرده اند. اگربه راه اندازی سر و صدا های مثلاً مبنی بر       

" شناسایی قبیله ی گم شده ی یهودی در میان پشتون ها"  و به راه اندازی به اصطلاح تحقیقات بیشتر و حتا آزمایشات دی. ان . ای و غیره در این مورد را مد نظر گیریم که درچنین لحظات حساس صورت می گیرد، ترفند های استعماری پیرامون اوضاع افغانستان ، بر گردانیدن گروه طالبان به حاکمیت سیاسی وقومی سازی دولت وغیره کاملاً بر ملا میگردد. (با این بد طینتان نسبت کجا باشد عدالت را ؟)

با این تذکر فشرده، آیا دیگرشک و تردیدی دردروغگویی و فریبکاری پیمان ناتو و  " جامعه جهانی " باقی خواهد ماند که علی رغم برخورد داری از همه گونه پیشرفت های مالی و علمی و نظامی و . . . بازهم، پس از هشت سال به اصطلاح لافیدن و جنگیدن  در برابر مشتی از افراد انتحاری و انفجاری، ازشکست و ناکامی خویش سخن بمیان می آورند؟  آیا مردم افغانستان حق ندارند این جامعه جهانی و دلقک های داخلی آنها را اشغالگران، فریبکاران و دشمنان اصلی و جهانی خویش بدانند؟ آیا مقامات دامن دراز و چلتار پوش آل سعود میتوانند بگویند که دشمنان آزادی واستقلال و ارزشهای تاریخی و  فرهنگی ملت افغانستان نیستند؟  این چه درامه ی ننگین تاریخی است که با ایجاد، تقویت ، حمایت و بر گردانیدن داره ی ضد علم و تمدن (طالبان) علیه ارزش های علمی و بشری درکشور عزیز ما به راه انداخته اند؟ آیا کرزی خواهد توانست آنهمه دویدن ها به دربارآل سعود و خمیدن های زبونانه اش بحضورشاه عبدالله را نزد ملت افغانستان توجیه نماید؟ آیا دیگر، گوردون براون ها ، اوباما ها ، کیانی ها ، زرداری ها و دیگران، ارزش و اهمیتی نزد مردم خودشان و مردم  جهان خواهند داشت ؟ آیا این شعبده بازان رسوا با حمایت شان از طالبان و برگردانیدن قاتلان،تمدن ستیزان و دهشت افگنان را به قدرت سیاسی، آنهم در کشوری که هزاران زخم خونین از دست نا پاک آنان بر پیکرعلیل خود دارد، داغ ننگ و شرم ابدی را بر جبین خویش حک نمیکنند؟                                                      

                                                       از پرده کار زهد فروشان برون فتاد

                                                       روزیکه پا به دایره ی امتحا ن زدند.

آری! کشور هایی که تا دیروز حرف از آزادی و دلسوزی و باز سازی  و دموکراسی برای مردم ما می زدند، امروز مشغول طرح توطئه و غدر وجفا بحق همین مردم بینوا ی ما هستند. ولی با اینهمه ، ضرب المثلی داریم که میگوید : بار کج به منزل نمی رسد. ما یقین داریم  هرکه تاحال خواسته بحق  ملت مظلوم ما جفا کند، به لنجزار بدنامی و رسوایی سر نگون شده است . ما یقین داریم که با وجود همه گونه توطئه و فریبکاری و جفا، عاقبت ، سنگی را که دشمنان بلند کرده اند، به پشت پای خود شان خواهد افتید.                                                                                                   

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی    این ره که تو می روی به ترکستان است .

پایان