معراج اميری

21.82009

 

 

" قحط الرجالی" در افغانستان

 

شام 27 اسد در جریان خبرهای تلویزیون آریانا که ازکابل منتشر میشود، بخاطر روز 28 اسد یعنی روز استرداد استقلال افغانستان  فلمهای مستندی از شاه امان الله  و محمد ولی خان به نمایش گذاشتند و به تعقیب آن  چهره بروی پرده تلویزیون نمایان شد که با احساسات و تبختر خاصی در زمینه یاد بود روز 28 اسد به عنوان "کار شناس امور سیاسی" اظهار نظر میکرد و در ذهن بیننده و شنونده این تصور را تداعی میکرد که این سخنران خود از قهرمانان جنگ استقلال افغانستان و یا جنگ ضد تجاوزگران شوروی است که با این همه گردن فرازی از استقلال و استقلال طلبی سخن میگوید. برای من بیننده که برای دیدن تلویزیون احتیاج به عینک دارم، این تصور رخ داد که شاید با گذشت زمان با ضعف بیشتر باصره مبتلا شده باشم زیرا چهره سخنران آشنا به نظرم آمد و برایم غیرقابل باور بود که او شخص مورد نظرم باشد که با اینهمه طمطراق از آزادی دفاع مکند . عینک ها را از چشم برداشته به پاک کردن شیشه هایش اقدام کردم تا اشتباه مرفوع گردد، اما درهمین لحظه  در پای تصویر سخنران اسمش نوشته شد " سلیمان لایق کار شناس امور سیاسی" بلی این ضعف باصره نبود بلکه واقعیت تلخی بود که روی پرده ای تلویزیون آنرا تماشا میکردم.

در زمینه کار شناس بودن آقای لایق آنهم در مورد "افکار آزادی طلبانه " و سابقه سیاسی " پر افتخار شان" همه کم و بیش میدانند فکر میکنم احتیاجی به توضیحات اضافی نباشد. اما به دیده درایی و بیشرمی جناب لایق صاحب باید آفرین گفت. ایشان که یکی از بنیانگزاران "حزب دیموکراتیک خلق"، وزیر در کابینه های مختلف دوران حکومت این حزب و دوران اشغال افغانستان توسط قوای اشغالگر شوروی و عضو کمیته مرکزی بود و همچنان بعنوان شاعر"انقلابی" که در مورد برادر بزرگ و آمدن "عساکر مهمان"، اشغال کشورش و حضور آنها مدیحه سرای میکرد، چگونه به یکبارگی با چنین اخ و دب به دفاع از آزادی و استقلال سخنسرایی میکند. کاش آنقدر شهامت میداشت که از گذشته شرمگین خود در برابر مردم افغانستان ابراز ندامت و پشیمانی مینمود و از ملت اقغانستان بخاطر گذشته، عذر خواهی میکرد تا مردم به حرفهایش باور میکردند.

اما مثل اینکه در کشور ما حافظه تاریخ روز تا روز کورتر میشود. حتی رسانه های ما که باید نقاد حقایق تلخ اجتماعی باشند نظر به هر مصلحتی که است خاینین و دشمنان استقلال و آزادی و کسانی را افغانستان و مردم آنرا دوچار چنان مصیبتی کرده اند که فرجام آن تا هنوز تاریکتر از آن است که بتوانیم تصورش را نماییم،اعاده حیثیت میکنند و به آنها شانس تبارز سیاسی مجدد را آماده میسازند.   آیا از نظر مسئولین امور تلویزیون آریانا در افغانستان چنان قحط الرجالی حاکم است که عاملین انقیاد و دشمنان آزادی و استقلال را بروی پرده تلویزیون خود بیاورند تا بعنوان مدافعان آزادی و استقلال حرف بزنند. کسانیکه بعنوان قاتلین پشت میز مسئولیت قتل ده ها هزار انسان بیگناه را به عهده دارند، میتوانند بدون اظهار ندامت از اعمال گذشته خود مدافع آزادی باشند؟ دنیای عجیبی است، امروز کسانی بعنوان مدافعان  آزادی قد بلند میکنند که چند سال قبل کبوتر آزادی را نتنها  پر بال کندند بلکه استخوانهایش را هم سوختادند.

کجاست وجدان بیدار آن مسئولین و خبرنگاران که نگذارند حقایق تلخ تاریخ سی سال گذشته کشور ما بزیر من ها خاک پنهان گردد و مانع آن شوند که عاملین جنایت را روی پرده تلویزیون آورده،اعاده حیثیت نمایند. من فکر میکنم که در تلویزیون آریانا چنین خبرنگارانی کم نیستند، اما سوال اینجاست که چه مصلحت های بر لبان آنها مهر خاموشی میکوبد و گردانندگان اصلی این تلویزیون چه توجیه برای این عمل خود دارند؟؟ چه اجباری وجود دارد تا از کسی مانند سلیمان لایق دعوت شود تا بعنوان مدافع و ستایشگر آزادی و استقلال روی پرده تلویزیون ظاهر شود ؟ مگر در میان تمام نخبگان جامعه ما شخصیتی واقعاً آزادی خواهی وجود نداشت که در برنامه بسیار مهم خبرهای شب جای سلیمان لایقی را پر میکرد.

 

 اما چه باید کرد، در گیر و دار میدان سیاست ، مردم ما هر روز شاهد جنایت و تبارز مجدد جنایتکاران در صحنه سیاسی کشوری اند که مردم آن از سی سال و اندی به اینطرف از طفیل سر همین ها در آتش جنگ میسوزند. چنین حالتی عده ای را چنان خشمگین میسازد که راه نجات را در پیوستن به طالب میبیند و یا مستقل از طالب دست به عمل مشابه میزنند، عده ای دیگر با بی تفاوتی به آن مینگرند، تن به تقدیر الهی داده ، میسوزند و میسازند. و عده ای هم بخاطر مصلحتهای سیاسی ، رسیدن به جا و مقام و یا بدست آوردن امتیازات مادی آگاهانه به توجیه جنایت میپردازند که اینها بدترین ها اند.

 

اما حافظه تاریخ در روند زمان کور باقی نخواهد ماند!          

 

با عرض حرمت