مسعود قانع
03-12-09
پر افشانی
به صبورالله سیاه سنگ
ای دوست از زمین خود آغاز میشوی
از شـعر نازنـیـن خــود آغـــاز میشوی
در روزنــامه های جــهان میــکنی سفر
اما ز آســـتــیــن خــود آغــــاز میشوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قطعنامه
من از ردای مخمل ابهام خستهام
از کور سوی شعله ناکام خستهام
در گوشه تکیده بی شب چراغ و ماه
از کاسه های آخذه بر بام خستهام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منطق الطیر
ای دوست ، ای بشیر
در منطق الطیور
در خوابهای دور
از قاف تا قفس
رنگین پران کودی بیاور نشستهاند
ای دوست
ای بشیر
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نامه ای بر باد
!جناب آقای اوباما
واسکت ضد ضربهای را
که فرستاده بودید
و با رشتههای طلایی سیم خار دار
گلدوزی شده بود
برای ما رسید
.که ما ممنونیم
اما آنرا چنان تنگ بریده اند
که در آغوشش نمیتوان
نفس کشید
با آن
حتی در حضور شما هم
نمیشود از آزادی
سخن گفت