نویسنده:  قاری عتیق الله ساکت

21-10-09

راهکارهای "کرزی" درخواباندن "اوباما"

شعاردلنواز آقای اوباما که ازدرون کوچه ها وشهرهای پرزرق وبرق کلفرونیا ونیویارک آمریکا زیر نام "ما تغیرمیخواهیم" آغاز شد باندازه یی شور آفرین بودکه حتی اندرون کلبه های سیاه وتاریک بیوه زنهای قریه های دوردست افغانستان طنین افگن شد وشبهنگام زمانیکه یک بیوه زن فقیر وگرسنه توته های نان های خشک وقاق همچوچوب را درآب نرم کرده  ودردهان کودکان خود میگذاشت، امیدوارانه بایشان دلداری میداد ومیگفت: فرزندانم! صبربخدا کنید، خدا مهربان است میگویندکه عنقریب درآمریکا یک جوان سیاه پوست رییس جمهور میشودکه خواهان یک تغیربزرگ است وانشاءالله حکومت ماهم تغیرخواهدکرد. وباین ترتیب همه مردم جهان بویژه مردم فلاکتزدهء افغانستان به شمول بیوه ها ویتیم ها وبازمانده های شهداء به استقبال این شعار  تکاندهنده نشسته بودند وفکرمیکردندکه این تغیر حتمأ  شامل حال  مردم افغانستان و حکومت فاسد ایشان نیزمیشود. درآغاز واقعأ که درحرکات و سکنات آقای "اوباما" علایم امیدوارکننده یی بنظرمیرسید که ایشان باپیش گرفتن سیاست کاملأ متفاوت ازرییس پیشین آقای بوش وترمیم اشتباهات تأریخی او درآمریکا وافغانستان اولین کاری که میکند، برطرف کردن عُمال وگماشتگان آقای بوش درافغانستان است که در رأس دولت قرار دارند و او قطعأ مصمم است که با یک طرح نو مطابق شعارانتخاباتی اش همه چیزرا درافغانستان تغیرو سرازنو بسازد. او دراولین سفر زندگی اش به افغانستان که یکماه قبل ازاحراز رسمی کرسی ریاست جمهوری آمریکا به این کشور صورت گرفت، پس ازدید و وادید باعساکر آمریکایی مقیم بگرام، طور حیرت آوری صرف با "گل آغا شیرزوی" والی ننگرهار دیدن نمود و بعد یکراست دوباره عازم آمریکا شد بی آنکه با رییس جمهور کرزی ومقامات دیپلماتیک حکومت وی درین کشور دیدن نماید.  درمراسم تحلیف خود هم درحالیکه ازهمه کشورهای جهان رؤسای جمهور و وزرای خارجهء ایشان را به آمریکا دعوت نموده بود، برعکس ازافغانستان نه رییس جمهورآقای کرزی بلکه آقایان داکترعبدالله، اشرف غنی احمدزی وگل آغازشیرزوی را فراخواند که این امر ازنگاهء دیپلماسی قویأ بیعلاقگی وکراهت شدید اورا نسبت به آقای کرزی و دار ودسته اش در حکومت وی نشان میداد. درمراسم تحلیف هم زمانیکه خط مشی خودرا درحضور هزارها سیاستمدار میزبان ومهمان آمریکا قرایت نمود وآقای بوش هم درفاصله چندقدمی اش درصف سایرمستمعین محفل قرارداشت،  حکومت افغانستان را یک  حکومت فاسد، ناکام ونیازمند یک تغیربزرگ خواند که درصدر برنامه هایش قرار خواهدداشت. باالمقابل آقای کرزی و دار ودسته اش هم که  ضربات دیپلماتیک اینگونه حرکات کنایه آمیز آقای "اوباما" را خجولانه متحمل شده بودند، طبعأ به آسانی میتوانستند  حدس بزنند، که درپس اینگونه بی میلیها وبیعلاقگی های آقای اوباما چه تتمه یی درانتظارایشان درآینده وجود خواهد داشت. ولی چنانچه میدانیم آقای کرزی ازان قماش افرادی نیست که به این آسانی دست ازپا خطا کرده و به این سادگی میدان را رها کند. او هم با درک حساسیت موضوع که اینک بزرگترین حامی خود آقای "بوش" را بعنوان متکای اصلی اش ازدست داده بود، دست زیر الاشه ننشسته بلکه تدابیردفاعی خودرا با استفاده ازچهارحربهء خیلی ها مؤثر آغاز وحریف جدید خود آقای "اوباما" را دربرابرچالشهای کاملأ جدیدی قرار داد. موصوف با افراز چهارکمربند امنیتی، سیاست های تهاجمی آقای "اوباما" را برعلیه حکومت خود چنان تضعیف و به تأخیرانداخت که دراثرآن تاهنوز که هنوز است، بی هیچ منطقی وی باهمان دار ودستهء ناکامش دربرابر چشم همهء جهانیان بر اریکهء قدرت تکیه زده وهنوزهم ادامه میدهد حالانکه توقع میرفت درفردا ویا پس فرداهای ریاست جمهوری آقای " اوباما" تغیرات ژرفی دردستگاهء حکومت وی رونما  گردد.که متأسفانه  دراثر تردستیهای زیرکانهء آقای کرزی آنهمه قیل وقال " اوباما" تمامأ فروکش کرد وآنهمه جوش وخروشی را هم که آقای اوباما برای تغیردرافغانستان ازخود بروز میداد، روزبه روزبه سردی گرایید. اکنون چنانچه  میبینیم اوبامای که بخاطر تغیر سیاست غلط آقای بوش وحمایت او ازدستگاهء فاسدحکومت کنونی کشورما چقدر بیتابی وبیقراری مینمود، امروز چنان مینماید که باهمان عناصر موصولهء خاندان بوش درافغانستان تاجایی سرسازش را گرفته و حتی سیاست وخط مشی غلط آقای بوش را کمافی السابق ادامه میدهد.  بهرصورت لازمست که درینجا آن چهارکمربند دفاعی را که آقای کرزی دربرابر اوباما بکار گرفت  مشخصأ یادآوری نماییم:

1 گردآوری بخشی ازشخصیت های جهادی وسیاسی دراطراف خود به منظور نشان دادن حمایت مردمی ازخود

2 راه اندازی تبلغیات وسیع برعلیه بمباردمان هوایی نیروهای آمریکایی بمنظور جلب حمایت مردم عوام

3 دعوت از طالبان ظاهرأ به منظور ختم جنگ و در واقع اخطار به آمریکا

4 تأمین ارتباط با روسیه آنهم به بمنظور هشدار واخطار آمریکا

درگام نخست آقای کرزی اولین حرکت دفاعی خودرا دربرابر حملات احتمالی آقای " اوباما"  با منسجم ساختن عده یی ازچهره های جهادی که حالا ازبس تجارب فراوان بالای ایشان حیثیت یک ماشین را برایش پیدا کرده  اند، آغاز نمود. او باگردآوری بعضی ازچهره های متنفذ جهادی پیرامون خود برای " اوباما" میخواست چنان بفهماند، که افغانستانیها ازهرقوم وتبار ویاهم حزب وسازمان که هستند، در دفاع از او وحکومت اش برعلیه سیاست های تغیرخواهانهء اوباما یکپارچه اند،  وهیچگاه دخالت کشورهای دیگررا نمیپذیرند. وی باینمنظور محافل متعددی را  دایر نمود، وچهره های جهادی ویاباصطلاح دیگرماشین های جهادی خودرا هم باخودهمنوا ساخت که یکجا با اوبرعلیه "اوباما" بشورند و اعلام نمایند که ما درحکومت خود دخالت هیچ کشوردیگررا نمیخواهیم. واژهء ماشین را به کاربردم آنچه که ایرانیها آنرا به معنی موتر بکارمیبرند. ازخصوصیات ماشین اینست که همیش آزمون پذیراست هرگاه پرزه جات اش ازکارنیفتاده وحیات داشته باشند، همیش مطابق فرمان انسان منظمأ کار میکند. حتی اگرملیونها بار یک فرمان را بالای ماشین انجام دهی همان یک کاررا بدون هیچ اشتباهی انجام میدهد چه  امروزویا هم ده ها سال بعد. همینکه یکبار راهش را بلد شدی، دیگرهروقت میتوانی به دلخواه خود سوارش شوی، ایستادش کنی، سرعت اش دهی ویاهم آهسته اش برانی، چرا که ازبرکت علم فن آوری کاملأ دربرابر انسان رام ومسخراست. درگذشته ها که ماشین نبود، این حیوانهای اهلی بودند که انسانها برای سوارشدن وحمل نقل وسایل خود ازانها استحصال وظیفه میکردند ولی با این تفاوت که خصوصیات مرکب بودن ورام بودن را انسانها دروجودایشان ایجاد نکرده بودند، بلکه انسانها این خصوصیات را دروجود ایشان کشف وتجربه نموده بودند. ایجادگر این صفات دروجود ایشان صانع کاینات است که روحیهء انقیاد واطاعت را درسرشت ایشان نسبت به انسان  ایجاد کرده است. ازهمینرو در قرآن عظیم برایما گفته شده که هرگاه بالای این چهارپایان چون شتر، اسب، فیل، خر وغیره سوار میشوید، شکر نعمت خدارا بجا آورید وبگویید پاک است آن خدایی که برایما این حیوان را رام گردانیده درغیرآن ماهیچ توانی برای رام کردن ایشان نداشتیم.  بوده وهستند بعضی ازچهره های جهادی که همین اکنون هرلحظه همچو ماشین به فرمان آقای کرزی به حرکت میایند و چنان به دهل جناب شان میرقصند که شایسته است آقای کرزی درحق ایشان هرلحظه همان دعای قرآنی فوق الذکر را تلاوت نمایندکه: سُبحانَ الَّذی سَخَّرلنا هذا وماکُنّا له مُقرِنین. مدتی اگرآقای کرزی ایشان را به سطح جهان بدنام کرد، جنگ سالار خواند، ایشان را مانع حکومتداری معرفی نمود وعزت وشرافت ایشان را به سطح بین المللی برباد داد و ایشان را خانه نشین وبی سرنوشت ساخت، آنها هم  بی هیچ مقاومتی رفتند ودرخانه های خود آرام نشستند. ولی زمانیکه باز آقای کرزی به مشکلاتی روبرو گردید وبه ایشان رو نمود، بازهمین افراد گورسوخته  با بیشرمی تمام دعوت اش را با جان ودل لبیک گفته و درکنارش جاگرفتند ودرهرلحظه یی که آقای کرزی خواست از وجود ایشان برای قدرت نمایی خود ویاهم بعضی مقاصددیگر استفاده جویی کند، اینها برایش سمعنا واطعنا گفتند. اینعده چهره های جهادی که واضحأ ازدیدما حساب وکتاب شان کاملأ ازصف مجاهدین برحق مردم  افغانستان جداست، برای آقای کرزی حیثیت همان ماشینهای عصری ویا هم حیوانات اهلی را داشته اندکه او هم بی خاصیتی  ورام بودن را دروجود ایشان باربارکشف وتجربه کرده است. ازهمینرو هرلحظه که آقای کرزی خواسته باشد، ایشان را نصب میکند، عزل مینماید، قهرمان میخواند، بدنام میکند، مینشاند، میرماند وازین قبیل حرفها. این قماش افراد که ازبردن نام شان خودداری میکنم  برای کرزی یک لحظه قهرمان اند، یک لحظه جنگ سالار، یک لحظه مزاحمین و مافیای قدرت ویک لحظه هم پایه های اساسی دولت. به همگان معلوم است که آقای کرزی دریک مرحله از دوران حاکمیت خود همچو یک زن شلخته درهمه مطبوعات جهان ودرهمه محافل سیاسی چه شلیطه گریهای را برعلیه مجاهدین براه انداخته بود، چنانچه  درهمه جا دادوفریادرا سر میداد که علت ناکامیهای حکومت من فقط وجود مجاهدین وبه قول خودش جنگ سالاران اند، که مرا همیش مزاحمت میکنند ومن نمیتوانم ازدست ایشان به آرامی حکومتداری کنم. وباینطریق بارهمه ملامتیها وناکامیهای خودرا بردوش چندتامجاهدی میانداخت که آنها دراوج بی صلاحیتی ها صرفأ مجری دستورات بی چون وچرای او بودند ودیگرهیچ. ولی تجربه نشان دادکه با برکناری همین دوتن اشخاص باصطلاح جنگ سالار وبعدهم تصفیه حکومت کرزی از وجود مجاهدین نه تنها که وضعیت بهبود نیافت، بلکه برعکس بی ثباتی واخلال امنیت تادروازهء ارگ ریاست جمهوری وحتی درچند قدمی اطاق خواب رییس جمهورهم امتداد یافت. ازان گذشته حکومت کرزی در زمانی مقام سوم را ازنگاهء فساد اداری وبدنامی درسطح جهان کمایی کرد که دیگر همه بهانه های توجیه کنندهء او برای ناکامیهایش برطرف شده بودند، ودیگر هیچ مزاحمی بعنوان جنگ سالار درکنارش وجود نداشت و او همه ایشانرا منزوی وخانه نشین ساخته بود. ولی آنگاه که کرزی به ایشان بازاحساس نیازکرد، آنها  بازدرچهاراطراف او حلقه زدند وبا او درپیشبرد جنگهای تبلیغاتی برعلیه "اوباما" همکاری کردند.  کرزی با راه اندازی اینگونه محافل نمایشی باکشاندن دوبارهء همین چهره های رسوب کردهء جهادی درکنار خود اساسأ درصدد این بود تا برای آقای "اوباما" قدرت نمایی کند وبرای اوبفهماندکه درصورت هرنوع اقدامات تغیرخواهانهء قصرسفیددرارتباط حکومت افغانستان وضعیت بیشترازپیش متشنج خواهدشد زیرا او قویآ دارای پشتیبانی مردمی است.

 دومین روشی را که کرزی برعلیه آمریکا بکاربست، عجالتأ طور وسیعی انتقادهای شدیدی را برعلیه بمباران هوایی نیروهای آمریکایی درین مرحله آغازنمود. اصلأ هدفی را که آقای کرزی ازین انتقادات تند به نفع شخصی خود دنبال میکرد جلب حمایت مردم افغانستان بود تا درصورت وخیمترشدن ارتباطات اش باقصرسفید ویاهم برکناری او ازقدرت به مردم چنان وانمود کندکه علت اصلی نارضایتی آمریکاییان وغربیان از او وحکومت اش، تنهادلسوزی او نسبت به مردم ملکی وبیدفاع کشورش وانتقادات شدید او ازحملات وحشیانه آنهاست. گویا آمریکاییان بخاطری ازحکومت وی ناراض استند که وی درکنار مردم اش قرارگرفته و ازحملات ایشان انتقاد میکند، فلهذا اراکین قصرسفید بالای اوبهانه جویی دارند وحکومت اورا بیجا زیرنام ادارهء بی کفایت ومشحون ازفساد اداری بباد انتقاد میگیرند.

 سومین روش را که آقای کرزی درجهت ابقای  حکومت اش بکار گرفت،  تأمین ارتباطات وسیع با سران طالبان، وحمایت ودعوت ازیشان به منظور سهیم ساختن آنها درحکومت بود. باینطریق کرزی میخواست برای اراکین قصرسفید که دیگرحمایت ایشان را همچون دوران بوش نداشت، مشکلات تازه یی بیافریند وبا بمیان کشیدن بحث سهیم ساختن طالبان درحکومت ومذاکره با ایشان جنگ آمریکارا به بن بست وبعدهم ایشان را دریک سردرگمی قراردهد. این امر دوپیامد زیانبار دیگررا برای آمریکا درآینده بمیان میاورد. اول اینکه سهم دادن طالبان درحکومت که تجربتأ ایشان مخالفت آشتی ناپذیرباقانون اساسی، نهادهای مدنی وآزادیهای زنان دارند، در درازمدت به ازبین بردن همه دستاوردهای هفت سالهء آمریکا وکشورهای کمک کنندهء  افغانستان منتهی  میشد که زیرنام به میان آوردن نظام دموکراتیک درین کشور تاحالا شکل گرفته است. دوم اینکه فرضأ  اگراین مذاکرات نتیجه میداد وطالبان همه بادولت یکسومیشدند، دیگر استقرار پایه های نظامی آمریکا درافغانستان چی معنی داشت که فردای آنروزمنطقأ باید همه نیروهای همپیمان آمریکا خاک این کشوررا بدون سر وصدا ترک میگفتند.

 چهارمین روش اخطارآمیزکه آقای  کرزی بکار برد، استعانت ویاری خواستن از حریف قدیمی آمریکا، کشور روسیه بود که زیرنام کمک های نظامی به افغانستان صورت گرفت. کرزی ازینطریق میخواست برای قصرسفید چنان وانمودکند که وی قادراست حتی درسیاست های کلان آمریکا  مشکل سازباشد و دکمه های خیلیها بالا وخطرناک را بفشارد.  درپوشش وبازتاب مطبوعاتی و خبری این اقدام آقای کرزی عجله وتمایل عجیبی داشت تاجاییکه خودش با زبان قلندری خود دربرابرخبرنگاران جملات آتی را دقیقأ باهمین الفاظ  اقرار نمود:  "ما ازانها بخاطرنداشتن طیاره خواهان کمک شدیم بخاطریکه دیگه بیطاقت استیم وطاقت ما طاق شده، ما دیگه بی طیاره هیچ طاقت نداریم. تانگ هم ازآنها خواستیم که بی تانگ دیگه زندگی نمیشه". 

 درخلال تطبیق همین راهکارهای چهارگانه، کرزی دریکی ازمصاحبه هایش صریحأ این جمله را متبسمانه بیان نمود: "قسمیکه میفامین درین اواخر یک کُشتی (پهلوانی) گرم دربین ما وآنها (آمریکاییان) جریان داره، آنها مره وحکومت ماره متهم به فساد اداری میکنن بخاطریکه مه ازیشان انتقاد کدیم که مردم ملکی را هدف بمبادمانهای هوایی قرار نتن".

 سرانجام راهکارهای تطبیق شدهء کرزی درخواباندن "اوباما" چنان کارگر واقع شد که پس ازان هرآنچه دلش خواست انجام داد. یکبار انتخابات را کاملأ درسال جاری ناممکن وغیرعملی خواند، یکبارناگهان آمادگی دولت را برای برگزاری آن ابراز نمود، یکبار هم انتخابات را ماه ها به تأخیر انداخت، یکبار قانون اساسی را به کمک مأمورین وفادارش درمحکمه عالی زیر پا نمود تاجاییکه باحاکمیت غیرمجازخود ازهمان تأریخ اول جوزای سال 1388 تاحالا با زور، زر و تزویر حکومت میکند بی آنکه کوچکترین اعتنایی به کس داشته باشد وغیره وغیره. متأسفانه تاجاییکه میبینیم دربرابر اینهمه قانون شکنی های آقای کرزی،  دولتهای آمریکا وانگلیس برای یکبارهم صدای اعتراض خودرا بگونه ای جدی وبازدارندهء او ازادامهء نارواییهایش بلند نکردند که مگرجناب کرزی! خیریت است بیدار شو، تو مردم ساده دل کشورت را میفریبی مگر مارا که تجربهء فراوان دموکراسی را درممالک خود داریم نمیتوانی به این آسانی بفریبی. درکدام قانون است که یک شخص هم گردانندهء انتخابات باشد وهم یکتن ازنامزدان برای انتخاب شدن. اجتناب شما ازاستعفا کردن به بهانهء خلای قدرت چه معنی دارد؟ اگرهمه حیات وممات کشور به وجودتو اینقدر بستگی دارد، پس فلسفهء وجود معاونین رؤسای جمهور درکشورها برای کدام زمان پیش بینی وضروری پنداشته میشود؟ توزمانیکه به مسافرت به کشورهای خارج میروی، درغیابت ات کیست که خلای قدرت را پرمیکند؟ وصدها دلایل قانونی دیگرکه همه ازان آگاهند. ولی متأسفانه که کشورهای نامبرده صرف بیطرفی خودرا درقبال اینهمه ناملایمات حفظ کرده وآنچنان که لازم بود مطابق میل وتوقع مردم هیچ اقدام سازندهء انجام ندادند.  

بهرتقدیر، حالا که کرزی حریف خودرا درین گیر ودار وبه قول خودش "کُشتی گرم" خوابانده است، نظرما اینست که  اگرکرزی بیش ازین درقدرت باقی بماند، موجودیت اوبیش ازینکه برای افغانستان زیانبار باشد، برای دولتهای آمریکا وانگلیس خطرآفرین خواهد بود. زیرا کرزی درعمل ثابت ساخته است که حرص سیری ناپذیر اوبرای قدرت ویرا وا میداردتا بخاطر باقی ماندن شخص خودش درحکومت دست به انجام حرکات خیلیها خطرناک،  جنون آمیز وعاقبت نیندیش بزند تاجاییکه بخاطرمنفعت شخصی خود وخانواده اش حتی دست به تغیرسیاست های کلان مملکتی وجهانی بزند وابرقدرت های جهان را بخاطرحمایت طلبی ازخود دربرابرهم قراردهد. سیاستمداران آمریکا اگرخرده یی عقل داشته باشند، باید تادیرنشده هرچه زودتردربرکناری او ودار ودسته اش ازقدرت اقدام نمایند خصوصأ درشرایط حاضر که هنوز نتایج انتخابات اعلام نشده وشواهدی هم ازتقلبات اودردسترس مطبوعات وجود دارد.  آمریکاییان باید بفهمند که هرگاه ایشان درهمین شرایط حاضرکه برکناری او به بهانهء ارتکاب جعل وتقلب درانتخابات برایشان مساعد است، ویرا ازقدرت برکنار نسازند، پس  ازین وجود وی به یک مهرهء خیلیها خطرناکترازپیش مبدل خواهدشد  وهمچو خار در گلوی ایشان گیرخواهد کرد.