بقلم مهاجر  

 25.05.06

 

            وای که   وطنفروشان  هنوز هم میغرند

 

اخیرا یکی از دوستانم نوشته یی را تحت عنوان ( مکثی بر " اعلامیه فدراسیونی ها ")  بمن ایمن  نمود  که بقلم  و طنفروش معروفی بنام  ( عارف صخره )   در دفاع از حزبی جانی تر ش (جنرال نبی عظیمی )  و در واقع ،  علیه منسوبین فدراسیون پناهنده گان افغان در اروپا رقم زده است .  ( بعدا این نوشته را در سایت  آریایی که معمولا متعلق به خلقی ها و پرچمی هاست ، خواندم !)

هرچند پرداختن و نگاشتن پیرامون هجویات و دیده درایی های عناصر وطنفروش و قاتلان شناخته شده ملت شریف افغانستان  بیش از این لزومی ندارد و فقط باید منتظر فرا رسیدن لحظات محاکمه و مجازات قانونی آنان بود و بس  ، با آنهم  ، مرور لاطایلات  عارف خان   مرا واداشت تا  ولو یکبار هم اگر شده  یادداشتی را در زمینه بنویسم :

اینکه  یک  مزدور به مزدور دیگر  القابی مانند " فرشته بی آزار "  و " نویسنده چیره دست" و " آفریننده آثار فرهنگی و ادبی " و ... می بخشد ،   تعجبی ندارد  ،  چنانکه عارف صخره چنین القاب مطنطن را نثار جنرال جنگی و کودتاچی حزب شان ( نبی عظیمی ) کرده است .  آیا برخی از این مزدوران  حتی سر دسته  جلادان خاد ( نجیب) را با نلسن مندیلا  و ... مقایسه نکرده  و تلاش مذبوحانه  بخرچ نمیدهند تا در لابلای تاریخ میهن لکدمال شده ما جای "مناسب " برای خویش دست و پا نمایند ؟  یعنی میخواهند  . . . زده چهار زانو بنشینند .

جالبتر اینست که وطنفروش معروف ( عارف صخره )  طی یاوه سرایی اخیرش ، پس از آنکه فرار جنرال جنگی یا همان  " فرشته بی آزار " و " نویسنده چیره دست " از هالند به افغانستان را برگشت " افتخارآمیز به وطن " و با  بدرقه صدها حزبی معرفی مینماید ،  خطاب به منسوبین فدراسیون پناهنده گان افغان در هالند بگونه بیشرمانه یی مینوسید : "  حالا فکر میکنم بای این مختصر عرق شرم به چهره  آنانیکه اعلامیه " فرار" عظیمی را سازمان داده اند ، پدیدار خواهد شد   و عذاب   وجدان ( اگر وجود داشته باشد )    تا ابد  اذیت   شان خواهد کرد "  یاعلی العجب !!

قبل از آنکه  به بخشهای دیگر یاوه سرایی وطنفروش معروف بپردازم  ، میخواهم اندکی در اطراف  پاراگراف بالا مکث نمایم :  خواننده گرامی وقتی پاراگراف فوق را بخواند و نفهمد که آنرا یک عنصر وطنفروش و جنایتکار مشهور نوشته است ،  غالبا تصور خواهد کرد که شخص وطنپرست  ، پاک نفس و با وجدانی در برابر عنصر یا عناصر وطنفروش ، جنایتکار، بی وجدان و مزدور استعمارقرار دارد ،  ولی هرگاه همین خواننده بمجردیکه بداند این طمطراق از طرف یکی از کادر های خاین به اصطلاح حزب دموکراتیک خلق صورت گرفته است ، دیگر کاملا میداند که " صخره " ها و " قطره " هایی که دست های نا پاک شان تا مرفق بخون ملت مظلوم ما رنگین است ، در برابر پاکترین ، وطنپرست ترین ، با وجدان ترین و در عین حال مغذوب ترین افراد جامعه افغان سنگر گرفته اند همان طور که دیروز با سلاح های روسی و همکاریهای کی جی بی چنین سنگرگیریها را در پیش گرفته بودند .  بلی ! همینجاست که خواننده  آنان را با چنین جسارت ها و بی حیایی های شان تف باران میکند .

بیا یید بر قسمت دیگری از اظهارات بیشرمانه  وطنفروش معروف ( عارف صخره ) مکث کنیم:

 

وی چنین مینویسد :  "  ما از اینکه در صف قوای مسلح جمهوری افغانستان تحت رهبری مرحوم داکتر نجیب الله ( بخوان سردمدار جلادان خاد !)  . . . علیه بنیادگرایان تروریست های صادر شده از پاکستان  ، قطا الطریقان  ( شاید منظورش قطاع الطریقان باشد )  و چپاولگران به دفاع از حیثیت و شرافت مردم قرار گرفتیم ، افتخار می نمایم . "  ( ازغلطی های انشایی و گرامری عارف خان میگذریم !) 

خوانند ه گرامی ملاحظه میفرماید که این به اصطلاح کادر حزب دموکراتیک خلق ( بخوان باند  مسلح مزدور ) با سو استفاده از اوضاع نا گوار و تحمیل شده سیاسی  و اجتماعی بر کشور که خود در ایجاد آن نقش عمده داشته اند ،  چه بیشرمانه و " افتخارانه "  میغرد ؟  و باز چگونه با کلمات مود روز و باب مطبوعات غرب از قبیل "  بنیاد گرایان " ، " تروریست های صادر شده "  و  ...  بازی پرچمی مابآنه نموده  خود و اعضای باند ش را مستحق ، مغرور و مدافع  " حیثیت " و " شرافت مردم " مظلوم  ما جا میزند ؟

باید از این وطنفروش معروف پرسید که آیا شما در دوران حاکمیت خونین و ضد مردمی تان  با همان قوای مسلح  و دستگاه جهنمی خاد  و " قطعات محدود همسایه شمالی "  و سایر نهاد های پولیسی که در اختیار داشتید ،  با تسلسل دهشتناک بگیر و ببند های شباروزی و " ضد انقلاب" خواندنهای بچه گانه و انسان ستیزی های بی مانند  خویش  زندانها را مملو از انسان اعم پیر و جوان و زن و کودک نکردید ؟  آیا کسی را سراغ دارید که پولیگون یا کشتارگاه  پلچرخی و شکنجه گاه های صدارت و وزارت داخله  و زیر زمینی های خاد و . . . را فرامو ش کرده باشد ؟  آیا اقشار مختلف جامعه را که در برابر اشغالگران روسی و بیگانه پرستی عریان شما  سلاح برداشتند تا مانند اجداو نیاکان شان اعاده آزادی و حیثیت نمایند ، " اشرار "     و " ضد انقلاب "  و  " نوکران امپریالیسم "  و . . . خطاب  نمیکردید ؟  آیا صد ها هزار باشنده ی میهن را با اعمال اختناق شدید سیاسی و راه بندان های باندیستی  و تفتیش و تلاشی منازل و اماکن عامه و گوشت دهن توپ کردن جوانان و نو جوانان در جبهات جنگ ،  وادار به ترک وطن و آواره شدن در سر زمین دیگران نساختید ؟  آیا به پناهنده ها ی مظلوم و بیگناه افغا ن طعن و لعن نثار نمیکردید ؟

اگر شما دران زمان واقعا مدافع حیثیت و شرافت ملت افغانستان میبودید ( که نبودید ) ،  چرا ملیونها تن از هموطنان عزیز ما با ابراز نفرت و بیزاری از اعمال و گفتار تان  دست به قیام ها و مهاجرت ها ی دسته جمعی میزدند ؟  آیا شما خود در دوران حاکمیت سیاه تا ن بمثابه تروریستان و چپاولگران دولتی عمل نمیکردید ؟  و بالاخره   آیا از یاد آوری آنهمه اعمال ننگین و جنایتکارانه ی تا ن در نشرات و اجتماعات  و حکایت ها و شکایت های مردم عرق شرم ( اگر وجود داشته باشد ) بر جبین سیاه شما می نشیند ؟  و آیا بهتر نیست  شما " انقلابی " های  بی ننگ و عار  بجای یاوه سرایی  و غریدن های مضحک  و شرم آگین  "  یکبار هم اگر شده به کوهواره های جنایات تان در پیشگاه ملت عزیز افغانستان اعتراف نمایید ؟

به پاراگراف دگیری از هذیان گویی و طنفروش معروف  ( عارف صخره ) گوش فرا دهید :  " تاریخ  تکرار میشود اما جعل پردازان  و دروغگویان  حافظه خود را از دست میدهند . دیروز هنگام حضور قطعات نظامی اتحاد شوروی که همین اسامه بن لادن  ، گلب الدین حکمتیار ، ملامحمد عمر و سایر بنیاد گرایان ازخاک پاکستان به حمایت  آی . آس . آی  و مولانا های بنیادگرای پاکستانی  چون قاضی حسین احمد و مولانا سمیع الحق  و دیگران بر علیه جمهوری افغانستان می جنگیدند ، همه " آزادیخواه " ،  " مجاهد پاک " و " وطنپرستان واقعی افغان" تبلیغ شده و از حمایت امریکا  و دنیای غرب بر خورد ار بودند ، بعضی از ماویست ها ( شعله ییها ) از جمله سازمان های " رهایی "  و " ساما " که اکثریت فدراسیونی ها ازهمان قماش اند، شانه به شانه  با همین تروریست ها و بنیاد گرایان صادر شده از پاکستان علیه حاکمیت جمهوری افغانستان  می جنگیدند ،  مکاتب را می سوختاندن ( البته میسوختاندند !) ،  معلمین و متعلمین را ترور میکردند ...  نامش را  " مقاومت ملی "  و " جنبش آزادیبخش ملی " میگذاشتند .  اینست چهره واقعی فدراسیونی های ماویست که امروز بر مسند قضاوت و محاکمه پناهنده گان افغان در هالند نشسته و حکم میرانند "

اولا  زوال ننگین " جمهوری " دست نشانده و پولیسی حزب عارف " صخره "  را برای  وی و دیگر " صخره " (؟!)  های حزبش تسلیت میگویم  و از اینکه بهشت برین و حاکمیت خونین شان را از کف داده  وبدین مناسبت  گاهی می لافند و گاهی هم طامات می بافند ، معاف شان مینماییم .  دوما  باید عارف خان پرسید که سازمان های رهایی و ساما را با بن لادن و گلب الدین  و دیگر نوکران استعمار چه ارتباط ؟!    سوم باید سوال کرد که آیا ترور صد ها تن از شخصیت های علمی و سیاسی وهنری و  مبارزاتی سازمان های مذکورتوسط بنیاد گرایان افغانی و پاکستانی در داخل و خارج کشور به معنی جنگیدن " شانه به شانه "  آنها با قاتلین خودشان علیه جمهوری ضد مردمی شما بوده است ؟!  در حالیکه همین جمهوری منفور شما  با رهبران بنیادگرای افغانی و پاکستانی سر و سر سیاسی -  مذاکراتی و توافقات پشت پرده ( ازپاکستان تا بغداد ) داشته است  ،  نه " شعله ییها "  .   چنانکه آیا وزیر دفاغ خلقی  و " انقلابی " دو آتشه شما ( تنی خان ) با دار و دسته حزبی اش در خدمت صد در صد آی . اس . آی پاکستان قرار گرفت  یا " ماویستها " ؟!   آیا شما مزدوران روس میتوانید حتی یک نمونه از سوختاند ن مکتب و مدرسه را که توسط  " شعله ییها"  و یا " سامایی " ها صورت گرفته باشد از لابلای اسناد خاد تان بیرون آورده  به قضاو ت مردم بسپارید ؟!

وطنفروش معروف ( عارف صخره ) و هم قماشان وی باید بانند و بپذیرند که اگر بنیادگرایان صادر شده از پاکستان ، مفتی ها و مولانا ها و گلب الدین  و اسامه و امثال آنها از طرف غرب و آی . اس . آی  حمایت و حتی تمویل میشدند ، شما نیز ازطرف روسهای غدار و اقمار و ایاد ی آنها بر ضد مردم افغانستان  حمایت ، هدایت  و تمویل میشدید !  اگر بنیاد گرایان ترور اسلامی میکردند  ، شما هم ترور دولتی و " انقلابی " را یکجا با اربابان روسی و " احزاب برادر " تان در سراسر افغانستان و حتی ما ورای سرحد انجام میدادید  و در نتیجه شما همزاد و هم ماهیت هستید و فرق میان شما و بنیادگرایان تروریست وجود ندارد .

حال که منسوبین فدراسیون  پناهنده گان افغان در اروپا و سایر هم میهنان داغدیده  و آواره شده ما با شناختی که از ماهیت پلید و جنایت های چندین ساله تان دارند و میخواهند شما را بحیث قاتلان و جنایتکاران  و ناقضان حقوق بشر معرفی نمایند ، واویلا گویان  مظلوم نمایی میکنید!

عارف " صخره " که زمانی  ازجمله به اصطلاح کادر ها و کلان کاران حزب مزدوربوده و هم چند سال را به صفت " پناهنده "  در کشور هالند سپری نموده است ، باید بداند که  " شعله ییها"  در آنجا بر  " مسند قضاوت "  و " محاکمه پناهنده گان افغان " نه نشسته اند ،  بلکه این ، مصوبات و اقتضاآت حقوق بشر ،  محاکمه هاگ  و فریاد عدل و قانون انسانی است که بر اعمال ضد انسانی تان قضاوت نموده و شما را به محاکمه عادلانه میکشاند که باید بکشاند ! شما و هر جنایت کار دیگر در هر گوشه و کنار جهان باید پاسخگوی اعمال تان باشید تا از یکطرف حقوق و عدالت  رعایت شود و از سوی دیگر نظم  عدلی ، مدنی و قضایی بشر پا بر جا بماند . محاکمه و مجازات شما موجب خواهد شد تا در آینده هر گروه  باندیست  و کودتاپی جنایتکار زیر نام دروغین انقلاب و ضد انقلاب  مرتکب جنایت علیه بشریت نشوند .

اگر از ادعا های بلند بالای " مردم دوستی "  و " وطنپرستی " و  . . .  " صخره " های حزب مزدور بگذریم که همه کذب و ریا یی بیش نیستند  ، باید به این واقعیت تلخ اشاره نمایم که فرار " صخره " ها و " عظیمی " ها و " فقیری " ها  و . . . از هالند بسوی افغانستان  نه بخاطر عشق سوزان شان به مادر میهن میباشد  ( چنانکه مادر میهن را قبلا و عملا به قشون متجاوز روس و رهبران کرملین فروختند و لحظه یی هم عرق شرم بر جبین شان نه نشست )  ، بلکه  بخاطر آنست که میدانند امروز فریاد عدالتخواهی در هالند شنیده میشود  ،  ولی هنوز آب وطن گل آلود ، اوضاع آن مغشوش و هم قماشان خلقی – پرچمی – اخوانی  آنها  بر مسند قدرت و قضاوت نشسته اند و نمی گذارند  هیچ جنایتکاری محاکمه و مجازات شود. همانطوریکه  با داران دیروزی و امروزی شان هم تا کنون موافق به انجام دادن چنین کار مهم نیستند .  اینجاست که " رفقا "  از هالند و شاید جا های دیگر به سوی افغانستان رو کرده با سایر "رفقا"  و " برادرها "  مدغم میشوند تا از حاکمه و مجازات  در امان بمانند

" صخره " های حزب مزدور بهتر از هرکس دیگر میدانند که " شعله ییها " چه در زیر شکنجه های طاقت فرسای جادان  ( خاد) و ( کی جی بی ) ، چه در سلولهای زندان رژیم مزدور  و چه در کشتار گاه های وحشتناک  قاتلان به اصطلاح حزب دموکراتیک خلق پس از مقاو مت های شجیعانه با سر افراز یا زیستند و یا بلندقامت شهید شدند  ، همان سان در سر زمین های اروپایی و امریکایی هم  تسلیم زور و زر نخواهند شد و چون عاشقان پاک مادر میهن خویش باقی خواهند ماند و به شرافت و نجابت انسان زحمت کش و دنیای عاری از جنایت و خیانت خواهند اندیشید . 

این  ،  " صخره " ها  و " قطره " های بیمقدار و رو سیاه تاریخ خواهند بود که با پاکی و نجابت انسان های واقعی فاصله زمین و آسمان داشته و خواهند داشت .

به امید روزی که عدالت علیه بی عدالتی ها و قانون در برابر جنایتکاران تطبیق گردد . (پایان)