چهارشنبه 28 اسد1388(19آگست2009)

 

                   انتخاباتِ فردا    

                                                                     محمد اکرام اندیشمند

 

آیا دومین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان فردا 29اسد1388 (20آگست2009) به دور دوم کشانده خواهدشد؟ بسیاری از نظرسنجی های منابع مختلف در دوران مبارزات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که هیچ نامزدی پنجاه و یک درصد آراء را در دور اول بدست نمی آورد.  

اما این نظر سنجی ها تا چه حدی قابل باور و اعتماد هستند؟ آیا هزینه ی دور دوم انتخابات  را در هر دو بخش مالی و امنیتی،  کشورهای ذیدخل در افغانستان به آسانی پرداخت خواهند کرد؟ اگر انتخابات به دور دوم کشانده شود، چه عوامل و دلایلی نقش اصلی و تعیین کننده  دارد؟ موقعییت نامزدهای ریاست جمهوری، اراده و خاست کشورهای دخیل در افغانستان، آراء و اراده ی مردم در  پای صندوق ها، ائتلاف ها و  زدوبند های سران تنظیمی، سیاسی  قومی و قبیله یی و یا مؤلفه های دیگر؟ نامزدهای مطرح و مهم در دور اول چه کسانی اند و دو نامزد رقیب در دور دوم کیها خواهند بود؟ آیا کشورهای ذیدخل در افغانستان به خصوص ایالات متحده امریکا در این انتخابات بیطرف ونظاره گرهستند؟زمینه های تقلب در انتخابات چگونه خواهد بود؟ فضای سیاسی در دوران پس از انتخابات و پس از پیروزی یکی از نامزدان چگونه پیش بینی می شود؟و. . .

 

نامزدهای مطرح و پرطرفدار:

از میان ده ها نامزد ریاست جمهوری چهار تن هر یک حامدکرزی، عبدالله عبدالله، رمضان بشر دوست و اشرف غنی احمدزی  نامزدان مطرح و پرطرفدار شناخته می شوند. در حالی که میزان جانبداری و حمایت مردم  از این چهار نامزد متفاوت است، انگیزه های این حمایت نیز به عوامل متفاوت بر میگردد. و تفاوت در مؤلفه ها و میزان حمایت، فرصت و موقعییت مختلف را در دسترس نامزد های مذکور قرار میدهد. از میان این چهارتن، دونفر نخست (حامد کرزی و داکتر عبدالله) رقیبان اصلی انتخابات هستند که به گمان غالب دو رقیب دور دوم انتخابات خواهند بود. رمضان بشردوست واشرف غنی احمدزی نامزدهای پیشتاز انتخابات پس از آنها شمرده می شوند. اما نکته ی مهم در این بحث،  بررسی فرصت و موقعییت  این نامزد ها و ارزیابی عوامل و دلایل حمایت و هواداری از آنها است.  این نکته نیز قابل پرسش و بررسی است  که فرصت و موقعییت امروز نامزدهای مذکور چه تأثیری در موقعییت آینده ی سیاسی و اجتماعی  آنها خواهد گذاشت؟

 

عبدالله عبدالله:

داکتر عبدالله از جدی ترین رقیب رئیس جمهور کرزی در انتخابات ریاست جمهوری است. موقعییت او در این رقابت به دو ویژگی روابط و تعلقات او به مجاهدین و جبهه ی مقاومت پیشین ضد طالبان و به نظریات او در مورد تغیر نظام سیاسی افغانستان بر میگردد.  

عدم ورود رهبران و قوماندانان احزاب  سیاسی-نظامی حزب وحدت و جنبش ملی به خصوص حاجی محمدمحقق و عبدالرشید دوستم بر خلاف اولین انتخابات ریاست جمهوری در1383(2004) به عنوان نامزد ریاست جمهوری موقعییت داکتر عبدالله را از زاویه ی نخست بیشتر تقویت کرد. اما به همان حدی که ویژگی نخست، داکتر عبدالله را از نامزدان مطرح و پرطرفدار در برابر حامد کرزی می سازد، به همان حد این امر به محدودیت او در انتخابات می افزاید. برای برخی از اقشار و گروه های اجتماعی و سیاسی به خصوص در پایتخت و مناطق شهری ویژگی متذکره، بازگشت به گذشته ی بی ثباتی و جنگی ارزیابی می شود که بخش از عوامل آن در روش انحصارگرایانه و مدیریت  بحران ساز رهبران و مسئولین دولت مجاهدین قابل مشاهده و بررسی است. به ویژه که این اشتباه در عملکرد سیاسی آنها در مقاطع مختلف تکرار گردید. در حالی که شهید احمدشاه مسعود پس از سقوط دولت مجاهدین درکابل درسالهای مقاومت علیه طالبان تلاش کرد تا با جلب همکاری و همراهی گروه های سیاسی نظامی مختلف قومی به خصوص حزب وحدت و جنبش ملی، انحصارگرایی وانزوا را به مقاومت و مشارکت ملی و همگانی تبدیل کند، اما جانشینان او پس از حوادث نهم ویازدهم  سپتمبر 2001 و سقوط امارت طالبان دوباره خود را بسوی انحصار وانزوا بردند. آنها وزارت های را که کلیدی خوانده می شد در میان خود تقسیم کردند، در بسیاری از کرسی های مدیریتی این وزارت ها نزدیکان و خویشان خود را گماشتند و متحدین پیشین دوران مقاومت را در میان گروه ها و جوامع مختلف سیاسی و قومی فراموش نمودند. برای آنهاییکه بسوی عبدالله عبدالله از این زوایه نگاه می کنند، این پرسش مطرح می شود که آیا موصوف در مقام ریاست جمهوری و رهبری دولت آینده بازهم در همان خط پیشین انحصار و انزوا حرکت نخواهد کرد؟

شاید شعار تغیر نظام سیاسی از سوی داکتر عبدالله  نشانه ی روشنی از تغیر در اندیشه وعملکرد پیشین باشد. صرف نظر از اینکه این شعار تا چه حدی افراد واقشار نگران از سیاست و عملکرد گذشته ی مسئولین و رهبران دولت مجاهدین و دوران مقاومت و پس ازمقاومت را در سرازیرکردن آراء خود به عبدالله عبدالله قانع کرده باشد،   شعار تغیر نظام سیاسی در جهت تشکیل نظام پارلمانی صدارتی و مردمی ساختن قدرت از طریق انتخاب حاکمان محلی به هواداران او در انتخابات افزوده است.  شعار تغیر نظام که در تأکید به مشارکت مردم در قدرت ارائه می شود،  راه را بروی انحصار و تمرکز قدرت سیاسی در افغانستان می بندد. هرچند سیستم متمرکز قدرت که به بهانه ی ایجاد نظام با ثبات و متضمن پیشرفت و وحدت ملی افغانستان در قرن بیستم عنوان می شد و اکنون نیز در قرن بیست و یکم از این ضرورت سخن زده می شود، اما هیچگاه این سیستم در افغانستان به ثبات، عدالت و پیشرفت نیانجامیده است. بر خلاف دیدگاه های موافق در مورد حسن و کارآیی نظام متمرکز، تمرکز قدرت نه به عنوان یک راه حل در تأمین ثبات و پیشرفت، بلکه پیوسته به عنوان یک مانع و معضل نمایان شده است.

نکته ی دیگری که در رابطه به داکترعبدالله به عنوان یکی از نامزدان مطرح انتخابات فردا قابل پرسش است، موقعییت سیاسی و اجتماعی او در میدان سیاست کشور پس از این انتخابات می باشد. آیا وی قادر خواهد شد تا این موقعییت خود را نه در مقام رهبری دولت بل در بیرون از دولت و پس از شکست در انتخابات حفظ کند و در رهبری یک جنبش وسیع سیاسی منتقد و اصلاح طلب قرار بگیرد؟ ظرفیت و جایگاه اجتماعی و سیاسی او تا چه حدی زمینه های تداوم موقعییت او را فراهم می سازد؟ توانایی های وی  در شکل گیری، گسترش و استحکام این زمینه ها  در چه میزانی خواهد بود؟

 

حامدکرزی:

حامد کرزی رئیس جمهور برحال، اصلی ترین چهره در میان تمام نامزدان انتخابات ریاست جمهوری است.  موقعییت حامد کرزی در انتخابات فردا به عنوان رقیب اصلی عبدالله عبدالله و همه نامزدان ریاست جمهوری علی رغم ضعف ها و ناکارآیی حکومت او در طول سالهای پیشین و به خصوص در نخستین دوره ریاست جمهوری اش هنوز موقعییت مستحکم و قدرتمندی را در داخل و بیرون افغانستان به نمایش می گذارد. صرف نظر از اینکه دولت افغانستان به رهبری کرزی یکی از معدود دولت های فاسد در جهان امروز شمرده می شود و مدیریت او در مقایسه با فرصت های مساعد جهانی در ایجاد یک دولت مؤثر، کارآ و پاسخگو بسیار ضعیف و نامؤفق ارزیابی می شود، اما او در تمام سالهای رهبری دولت، مهارت های شگفت آور از خود به نمایش گذاشت.  او بدون تردید یکی از سیاست مداران مؤفق و زیرک در بازی ها و معامله گری های سیاسی  تاریخ معاصر افغانستان است. او در حالی که رهبری دولت افغانستان را در سال2001در حلقه ی اقتدار نیروهای های مقاومت ضد طالبان به تنهایی و از موضع بسیار ضعیف بدست گرفت، اما به تدریج این نیروها را متلاشی کرد، رهبران و فرماندهان آنها را از کرسی قدرت و اوج اقتدار به زیر کشید. مهارت و زیرکی کرزی را می توان در این دور انتخابات در حمایت وسیع و یکپارچه ی بسیاری از این رهبران و فرماندهان رانده شده ومعزول تنظیمی و نظامی جهادی و غیرجهادی مشاهده کرد. در حالی که عبدالرشید دوستم به عنوان رهبر جنبش ملی اسلامی  با ذلت و حقارت، شش ماه را از سوی دولت کرزی در حبس خانگی در کابل به سر برد، حاجی محمد محقق یکی از قوماندانان پیشین حزب وحدت بگونه ی تحقیرآمیزی از وزارت مالیه توسط رئیس جمهور کرزی برکنار شد، محمدقسیم فهیم که پس از سقوط طالبان کرزی را وسیله ی دستان خود می پنداشت، به تدریج از سوی کرزی تضعبف و خلع اقتدار گردید، محمد اسماعیل خان در ولایت هرات از سوی قوماندان امان الله با برنامه ی دولت کرزی تحقیر شد و نیروهای امان الله او را  تا دروازه ی شهر هرات تعقیب کردند و پسرش در چنین توطئه هایی به قتل رسید، اما امروز تمام اینها پس از آن همه تضعیف و تحقیر برای حامد کرزی هورا می کشند و برای ریاست جمهوری مجدد او تلاش می کنند. این در حالی است که نام تمام این افراد به عنوان مجرمین جنگی و ناقضان حقوق بشر در پروژه ی عدالت انتقالی که به فرمان کرزی ترتیب و تنظیم شد ثبت می باشد. رئیس جمهور کرزی همچنان این پروژه و پرونده را همچون شمیشیر برنده بر پشت گردن این رهبران و قوماندانان تنظیمی و نظامی دارد. حتی اگر این افراد در معاونییت  و وزارت هم شریک حکومت کرزی ساخته شده اند، دیگر این کرزی است که بر آنها فرمان می راند و آنها بر خلاف گذشته دست نگر و محتاج درگاه کرزی هستند . صرف نظر از اینکه افراد و عناصر متذکره حمایت از حامدکرزی را به منفعت و مصلحت خود تلقی کنند و جهت گیری خود را از زیرکی و موقع شناسی خویش پندارند، بدون تردید این امر از مهارت های رئیس جمهور کرزی در بازی های پیچیده و دشوار میدان سیاست افغانستان است.

سیاست و بازی رئیس جمهورکرزی با کشورها و نیروهای خارجی به خصوص با ایالات متحده امریکا در ماه های اخیر که ادای یک رئیس جمهور مستقل و مخالف سلطه ی خارجی ها را در می آورد، بخش دیگر از مهارت های او را منعکس می سازد. در حالی که او به ویژه در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا و پس از پیروزی بارک اوباما لحن ضد خارجی گرفت و حتی از تعیین جدول زمانی خروج سربازان امریکایی و خارجی در افغانستان سخن گفت، اما هفته ی قبل  که برنامه ی دولت آینده ی خود را مطرح کرد به حضور دراز مدت نیروهای خارجی و گسترش روابط استراتیزیک با ایالات متحده امریکا انگشت گذاشت.

عامل مهم دیگر در جهت پیروزی کرزی در انتخابات فردا به وقوع تقلب در انتخابات بر میگردد. زمینه و امکان تقلب به نفع رئیس جمهور کرزی بیشتر از هر نامزد دیگر انتخابات مساعد است. کمسیون مستقل انتخابات که مسئولیت برگزاری انتخابات را دارد از سوی حامد کرزی تشکیل گردیده است. امنیت انتخابات را نهاد های امنیتی دولت افغانستان هرچند در مشارکت با نیروهای خارجی بدوش دارند، اما مسئولین و وزرای این نهاد ها همه اعضای حکومت کرزی هستند. اگر حکومت کرزی و دست اندرکاران حکومت او در انتخابات در رسیدن مجدد رئیس جمهور کرزی به مقام ریاست جمهوری به تقلب متوسل شوند، هیچ نامزد دیگر و  هیچ نهاد خارجی و داخلی دیگر قادر به جلوگیری از این تقلب نیستند.  

 

رمضان بشردوست:

داکتررمضان بشردوست در حالی که از موقعییت متفاوت سیاسی و اجتماعی  در مقایسه با هر سه نامزد مطرح مورد بحث برخاسته است، اما در میدان مبارزات انتخاباتی به پیروزی های چشمگیری دست یافت. هرچند که این پیروزی ها او را به عنوان رئیس جمهور به داخل ارگ کابل نمی برد، ولی جایگاه او را به عنوان شخصیت منحصر به فرد در میان چهره های سیاسی و اجتماعی امروز افغانستان تثبیت می کند. به خصوص موقعییت او در میان قوم هزاره  به عنوان آدرس جدید در رهبری جامعه ی هزاره به جای رهبران تنظیمی و جهادی که بصورت فزاینده اعتبار و اهمیت خود را در میان مردم خود از دست می دهند مشخص و تثبیت می شود. آخرین گفتگوی تلویزیونی سه نامزد مهم  بروز 25اسد(16آگست)که یکی از آنها بشردوست بود، باردیگر به تقویت و تثبیت بیشتر موقعییت رمضان بشردوست افزود. علی رغم  ضعف های او به عنوان نامزد ریاست جمهوری دراین گفتگو ها، وی حمایت بیشتر اقشار مختلف مردم به خصوص در پایتخت را به خود جلب کرد.

به احتمال قریب به یقین درمیان نامزدهای مطرح و جدی انتخابات فردا، کرزی در دور اول و یا دور دوم انتخابات برنده خواهد بود یا برنده ساخته خواهد شد؛ اما اگر در میان بازندگان این انتخابات به سراغ یک برنده ی انتخابات برویم، بدون تردید او رمضان بشر دوست است. رمضان بشر دوست موقعییت خود را به عنوان یک چهره ی منحصر به فرد در میان شخصیت های سیاسی جامعه با روش متفاوت در مبارزات و فعالیت های سیاسی خود تثبیت کرد. بشر دوست اسلوب جدید و تجربه ناشده ای را در عرصه ی سیاست افغانستان به نمایش گذاشت. او در این روش نشان داد که می توان بدون زر، زور و تزویر و بدون استفاده ی ابزاری و ریاکارانه از دین و مقدسات دینی مردم و یا بدون دشمنی نابخرادنه با باورها و اعتقادات دینی در میدان سیاست قدم گذاشت. هرچند که او ضعف های فراون در رهبری و میدان سیاست دارد و هنوز دسترسی او  به رهبری دولت در جامعه ی قبیله یی افغانستان توهم و رویایی بیش نیست.

  

اشرف غنی احمدزی:

داکتراشرف غنی احمدزی به عنوان یک شخصیت تکنوکرات در دومین انتخابات ریاست جمهوری،  رهبری حامدکرزی را در میان پشتونها به چالش گرفته است. موقعییت اشرف غنی احمدزی پس از گفتگوی تلویزیونی با تلویزیون طلوع(اول اسد1388- 23جولای2009) که داکتر عبدالله یکی از شرکت کنندگان این گفتگو بود در داخل پایتخت و درمیان جامعه ی روشنفکری وشهری بالا رفت. احمدزی در این گفتگو پیام روشن و قابل فهم در عرصه های مختلف به خصوص عرصه کار واشتغال و اقتصاد برای جوانان، زنان و مردم عام داشت. این درحالی بود که برای مردم افغانستان همیشه امنیت و اقتصاد دو نکته ی بسیار مهم شمرده می شود.  ارائه ی هرگونه راه حل در این مورد برای مردم  جالب و جذاب است و موجب جلب حمایت مردم می شود. هرچند که احمدزی در دومین گفتگو ی تلویزیونی با شرکت حامد کرزی و رمضان بشر دوست توجه و حمایت بیشتری را در میان مردم به خصوص جامعه ی شهری و روشنفکری جلب نکرد. رویهمرفته اشرف غنی احمدزی در انتخابات فردا از هرسه نامزد دیگر آرای کمتری خواهد داشت، اما یکی از افرادی خواهد بود که بخشی از آرای کرزی را در میان پشتونها به خود اختصاص میدهد.

 

ایالات متحده امریکا و انتخابات:

حمایت خارجی به خصوص حمایت ایالات متحده امریکا در انتخابات از یک نامزد مطرح هنوز ناروشن و مبهم است. این ابهام از نظریات و دیدگاه های مختلف امریکایی ها ناشی می شود که هر یک از مامورین امریکایی در سطوح مختلف به طرفداری از کرزی، اشرف غنی احمدزی و داکتر عبدالله سخن می گویند. اما به نظر می رسد که امریکایی ها در سطوح بالای دولتی به خصوص در سی.آی.ای، پنتاگون و قصر سفید از کرزی به عنوان رئیس جمهور حمایت می کنند. هرچند کرزی به عنوان یک چهره ی متعلق به قوم پشتون در طول بیش از هفت سال رهبری دولت افغانستان نتوانست اعتماد مردم پشتون را در جنوب کسب کند و به جای طالبان پایگاه اجتماعی خود را در این مناطق تقویت نماید، اما برای بسیاری از مراکز تصمیم گیری ایالات متحده امریکا در مورد افغانستان عدم استمرار ریاست جمهوری کرزی موجب بحرانی تر شدن اوضاع جنوب افغانستان می شود. برای آنها کرزی یک گزینه ی بد در مقابل وضعییت بدتر تلقی می شود.

نکته ی قابل تأمل و بحث در موقف امریکایی ها به تأکیدات آنها از طریق اظهارات سفیر و نماینده ی رئیس جمهور آن در امور پاکستان و افغانستان مبتنی بر عدم جانبداری از نامزد خاص در انتخابات افغانستان بر میگردد. به نظر می رسد که اینگونه اظهارات و تأکیدات بیشتر در جهت نمایش دست آوردهای ایالات متحده امریکا برای افغانستان در عرصه ی دموکراسی و پیشرفت سیاسی و اجتماعی باشد. امریکایی ها در جهت نمایش دموکراسی وارداتی و مورد حمایت خود در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری افغانستان تلاش کردند تا با اظهاراتی چون حمایت از انتخابات شفاف، این رقابت ها را جدی بسازند و برای برخی از نامزدان توهم حمایت  از آنها را ایجاد کنند. اما این نکته قابل پرسش است که  آیا سفیر و نماینده ی رئیس جمهور امریکا  توان و صلاحیت نظارت و کنترول تمام نهادهای امنیتی و استخباراتی و مراکز مختلف امریکایی را در سیاست گزاریهای واشنگتن در مورد افغانستان منجمله در انتخابات ریاست جمهوری فردا دارند؟ آیا آنها مراقبت و نفوذی بر سی.آی.ای، پنتاگون، کمپنی ها و نهاد های مختلف ایالات متحده که می توانند مسیر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان را در نظارت و کنترول خود داشته باشند،  خواهند داشت؟  

دلایل و شواهد زیادی حاکی از آن است که حامد کرزی همچنان در انتخابات فردا فرد مورد انتخاب مجدد واشنگتن در کرسی ریاست جمهوری افغانستان است. او مبتنی بر تمایل و خاست امریکایی ها چه در انتخابات فردا و چه در دور دوم به این کرسی ابقا می شود. وقتی کرزی پس از ثبت نام خود به حیث نامزد ریاست جمهوری به واشنگتن رفت، با تعهدات جدید مورد انتخاب زمام داران جدید امریکا قرار گرفت. حتی امضای توافقاتی با زلمی خلیل زاد در تشکیل یک مقام جدید اجرایی به این تعهد او با رئیس جمهور دموکرات امریکا بر میگشت که از کرزی خواست تا فردی را که نامش با زاد ختم می شود و کارشناس ارشد امریکایی افغانتبار در امور افغانستان است به این پست اجرایی بگمارد. صرف نظر از اینکه این توافق عملی خواهد شد یا نه، اما امریکایی ها در مورد ترکیب و عملکرد دولت آینده ی کرزی نظارت و نفوذ بیشتر خواهند داشت. شاید بتوان گفت که  تقاضای کرزی در هفته ی پیشین از داکتر عبدالله و اشرف غنی احمدزی برای شمولیت در دولت آینده ناشی از این نفوذ و نظارت امریکایی ها باشد.

  

دور دوم انتخابات:

کشانده شدن انتخابات به دور دوم بدون تردید فضای انتخابات را بسیار هیجانی و پیچیده می سازد. برخی از تحلیلگران به این باور اند که ورود عبدالرشید دوستم به شبرغان و شرکت او در آخرین روز کمپاین انتخابات به طرفداری از حامد کرزی، احتمال رفتن انتخابات را به دور دوم کمتر می سازد.  پرداخت هزینه ی مالی و امنیتی انتخابات در دور دوم برای کشورهای خارجی دخیل در افغانستان بسیار سنگین است. ممکن است آنها در تبانی با دولت افغانستان در صدد راه هایی باشند که از کشانده شدن انتخابات به دور دوم جلوگیری کنند. رویهمرفته اگر انتخابات به دور دوم برود، بدون تردید انتخابات بیشتر جنبه ی قومی و قبیله یی خواهد گرفت. به خصوص پدیده ی قومی شدن انتخابات در دور دوم  میان جامعه ی قومی پشتون حاد تر و جدی تر خواهد بود. بسیاری از پشتونها در دور دوم برای کرزی رأی خواهند داد. فرماندهان و رهبران تنظیمی و نظامی با هویت های مختلف اقوام دیگر نیز که از کرزی حمایت می کنند، بخشی از آرای هواداران خود را به کرزی سرازیر خواهند ساخت.

 

پس از انتخابات:

برخلاف آنچی که از ناآرامیهای ناشی از نتایج انتخابات سخن می رود، نتیجه ی انتخابات که در واقع بیشتر از تداوم ریاست جمهوری حامد کرزی چیز دیگری نخواهد بود، به بی ثباتی از سوی مخالفان درونی نظام موجود نمی انجامد. نامزدهای ریاست جمهوری به ویژه نامزدهای مطرح که رقیب های جدی انتخابات شمرده می شوند اگر گوش های خود را بیشتر از رئیس جمهور کرزی برای شنیدن فرمایشات ایالات متحده بازنگذارند، کمتر از او باز نخواهند گذاشت. اگر عوامل بی ثباتی اوضاع پس از انتخابات فردا مورد بحث قرار گیرد، تشدید و گسترش این بی ثباتی  را باید در واکنش و عملکرد طالبان و حامیان منطقوی و جهانی آنها سراغ کرد. بدون تردید انتخابات فردا با هرنتیجه ای، نقطه ی پایان به بی ثباتی و جنگ در افغانستان نخواهد بود. دسترسی مجدد حامد کرزی به مقام ریاست جمهوری با تداوم همان سیاست و عملکرد پیشین موصوف در این مقام، در واقع دوام بی ثباتی پیشین است. تدویر لویه جرگه ی که به عنوان نسخه ی جدید درمان درد بی ثباتی و جنگ افغانستان از سوی او مطرح گردید، به نسخه ی درمان این درد مبدل نخواهد شد. ریشه های این بی ثباتی و جنگ را که به عوامل مختلف داخلی و خارجی در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ، اقتصادی، امنیتی و غیره بر میگردد با جرگه ی فرمایشی و نمایشی در داخل افغانستان نمیتوان حل کرد.