بقلم مهاجر
06.05.06
شعله یی کیست ؟!
ازچند سال بدینسو ، بخصوص پس از اوجگیری برخورد های مسلحانه و رقابت های خونین قدرت طلبانه جناح های وابسته به اجنبی مانند رژیم خلقی – پرچمی از یکسو و تنظیم های جهادی از سوی دیگر( درافغانستان) ، خصومت ورزی سیاسی و زهرپراگنی تبلیغاتی علیه " شعله " و " شعله یی " ازطرف دو جناح مزدورو ریزه خوران خوان آنها در اینجا و آنجا ، مخصوصا در خارج از کشور بالا گرفته است . جریان این خصومت ورزی و تلاش تبلیغاتی و تخریباتی ، چنانکه تاکنون بملاحظه رسیده است ، در کشورمیزبان ( کانادا ) وسیع تر از هرجای دیگر بوده است. قبل از آنکه علل و اسباب این گرد باد سیاسی- عقیدتی را به بررسی بگیریم ، لازم است در اطراف واژه " شعله " و " شعله یی " توضیحی مختصر ارایه نماییم تا آنانیکه تا حال از کنه موضوع اطلاع نداشته باشند ، به آگاهی نسبی برسند :
سال 1347 هجری شمسی و تقریبا نیمه های دهه دموکراسی ( اواخر دوران سلطنت ظاهر شاه ) بود که جریده یی بنام ( شعله جاوید ) در قطار سایر جراید آزاد آن زمان در آسمان مطبوعات و مبارزات سیاسی کشور تلالو نمود . در جبین جریده ی مذکور با خط جلی چنین نوشته شده بود :
ناشر اندیشه های دموکراتیک نوین .
این خود میرساند که جریده مذکور ارگان نشراتی کدام تشکیل خاص حزبی یا سازمانی نبوده صرفا ناشر افکار و اندیشه های دموکراتیک در جامعه سرکوب شده افغانستان بود . تذکار این نکته نیز ضروری است که هرچند تعداد زیادی از جراید شخصی و جمعی با شیوه های خاص نشراتی و مبارزاتی شان در هر ماه یا هر هفته بچاپ میرسیدند ، مگر ( شعله جاوید ) نه تنها پرخواننده ترین همه بود ، بلکه ظرف مدت کوتاهی توانست با موضعگیری ضد رویزیونیستی و ضد ارتجاعی ، اثرات وسیع فکری وسیاسی در سراسر افغانستان بجا گذارده هزاران نفر اعم از روشنفکر و کارگر و کاسب و --- را در عقب خویش بکشاند. این تاثیرگذاری گسترده خیلی زود اسباب ناراحتی حکومت مداران ، خلقیها و پرچمی ها ، ارتجاع داخلی ( اخوانی ها) و رویزیونستهای روسی را فراهم آورد و نتیجه آن شد که هیات رهبری ( شعله جاوید ) طی برخورد تظاهراتی ازطرف دولت دستگیر ، محاکمه و زندانی گردیده نشریه مذکور پس از یازده شماره مصادره و متوقف گردد .
پیروان ( شعله جاوید) پس از پیروزی کودتای هفتم ثور وتجاوز نظامی روسها به کشورعزیزما افغانستان ، نخستین قافله ی مقاومت جانبازانه ی آزادیخواهی را تشکیل دادند و با افتخار کامل ، با سر فرازی تمام ، با اراده ی مستقل و بدون چاکری و وابستگی به بیگانه های مغرض درکنار ملت بپا خاسته شان علیه متجاوزین خارجی و نوکران داخلی آنها رزمیدند و قربانی ها دادند که حماسه های شان ثبت سینه ی تاریخ میهن خواهد ماند .
حال باید پرسید چرا ( شعله یی ها) مورد حملات دایمی قرار دارند درحالیکه در هیچ عمل وطنفروشانه ضد ملی سهم نداشته اند؟ این ، سوالی است بسیار اساسی و تا زمانیکه علل اصلی این حملات تبلیغاتی و کین ورزیهای سیاسی دانسته نه شود، مقاصد دشمنان رنگارنگ ملت عزیزما و جریانات وطنفروشانه جناح های ذیدخل هم فهمیده نخواهد شد و مرز میان دوست و دشمن اصلی ملت عزیز ما مغشوش خواهد ماند .
در بالا متذکر شدیم که جریده ی ( شعله جاوید) از نخستین شماره خود ، بگونه بسیار دقیق وآگاهانه علیه دونیروی استعماری و نوکران داخلی آنها موضعگیری نموده بصورت مدلل به افشا اصل ماهیت آنان پرداخت تا ملت افغانستان را از خطر مار های زهرآگین و اما خوش خط وخال درون آستین مطلع سازد وپیروان این جریان دردوران سالهای جهاد و مقاومت ملی نیز بدون آنکه به قدرتهای استعماری و نواله خوران منطقه یی آنها تمکین نمایند ، تنها با اتکا به ایمان و نیروی توانای ملت غیور افغانستان و با پیروی از مشی مستقل ملی به مبارزه مسلحانه آزادیبخش علیه هر دو جناح استعماری ادامه دادند ، درحالیکه ازهر نوع زور گویی ، بی حرمتی درحق ملت ، غارت و چپاول اموال مردم ، تجاوز به ناموس خانواده ها ، دستبرد به ارزشهای ملی و فرهنگی کشور، خود فروشی و ناموس فروشی و ... نفرت داشته و جدا ازان اجتناب نمودند . چون منافع و ماهیت قدرت های استعماری هیچ نیروی ملی ، مستقل و با تقوا را که خواهان آزادی کامل و حفظ غرور ملی باشد ، پذیرفته نمیتوانست ، ( و نمیتواند ) ، بنابران ، باید برضد چنین افراد و تشکل سیاسی در بطن جریان مقاومت ملی به اقدامات مسلحانه ، تبلیغات گسترده تخریباتی ، توطیه های استعماری ، کار نفوذی ، ترورسیاسی و غیره متوسل میشدند که شدند .
قدرتهای استعمای ازهمان وهله نخست درک کرده بودند که عاقبت ، خواهند توانست با استفاده از عناصرچاکرپیشه بومی که در اختیار خویش دارند ، روی تقسیم منافع دراز مدت در افغانستان مرد خیز به توافقات " تاریخی " و " دوستانه " برسند . بنابران ، هر نیروی دیگری را که مانع چنین توافقات استعماری درآینده میشدند ، باید از صحنه بدور ساخته میشدند و این هدف ، بدون حملات بی وقفه علیه " شعله " و " شعله یی " ، آنهم بنام " کمونیستان " و " ماوایستان " و ... و ... ممکن نبود .
حال بر میگردیم به کانادا و می بینیم که این افکار استعماری و این آتش خصومت ورزی چرا در اینجا تیز ترو بیتاب تر از جا های دیگراست ؟
رژیم محتضر و دست نشانده روسها ، بخصوص دردوران حاکمیت " نجیب " ، با ملاحظه اوضاع و پیشبینی زوال حکومت خویش ، به چند اقدام آتی الذکر متوسل شد :
--ارسال اسناد و مدارک مهم دستگاه جهنمی ( خاد ) به آرشیف کی جی بی در ماسکو تا در صورت سقوط رژیم ، اوراق و اسناد مربوط به جنایات هولناک آنها بدست رقبا نیفتد .
-- توظیف تعداد زیادی از خادی های کار کشته در خارج از افغانستان با پاسپورت های رسمی و سرمایه های کافی در نقاط مختلف جهان و از جمله دهلی ، جرمنی ، هالند ، ماسکو ، امریکا و کانادا. فرستادن تعداد زیادی از (خادی ) ها به پاکستان و ایران ظاهرا بنام مهاجر تا با یک تیر دو نشان را هدف گیرند: مثلا تا روزیکه درمیان مهاجران اصلی قرار دارند ، بتوانند به معلومات لازم و شناسایی مخالفین و راز های مربوط به کشور میزبان دست یابند و اگر شانس رفتن به کشور های اروپایی و امریکایی برای شان میسر میگردد ، بتوانند به فعالیت های استخباراتی ، نفاق افگنانه و تبلیغاتی علیه مخالفین فکری و آشتی نا پذیر آنها بپردازند .
-- ذخیره تعداد زیادی از کادر ها ی حزبی در خارج به منظور نگارش " تاریخ " و " کارنامه " های حزب و جمع وجور کرد ن اعضای پراگنده آن غرض فعالیت های مجدد سیاسی و احیای " افتخارات " گذشته .
موازی با این اقدامات رژیم دست نشانده ، تنظیم های جهادی نیز به منظور تسخیر منابع ومواضع افغانها در کشور های خارج ، بدست آوردن راپور های لازم ، تماس گیری با منابع تمویل کننده آنها و عقب نماندن از رقیب استعماری خویش ، افراد و کارشناسان حرفه یی شان را پس از آرایش و پیرایش لازم به کشور های مورد نظر فرستادند . هدایت خاص برای " برادران " این بوده و هست که در هرجا یی که " شلعه یی" ها سربلند میکنند ، به نام " کمونیستان زرد " ، " پیروان چین " ، " آزموده را آزمودن خطاست" و ... به تجرید آنها بپردازند و هرگاه درپیشبرد این کار احساس ناتوانی کردند ، فورا با همرهان طبیعی شان ( خلقی ها وپرچمی ها) دست و دل یکی نموده به تخریبات و تلبیغات ضد " شعله یی " ها بپردازند .
همانطور که هردو جناح فوق الذکر مرتکب جنایت ها و خیانت های عظیمی در کشور عزیز ما افغانستان گردیده و قتل و غارت دامنه داری را انجام داده اند ، از فرجام خویش نیزهراسان اند و میدانند که در جهان امروزهیچ عملی بدون مجازات ویا مکافات ماند ه نمیتواند وبخصوص به این نکته واقف اند که اگروطنپرستان واقعی متحد شوند ، اگر فریاد ملت افغانستان بگوش جهانیان و مدافعین بین المللی حقوق بشر رسیده وبالاخره به یک فشار موثر مبدل شود ، محاکمه و مجازات شان حتمی خواهد بود ، پس ، " شعله یی " ها که بیشتر از همه طرفدار محاکمه و مجازات خا ینین و جنایتکاران میباشند ، طبعا هردو جناح جنایتکار بیشتر و شدید تر از پیش به فعالیت ها و تبلیغات زهرآگین تلفونی و رادیویی و اخباری و ... متوسل میشوند و حتی بی ارزش ترین ومشکوک ترین افراد هم در باد زدن این آتش پروپاگند ناروا سبقت می جویند.
کانادا که تا هنوز محل مصون و تقریبا بی درد سری برای تعداد زیادی از جنایتکاران جنگی و بنیادگراهای مذهبی ( مشمول خلقی – پرچمی و اخوانی و طالبی و القاعده یی و ...محسوب میگردد ، تراکم آنان نیز در اینجا چشمگیر وطبعا فعالیت ضد " شعله " و " شعله یی " آنان هم مواج است . در غیر آن آیا عقل سلیم و وجدان سالم نمی پرسد که درصورتیکه " شعله یی " ها هنوز به قدرت سیاسی نرسیده ، هیچ نوع تعدی و ستمی درحق کسی اعمال نکرده ، به ناموس احدی تجاوز ننموده ، وجبی از خاک پاک وطن را به اجنبی نفروخته ، نوکری ( کی جی بی ) و( آی اس آی ) و ... را نپذیرفته مرتکب جنایت و خیانت ملی نشده ، کسی را شکنجه نکرده و راکت به خانه و کاشانه ی مردم نزده و غرور ملت شهیرافغانستان را بر باد نداده و به اندیشه و افکار هرکسی احترام گذارده اند ، اینهمه تخریب و سبوتاژ و کین و خصومت علیه آنها چرا ؟! مگر نه آنست که راستی و درستی ، و طندوستی و شهامت ، غرور و ناموس داری و اسارت زدایی نزد ابنای زمان به پشیزی نمی ارزد ؟؟!! واگر چنین نیست ، آیا " زیر کاسه نیم کاسه یی " نخواهد بود ؟! آیا دلیل یا دلایل پنهانی و خباثت باطنی در همچو فعالیت ها ی تخریبی نهفته نیست ؟ و آیا بجای دزد ، صاحب خانه را محکوم کردن نخواهد بود ؟ و ...
چه خوش است گر محک تجربه آید بمیان تا سیه روی شود هر که دراو غش باشد .