پیکار پامیر -  تورنتو

 17.03.06

 

آیا تشنج میان افغانستان و پاکستان  پایان خواهد یافت ؟!

 

باساس گزارشات منابع خبری ، اخیرا  بار دیگردرچه ی  تشنج سیاسی – دپلوماتیک میان افغانستان و پاکستان بالاگرفته و هردو جانب (حامدکرزی رییس جمهورافغانستان و پرویز مشرف حاکم نظامی پاکستان ) الفاظ و بیانات اتهام آمیز و کدورت خیز رد و بدل نموده اند . دلیل آن هم  ، عملیات تروریستی دوامدار ظاهرا از سوی " طالبان" و افراد" القاعده " در اطراف مرز میان دوکشور است که جانب افغانی همیشه و پیوسته  اظهار داشته است که این همه تحریکات مسلحانه و عملیات تروریستی خونین توسط منابع مخفی پاکستان علیه افغانستان به راه افتیده است .

خواننده گان ارجمند مطلع اند که اختلافات سیاسی دو کشور ( افغانستان و پاکستان ) سابقه یی در حدود شصت سال دارد .  بنیاد اختلاف و تشنج سیاسی -  دپلوماتیک  میان دو کشور همسایه را مسلما موجودیت خط ترسیم شده ی تحمیلی و استعماری " دیورند " تشکیل میدهد که برای نخستین بار در ماه نوامبر سال 1893 میلادی ، در نتیجه ی پافشاری و تهدید " سر هنری مارتیمر دیورند "  رییس هیات سیاسی مقامات هند برتانوی بالای امیر عبدالرحمن خان پادشاه وقت افغانستان  به امضا رسید که  باساس این خط تحمیلی ،  نقاط مهم ستراتژیک و مناطق وسیع آنسوی خط مانند ( کرم ، دیر ، باجور ، مهمند ، پشاور ، وزیرستان ،  اتک ، هزاره ، مسعودی ، سوات ،  تیرا ،  سند ، چترال و غیره ) با شش ملیون نفوس از پیکر افغانستان بریده شد  و همچنان با این اقدام استعماری ،  برای نخستین بار کشور ما از تسهیلات و امکانات راه بحری محروم و محاط به خشکه گردید . البته دران سالها هنوز اسم و رسمی از پاکستان سراغ نمیشد .

سیاست های محافظه کارانه ، مصلحت جویانه و ضد مردمی حکومت های افغانستان مو جب شد که سر زمین های جدا ساخته شده ی میهن عزیز مان تا سال 1948میلادی که سال دور شدن استعمار انگلیس از منطقه ،  حصول آزادی هندوستان  ،  تجزیه نیم قاره و ایجاد کشور دیگری بنام ( پاکستان )  بود ،  در حیطه ی تصرف مقامات هند برتانوی باقی بماند .

سالیکه اناتومی پاکستان به اثر برنامه های خاص انگلیس در منطقه ایجاد شد ،  محمد ظاهر شاه در افغانستان سلطنت میکرد و بنی اعمام  وی ( سردار محمد هاشم ، سردار شاه محمود و سردار شاه ولیخان ) همه کاره ی مملکت بودند .  اینان  ،  علی الرغم  آنکه  قضیه ی صرفا  " حق تعیین سرنوشت برادران پشتون و بلوچ " ( نه استرداد خاکهای جدا ساخته شده ی افغانستان )  را توام با کرنش و مدارا  با سفارت انگلیس در کابل و حکومت جدید پاکستان مطرح  نمودند ،  با آنهم از طرف حکومت نو تاسیس پاکستان  به جواب تند  و عکس العمل منفی مواجه شدند . بنابران ،  آنگاه که درخواست حکومت پاکستان مبنی بر حصول عضویت در سازمان ملل متحد مطرح شد ، نماینده ی افغانستان در برابر آن  رای منفی د اد و آتش اختلاف را مشتعل تر نمود .  بدین صورت ،  هسته های نخستین اختلاف سیاسی میان دو کشور گذاشته شد که پسانها با حمایت هدفمندانه ی کرملین از تقاضای جانب افغانستان و به راه اندازی تحرکات لفظی وطرح میان خالی " قضیه پشتونستان "  بر بار این اختلافات افزوده گشت .  به ویژه که ایالات متحده یا باساس رقابت های جهانی با شوروی وقت  و یا طببق ایجابات هم پیمانی ( پیمان های سنتو و سیاتو )  با پاکستان ، جانب حکومت نو بنیاد پاکستان را التزام کرد و به مقامات افغانی "  توصیه "  نمود تا از این قضیه در برابر پاکستا ن منصرف شوند .

بهر حال ، آنچه  ظرف بیشتر از نیم قرن  ازان همه اختلافات سیاسی حاصل آمده است  ،  همه به نفع پاکستان و به زیان جانب افغانستان بوده  در هیچ حالتی برگ برنده بدست  مقامات افغانی نیفتاده است و اگر گاهی این برگ  دربحبوحه ی حوادث و رویداد های منطقه یی   بدست شان افتیده  ،  متاسفانه  نفهمیده اند چطور ازان به سود منافع ملی مردم افغانستان استفاده نمایند. ( مانند درگیری های مسلحانه با هند و خیزش مردمان پاکستان شرقی یا بنگله دیش امروزه  و شورشهای مناطق بلوچستان در دهه های شصت و هفتاد قرن رفته )

هرگاه همه گونه اسباب و عوامل بازنده گی و زیانمندی جانب افغانی در گستره ی بیشتر از نیم قرن در اینجا ردیف شود ،  این مقال به درازا خواهد کشید ،  ولی  بهتر خواهد بود عجالتا برخی از سیاست های پیشگیرانه  و اقدامات تخریبی جانب پاکستا ن در برابر افغانستان  را با اختصار تمام  متذکرشوم :

 2

 در بخش جاسوسی و تبلیغاتی :  مقامات پاکستان باساس زرنگی های خاص سیاسی خویش ،  از بدو حاکمیت، در برابر دوکشور هند و افغانستان  با دقت و شیطنت  حرکت نموده دستگاه جاسوسی و تخریباتی شان را فعال نگهداشته اند .  اینکه فعالیتهای جاسوسی آنها علیه هندوستان چقدر موثر یا موفق بوده است ، نمیدانم  و اما ، مرور زمان و نتایج ملموس بعدی ،  این واقعیت تلخ را تایید کرد که برنامه های استخباراتی و مخربانه ی حکومت پاکستان علیه افغانستان  بسیار کار گر بوده است . آنها ، در عین حالیکه به حاکمیت ضد مردمی شان در داخل پاکستان ادامه داده اند ،  در تقویت بلا انقطاع نیروی ارتش ، مجهز سازی  دستگاه جاسوسی  ( ملکی و نظامی )  و بالا بردن توانمندیهای دپلوماتیک و استفاده ی گسترده ی سیاسی -  اقتصادی از روابط بین المللی نیز در تلاش بوده اند.  در مورد افغانستان نه تنها لحظه یی بیکار ننشسته اند  ،  بلکه از کلیه امکانات  ، احتمالات ، رویداد ها ، دوستی ها و دشمنی های ظاهری چه در ارتباط با حکومت های افغانستان و چه با افراد ،  گروه ها و احزاب مخالف  انها سو استفاده ی بزرگ سیاسی – اقتصادی بعمل آورده اند .  در حالیکه بالمقابل ،  دولت های افغانستان با وجود خوش بینی  ها و بدبینی ها  ، تاسیس وزارت خانه ی سرحدات و  قبایل و ... ،  ایجاد مکاتب و دانشگاه ها ، تبلیغات وسیع و خرچ گزاف از کیسه ی  ملت مظلوم افغانستان ظاهرا غرض جلب و جذب اقوام و قبایل آنسوی خط " دیورند "  ،  تحریک افکار پشتونستان خواهی  و زیر فشار قرار دادن جانب پاکستان و غیره  ،  هیچ دست آورد ملموس و قابل ملاحظه نداشته اند .

هموطن مهاجر شده یی بمن حکایت کرده گفت : "  چند سال را با اعضای خانواده  بحیث مهاجر در شهر اسلام آباد پاکستان  سپری کردم  ،  یکی از ژنرال های پشتون تبار باز نشسته ی پاکستان  در همسایه گی ما زنده گی میکرد و بهمان اساس  گاهگاهی در حوالی عصر از من دعوت مینمود تا در بالکنی منزلش چای بنوشیم .  در یکی از روز ها که روی اوضاع خونبار افغانستان صحبت میکردیم  ، بگونه ی گله آمیز برایش گفتم که بکار برد سیاست های حکومت پاکستان و اقدامات خصمانه ی آن ،  اوضاع کشورم را چنین کرده است .  وی با یک تبسم معنی دار گفت  ،  ما از چهل سال پیش  در این زمینه ها داخل اقدام بوده و هستیم  ،  این شما بودید که نفهمیدید"

بلی !  دستگاه استخبارات پاکستان با استفاده ی ماهرانه از سیاست های نادرست  و ناعا قبت اندیشانه ی دولت مردان افغانستان  ،  عناصر استخباراتی اش را به ساده ترین و درعین حال  موثرترین راه ، یعنی با ترتیب دادن کاغذ پاره های به اصطلاح معرفی نامه از خان و ملک مناطق مربوطه در مدارس  " رحمن بابا " ، " خوشحالخان "  و ... که از طرف حکومت افغانستان برای فرزندان قبایل اطراف خط " دیورند " در کابل مدنطر گرفته شده بود ،  شامل نموده  با این ترتیب  ،  نه تنها عناصر مورد نظر حکومت پاکستان  مدارس متذکره را با آرامش خاطر و با مصرف جانب افغانی به پایان میبردند ، بلکه  حتا شانس تحصیلات عالی در کابل و مسکو و رسیدن به کرسی های بلند دولتی افغانستان رانیز داشتند که این خود ، در حکم نعمت بزرگی برای مقامات پاکستانی بوده است .

در بخش سیاسی و اقتصادی :

 کودتای 26سرطان ( ماه   سال 1352 هجری شمسی )  و عواقب آن و نیز کودتای هفت ثور (28 اپریل1978م)  و پیامد های نا گوار آن موجب  گردید که مقامات پاکستانی ،  در پناه مساعدتها و حمایت های بین المللی  و بخصوص کومکهای ایالات متحده ی امریکا  ،   در امور افغانستان و سر نوشت ملت آن دست درازی داشته  و همه گونه مقاصد نظامی ، سیاسی ، اقتصادی و استخباراتی اش علیه کشور ما را بر آورده سازد. یکی از مقاصد  عمده ی سیاسی مقامات پاکستان ،  خواباندن  سر و صدای مربوط  به خط تحمیلی " دیورند "  و منصرف ساختن جانب افغانی از ادعای ارضی علیه پاکستان میباشد  و ظرف  بیشتر از نیم قرن در همین راستا تلاش بخرچ داده و هنوز هم در تلاش اند .

مقامات پاکستان در سه دهه ی اخیر ،  در میان مصایب بی کران مردم افغانستان ،  به چنان   موقعیت و موفقیت سیاسی – اقتصادی دست یافت که  امروز در پناه آن ،   تنها به  خواباندن سر و صدای حط " دیورند "  اکتفا نمیکند ،  بلکه مقاصد و ادعا های فراتر از آن  مانند  " صوبه "  سازی  افغانستان ، نگهداشتن این کشور بمثابه ی عقب جبهه ی پاکستان دربرابر هند ، در اختیار داشتن منابع اورانیم افغانستان ،  نصب حکومت دست نشانده ی خویش در کابل ، به راه اندازی  کشتار و ترور زیرنام " طالبان "  بخصوص در مناطق جنوب شرق افغانستان ،" پشتونخواهی " تبلیغاتی  و ده ها برنامه ی دیگر را پیش رو دارد . (  شرح و بست بیشتر پیرامون هریک از مقاصد پاکستان ،  این مقاله را طولانی خواهد ساخت  و بنابران ، عجالتا ازان میگذرم )

3

 نکته ی بسیار عمده و قابل تاکید اینست که مقامات پاکستان به هیچصورت دست از سر افغانستان  بر نخواهد داشت و به اشکال و انواع مختلف تخریبی ،  تبلیغی ، سیاسی ، اقتصادی و  استخباراتی علیه امنیت ،  آرامش و آباد سازی افغانستان ویرانه  کوشا خواهد بود .

راه حل چه خواهد بود ؟!   به اعتقاد من ، جلو گیری از برنامه های خصمانه و دراز مدت پاکستان علیه افغانستان که تامین امنیت واقعی در افغانستان جنگزده  و ظلمت دیده را در قبال داشته باشد از راه ها ی آتی میسر شده میتواند :

1)  ایجاد یک نظام سیاسی  واقعا دموکراتیک و مردمی در افغانستان که از حمایت و پشتیبانی وسیع ملی برخوردار باشد .

 2)  تقویت لازم ، ضروری و همه جانبه ی ارتش ،  دستگاه ضد جاسوسی و نصب خدمت گزاران صادق ، آگاه ، وطندوست و فدا کار در راس کلیه امور ارتشی و امنیتی کشور .

3)  حل منطقی ، منصفانه ، وطنخواهانه و دایمی معضله ی خط " دیورند " باساس مشوره  و مصلحت ملی و حصول امتیازات دایمی  سیاسی – اقتصادی  با تضمین بین المللی .

 

3) جلب توجه وهمکاری واقعی ابرقدرت ایالات متحده ی امریکا غرض تحت فشار قرار دادن مقامات پاکستان دربرابر افغانستان و امنیت ملی و ارضی آن .

4)  شناسایی و تصفیه ی عناصر تخریبی و استخباراتی کشور های منطقه ،  بخصوص پاکستان در نهاد های دولتی  ، بازرگانی ، مطبوعاتی ، حزبی و ارتشی و غیره در سطوح مرکز و محلات کشور .

5) کارو تلاش گسترده و صادقانه در جهت رفع فقر و بیمار ی و بی عدالتی  و تعصبات ملیتی و قومی و زبانی و

... با استفاده ی موثر از وسایل تنویری و تبلیغی  و امکانات مالی جامعه ی بین المللی .

6) بلند بردن سطح آگاهی و دانش مردم افغانستان از راه معارف ،  مطبوعات ، تبلیغات ، کورسهای سواد آموزی ، گردهمایی ها ، موعظه های علما و روحانیون و امثالهم غرض تقویه ی حس برادری ، زیست باهمی ، تعاون متقابله ، حراست از منافع ملی و خدمتگزاری به خلق الله .

مسلما تدابیر موثر دیگری هم وجود دارد که به منظور قطع دست دشمن از سر نوشت مردم عزیز و رنج دیده ی ما بکار گرفته شوند . در غیر اینصورت ،  تومور خبیثه یی را که دست استعمار در منطقه جابجا کرده است ، به تدریج  پیکر افغانستان  ، ایران ،  هند و حتا تاجیکستان و ازبکستان و ... را ضربات مهلکی خواهد زد  که هرگز چنین مباد !

 

                            (پایان )