به قلم مهاجر

06.05.06

 

  لطفا زخمها  را تازه نکنید !!

 

اخیرا  منابع مختلف خبری  ،  جریان  مراسم  " جشن هشت ثور "  را با رژه  نظامی و رتق و فتق مربوط بدان به سمع و بصر مردم دنیا و منجمله ،  افغانهای داخل و خارج کشور رسانیدند.  باساس گزارشات منابع خبری ، آقای کرزی  رهبران  " قیادی " و " جهادی " را که با  اشتعال جنگهای خرابکارانه  شان ، بخصوص در سالهای 1992 تا 1996 عیسوی ، شهر باستانی کابل و شهروندان بی پناه آنرا بخون و خاکستر نشانیدند ، باز و بار دیگر سلسله جنبان  صدر مجلس نموده  به سخنرانی  و تهنیت گویی پراخت .  وی ضمن سخنرانی خویش  یکبار  دگر  از " طالبان " دانش سوز تقاضا بعمل آورد تا از تروریسم  و خرابکاری دست برداشته به روند باز سازی میهن بپیوندند (  نرود میخ آهنین بر سنگ  !)

برپایی این جشن و شادی  و این تهنیت گویی و رژه  و نمایش و ...  در حالی صورت میگیرد که از یکطرف پیکر هزار پاره مام وطن و زخمهای خونچکان دل و دماغ ملت افغانستان  و بویژه  شهروندان پامال شده کابل هنوز التیامی نیافته و صحنه های غمناک و دهشتبار راکت پرانی و خونریزی و غارت جلو چشم مردم عزیز ما مجسم است  و از سوی دیگر ،  فریاد اعتراض حامیان حقوق بشر و تقاضا ی مکرر خلق بخاطر به محاکمه کشانیدن جنایتکاران جنگی و ناقضان حقوق انسانی مردم در داخل و خارج افغانستان بلند میباشد . هرگاه مضحکه  ی  برگشت منسوبین بلند پایه به اصطلاح حزب دموکراتیک خلق  به کابل  و انتصاب  یا انتخاب  آنان به کرسی های پارلمان را نیز در کنار آنهمه جلوه ریزی و صدر نشینی و نمایش وجلایش قرار دهیم  ، قاعده های یک مثلث آزار دهنده تکمیل گردیده  درد جان سوز مردم ما را مضاعف میسازد .

در حقیقت ،  جشن وتجلیل و پایکوبی  بخاطر آن روز های مشخص ملی و تاریخی ضرور و زیبنده خواهد بود که واقعا شادی آفرین بوده  برای ملت ،  رفاه و سر بلندی به ارمغان آورده باشند .  در تجلیل از چنین روز های با ارزش است که  ملت هم دران از دل و جان سهم میگیرد و حقیقتا شادمانی میکند .

حال باید پرسید که هشت ثور چه ارزش و ارمغان  مثبت و چه دست آورد مفید و قابل افتخار برای ملت آزرده جان افغانستان در قبال داشته است که آنهمه رژه  و جشن و شادی  برای آن بر پا میگردد ؟  اگر آنهمه جنب و جوش پرخرچ  و پر درد سر صرفا برای رفتن یک رژیم  و آمدن رژیم دیگر باشد ،  رژیم های کودتایی در گذشته از چنین جشن ها و پایکوبی ها بسیار کرده اند ،  بخصوص  آنانیکه  در اثر این رفت و آمد های سیاسی به جایی و نوایی رسییده و یا میرسند ،  طبعا با آویختن عکسها و شعار ها و نمایشها و جلوه ها بخود می بالند و دل خوش میکنند در حالیکه ملت به ریش آنها می خندد و دل خون میکند.

ایکاش  آقای کرزی صد ها هزار افغانی مصارف گزاف این نمایشات بی محتوا را که با هزار تقاضا و بیچاره گی و آبرو ریزی از جیب کشور های جهان بدست می آورد ، با لای صد ها و هزار ها خانواده فقیری تقسیم میکرد که قربانیان  حقیقی روز های هفت و هشت ثور میباشند . هزاران قربانی یی که همین اکنون  قوت لایموت شباروزی خود و یتیمان بینوای خویش را در اختیار ندارند . ( پایان )