صدراعظم بیطرف، کابینه غیرسیاسی و ملت مجرم!

 

شـــکرالله "شـــیون"

  13-07-09

 

هر بار که اعتراف نامۀ جعلی سه تن از سردمداران ح.د.خ.ا. را در پیش چشم می گذارم ، چند لعنت به نویسنده جعلکارش  می فرستم و چندین نفرین آبدار به طالع و بخت این ملت بد بخت که اگر مرهم ناچیزی هم برای زخم  های شان پیدا می شود ، مهر تقلب و نشان جعل دارد و با زبان افسوس می گویم که ایکاش حد اقل این یکی حقیقت میداشت که تا از یکسو روح قربانیان و شهیدان  زیر خاک خفته  آرام می گرفت و از سوی دیگر صفوف بزرگ ح.د.خ.ا. که به یقین دارای افراد آرمان گرایی هم خواهند بود ، مجبور به حمل بار کمرشکن و وجدان آزار جنایات رهبران نا اهل خویش ، تا انتهای تاریخ نمی بودند .

این روزها بیش از حد معمول آن جعلنامه را در سایت کابل پرس باز می کنم و باز به همان دو آدرس نفرین می فرستم و افسوس می خورم.

امروز ، در زیر این نامه ، چشمم به پیام « اسدالله کشتمند » ، یکی دیگر از سروران و نور چشمان کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. افتاد که جناب ایشان پس از سی سال تجربۀ دولت داری و سرانجام حکومت واگذاری و ترجیح دادن فرار بر قرار و پناه بردن به معیار های حقیر قوم و تبار و بیش از سی سال فعالیت حزبی ، آرمان ، اندیشه و حزب خویش را فراموش کرده و به دفاع از برادر نا اهل خویش می پردازند .

 

آقای اسدالله کشتمند !

اگر پسر خالۀ گلبدین پرده بر جنایات حکمتیار بیاندازد و دختر مامای ملا عمر پرده پودش  عملکردهای امیرالمومنین صاحب گردد ، پس شما هم حق دارید که جنازۀ روشنگری را برداشته، همۀ اعضای حزب "پر افتخار" تان را با آرمان های "پرافتخار" شان به باد فراموشی سپرده  و در پی اعاده آبروی برباد رفتۀ فامیلی تان باشید.

اما حیف و دریغ که آن آبرو بدست نمی آید و این حرف های تان لکۀ ننگین دیگری می افزاید هم  بر جبین فراخ آن برادر ارشد تان و هم بر صفحۀ فراخ تاریخ روشنگری و روشنفکری

مگر خود آن نا اهل که شب ها از طریق رادیو و تلویزیون ، با هزاران قلقله از کمک های کشور شوراها و فعالیت های عساکر قشون سرخ می گفت و گوش های ملت را می آزرد ، امروز گنگ شده که شما را وکیل مدافع خود گرفته است ؟ یا اینکه همان آبروی برباد رفتۀ فامیلی مجبور تان ساخته تا چیزی بگویید اگر چه چرند هم باشد؟ ایا این ضرب المثل را هم نشنیده اید که "برادر برادر، حساب برابر!"؟

بد تر از همه اینکه جناب شما ، پس از یک عمر کار سیاسی و دو برابر آن عمر "برادر داشتن"، هنوز نمیدانید که وظیفۀ یک صدراعظم چیست و نا آگاهانه می نویسید که :

برادرک معصوم بنده ، « در طول نزدیک به ده سال صدراعظمی خویش با مسایل جنگی و امنیتی سر وکار نداشته است .» و اینگونه وزارت های دفاع و امنیت را ، ارگان های مجزا از صدارت عظما و دولت مرکزی میدانید. البته بازهم خانه لندنی شما آباد که نگفته اید: برادرک معصوم بنده ، « در طول نزدیک به ده سال صدراعظمی خویش با مسایل صدارت و سیاست هم سر و کار نداشته است ، و تنها به خرید و فروش چند پروند طیاره غیر سیاسی و چند در بند منازل مکروریان غیر سیاسی مشغول بود."

 

و چنین است که به قول شما ، در پولیگون ، جلادان مجزا از دولت قتل عام می کردند و این قتل ها به برادرک معصوم شما که فقط در یک گوشه گک خیلی دور از سیاست و دور از کیمته مرکزی در رتبه نازلتر از مامور رتیه یازده شاروالی فقط و فقط در موقف یک صدراعظم قرار داشتند ، هیچ ربطی ندارد .

 

آقای کشتمند !

در جریان تظاهرات سال 1359 ، همان حزب دموکراتیک خلق که برادرک معصوم شما در کرسی صدرات عظمای آن منحیث صدراعظم (توجه بفرمائید صدر اعظم یعنی نه سکرتر شعبه حاضری و تایپست رتبه یازده) تشریف داشت ، دختر جوانی به نام ناهید صاعد را در شهر کابل به خاک و خون می نشانند ، هرات را به روی دیگر می سازند ، و سایر ولایات کشور را مثل هیزم زمستانی حریق می سازند.

حالا برای یکبار هم اگر شده ، وجدان خوابیده خویش را صدا بزنید و بگویید که صرفنظر از بقیه آیا فقط و فقط  همین یک فقره کشتار ناهید صاعد کافی نیست که برادرک معصوم شما تا ابد در حریق عذاب وجدان بسوزد و کباب شود ؟

و اگر باز هم می گویید که این موضوع به جناب صدراعظم صاحب که برادر ارشدم می باشد، ربطی ندارد پس لطف کرده و بگویید که مخالفت شما با دولت های ماقبل و ما بعد تان بر کدام اساس است؟

یا این درجۀ معصومیت را در جریان سفر تان به کابل و دیدار تان با « محقق »  از ولایت فقیه ، حضرت آیت العظما شیخ آصف محسنی ، به برادرک صدراعظم تان تحفه آورده اید؟

 

جناب شما در همان پیام با رسوایی ناخودآگاه اضافه می کنید که : « بگذار کسانی از مردم ما عذر خواهی بکنند که واقعاَ بر اساس ارادۀ بیگانگان علیۀ مردم جنایت کردند و زندگی را برای شان دشوار ساختند .»

 

محترما :

سوال من خیلی کوتاه است: "آیا شما و  برادرک معصوم تان با ارتش سرخ و تجاوزگر روس کدام قرابت فامیلی دارید که هنوز هم بیگانه اش نمی شمارید ؟"