پیکار پامیر

  15-01-10

    کنفرانس لندن و پیامد های آن

خواننده های عزیز مطلع هستند که  باز قرار است  کنفرانس بین المللی دیگری بتاریخ بیست و هشتم ماه جنوری امسال ، پیرامون قضایای افغانستان درلند ن مرکز انگلستان دایر گردد.  البته این کنفرانس، به تعقیب چندین کنفرانس بین المللی دیگر دایرمیگردد که  کشور های اشتراک کننده در هر بار، سهم پولی ، تخنیکی و نظامی خود شان را در به اصطلاح تأمین امنیت و باز سازی افغانستان اعلام میکنند.

 تعامل چنان است که وقتی چنین کنفرانسها دایر میشوند، حامد کرزی بعنوان رییس جمهور یک کشور جنگزده و نا امن و فقیر و و یران  باید خطاب به نماینده گان کشور های جهان بیانیه دهد و بیانیه اش هم باید دو بخش عمده داشته باشد: بخش اول شرح "موفقیت ها ی" جانب حکومتش در چند سال گذشته درمواد مختلف رفاهی و اجتماعی به کُمک جامعۀ جهانی ، البته توأم با اظهار تشکر و ممنونیت از مساعدت کننده های بین المللی و بخش دوم هم تقاضای مجدد برای پرداخت پول ، غرض پیشبرد پروژه های عمرانی ( اگر وجود داشته باشد )،تأمین امنیت سراسری، مبارزه با تروریسم و مواد مخدر وغیره  خواهد بود.

حال باید دید که اولاً این کنفرانس به پیشنهاد کدام کشور اروپایی دایر میشود؟  طرح های آن چه خواهد بود؟  وضع و حال کنون در افغانستان به چه منوال است ؟                        

آیا این کنفرانس خواهد توانست  تحول مثبت ، قابل قبول  و صادقانه را در افغانستان و منطقه بوجود آورد؟

من البته بصورت قبلی  و شتابزده میگویم که کنفرانس لندن نه تنها  به هیچ صورت اوضاع مملکت ما را بهبود نخواهد بخشید ، بلکه حتا اوضاع را تیره تر و نا گوارتراز پیش نیز خواهد نمود. به این دلایل :

اول) کنفرانسی که به اساس  پیشنها د  و نظریۀ یک کشور دشمن کیش، دغا باز و مغرض ( انگلستان) دایر شود، یقیناً بی شایبه و عاری از غرض و مرض نخواهد بود.                                          

رژیم لندن در پرتو فعالیت های گوردون براون صدراعظم  و وزرای دفاع و خارجه آن کشور  به شمول سازمان انتلجنت سرویس آن، تا کنون نه تنها هیچ ارمغان مثبت ، شفاف و دلسوزانه برای مردم افغانستان نداشته اند، بلکه اوضاع را با سیاست ها ی استعماری و اطلاعاتی خویش متشنج تر و پیچیده تر نیز ساخته اند.  علاوه ازنظرات و برنامه های خاص استعماری انگلستان درافغانستان، چون طراح اصلی و مرکزی  پروژۀ طالبان ( چه طالبان افغانی و چه طالبان پاکستان) حکومت انگلستان میباشد و این طرح و پروژه ، یک پدیدۀ آنی ، تصادفی و دو روزه هم نبوده ، بلکه عمق و پهنای غرض آلود منطقه یی دارد، بنابران، لندن هرگز نمیتواند ازان کاملاً منصرف شده آنرا از نظر فرو اندازد، همانطور که حکومت پاکستان ، هرگز نمیخواهد از چنین یک سرمایه گزاری شیطنت آمیزعلیه افغانستان انصراف جوید.  پس حقایق ، تجارب و رویداد های شبا روزی ظرف هشت سال گذشته برای مردم افغانستان ثابت گردانید که کشور های قدرتمند، بخصوص انگلستان راضی نیست طالبان از ریشه ساقط ساخته شوند وطرح و پروژۀ اصلی آن نا بود گردد.  همینجاست که منابع رسمی و خصوصی انگلستان ، با آنکه نیرو های شان را عمدتاً در هلمند ( کانون فعالیت طالبان)  جا بجا کرده و ظاهراً علیه آنها و کشت مواد مخدر می جنگند ، مگر تا کنون کوچکترین موفقیتی در هردو ساحه نداشته اند، نه درشکست دادن طالبان و نه درکاهش مواد مخدر.   علاوه ازان، اخبارو گزارشات خاص به بیرون درز نمود که باساس آن همه دانستند که انگلستان  در یک دست شمشیر دارد و در دست دیگر کتاب مقدس را حمل میکند. یعنی از یکسو عَلَم "مساعدت برای بازسازی افغانستان" و "تأ مین امنیت" آن کشور را بلند نموده ، ولی از سوی دیگر با تروریسم ویرانگرو طالبان قرون وسطایی زد و بند های پشت پرده دارد.  در همین اواخر، بار دیگر، برخی از افراد اردوی افغانستان اظهار داشتند که بسا واقع  شده و یا میشود که انها طالبان مسلح را بدام می اندازند ، ولی آناً وفوراً هلیکوپتر های " ناشناس" سر می رسند وآنان را از صحنه نجات می دهند.                                                                                                          

ما مطمئن هستیم که منظور اصلی و اساسی گوردون براون صدراعظم انگلستان از تدویر این کنفرانس، علاوه ازان که به این وسیله، ملت بجان رسیدۀ افغانستان را بیشتر از پیش در گرو مالی و اقتصادی کشورها خواهد فشرد، بلکه منظورش عمدتاً، بمیان کشیدن طرح آشتی و مذاکره با طالبان و سهم دادن آنها در حاکمیت دولتی افغانستان است که میخواهد از این طریق ، طرح خودش را جنبۀ قانونی داده وتأیید جامعۀ  بین المللی را بدست آرد. اگرچنین شود که خواهد شد، باید با صراحت گفت که  یکبار دیگرسیاست ها ، برنامه ها و پروژهای خانه خرابکن حکومت پاکستان برضد افغانستان به پیروزی خواهد رسید. زیرا، حکومت  پاکستان  از نخستین روز ولادت نا میمونش در منطقه، پیرو سیاست های انگلیس بوده ازان الهام گرفته و میگیرد و حکومت انگلیس نیز نه تنها مؤلد و ایجاد گر پاکستان است ، بلکه حکومت های پاکستان را همیشه حمایت همه جانب، مالی، سیاسی، نظامی و استخباراتی نموده است .                                                                                                               

 این در واقع، نه تنها مداخلۀ ی مستقیم وآشکار در سرنوشت ملت افغانستان است ،بلکه در حکم خیانت بزرگ دیگری است که درغیاب این ملت بخون نشسته صورت خواهد گرفت.                      

در قسمت جلب و جذب مساعدتهای مالی جهان نیز هرچند  ایالات متحده ی امریکا  از نفوذ خویش بر کشور های اشتراک کننده استفاده نموده  بازهم  چند ملیون یا چند ملیارد دالر دیگر ظاهراً برای باز سازی کشور تخصیص خواهند داد، ولی از آنجا که  از یکطرف همین کشور های مساعدت کننده، پولهای تادیه شده را به انواع و اشکال ظریفانه و حتا غدارانه مجدداً بسوی خود جذب خواهند نمود، از سوی دیگر جانب دولت افغانستان نیز این درایت ، فراست و لیاقت را ندارد  تا از حضور و وجود چنین کنفرانسها و مساعدتهای بین المللی به سود منافع ملی و آبادانی افغانستان استفاده بعمل آورند.  زیرا اینکار، نه تنها دلسوزی و احساس ملی و بزرگی فکر و اندیشه را می طلبد ، بلکه استعداد لازم و کیاست خاص را نیز ایجاب مینماید. نکتۀ مهم و قابل توجه دیگر اینست که ایالات متحده از یکسو ادعا میکند که پایگاه ها و پناهگاه های تروریستها در خاک پاکستان قرار دارد و این را هم میداند که مقامات پاکستان تا کنون هیچگونه اقدام موثر و بنیادی غرض نابودی این پایگاه ها بخرچ نداده و نمیدهند، بازهم ملیارد ها دالر دیگر به کیسه ی مقامات مذکور می ریزاند تا ازان بار دیگر در جهت تقویت بیشتر نیروی طالبان استفاده نمایند.                                                                       نیت سؤ مقامات امریکایی بیشتر از همه از اینجا وضاحت می یابد که " شورای رهبری طالبان " ظرف چند سال اخیر در شهر کویته قرار داشته و مجموع عملیات خونین و ویرانگرانۀ آنها علیه افغانستان از همانجا رهبری میشود، ولی تا امروز حرفی، عملی و صدایی در این موردخاص و مهم برنخاسته است .

وزرای حامد کرزی نیز که هر کدام آنها در رأس یک وزارت خانه قرار دارند، از چنان دلسوزی ملی ، هشیاری دپلوماتیک ، استعداد علمی ، ارادۀ آزاد  و درایت دولت مداری برخوردار نیستند تا بتوانند  بمثابۀ یک تیم کاری قوی، کارآ، مستقل و با صلابت در برابر کشور های مساعدت کننده ی جهان بر خورد نمایند. و تا زمانیکه وزرای مذکور باساس کوته وسهمیۀ حزبی  و تنظیمی  و گروهی  و غیره مقرر میشوند و تا زمانیکه در عقب رییس جمهور و هر وزیر کابینه یک یا چند کشور خارجی با سازمان های جاسوسی شان قرار داشته باشند و تا موقعیکه میهن عزیز ما در اشغال نیرو های خارجی قرار داشته باشد، حال ما و کشور ما زار خواهد بود.                                                          

یکی از شرایط جلب مساعدت های مالی کشور های جهان ، ارائۀ پروژه های عام المنفعه و برنامه های کار ی و انکشافی از سوی دولت افغانستان بصورت کُل و از طرف هر وزارتخانه، بگونۀ خاص به کنفرانس میباشد. درحالیکه دولت هنوز نتوانسته وزرای شایسته یی را که قادر باشند، برنامه های دقیق علمی  ، مفید بحال مملکت  وقابل قبول برای کنفرانس مهیا سازند.

اگرکنفرانس لندن صرف نظر از طرح های خاص سیاسی و طالب پروری اش ، تصمیم به تأسیس کارخانه های تولیدی، احیای فابریکه ها و بند و انهار و به راه اندازی پروژه های بنیادی برای افغانستان اتخاذ نکند، تدویرآن صرفا  برای حامد کرزی و شرکایش مفید و مورد پسند خواهد بود.

، زیرا اگر هیچ نتیجۀ مثبت و مفید بحال مردم فقر زدۀ ما نداشته باشد، حضور وی درکنفرانس، موقعیت سیاسی  اش را  در انظار و افکار جهانیان  قانونی ترو پذیرفتنی تر جلوه میدهد.

 بنابران، وقتی مجموع این عوامل و دلایل را مد نظر گیریم، تدویر کنفرانس لندن را نیز یکی دیگر از توطئه ها وفریبکاریهای بین المللی در حق ملت افغانستان دانسته بیهوده گی و زیان  آن بحال آینده ی کشور را از همین اکنون پیشبینی کرده میتوانیم .  (پایان)                                                             .