کابل، سرطان 1388

اکبربارکزی

مسوولین بربادی افغانستان مردم این کشور را شایسته عذرخواهی نمیدانند!

 

اعلامیه عذرخواهی که از نام سه عضو دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (حزب وطن) بتاریخ چهارم جولای درسایتهای انترنتی نشرگردید، با بی باوری بیننده گان این سایتها مواجه شد.  البته به همه روشن است که حزب دموکراتیک خلق افغانستان مسوولیت برهم زدن ثبات سیاسی کشور، دعوت اشغالگران روس به افغانستان، کشتار دومیلیون انسان کشوروزندانی ساختن، شکنجه واعدام ده ها هزارافغان وطندوست را بدوش میکشد ودرمسوولیت پیامد های اعمال مذکوریعنی تشکیل احزاب هفتگانه وهشتگانه، اجنت گیری کشور های همسایه در افغانستان، رویکار شدن پروژه طالبان توسط آی اس آی، ایجاد بی ثباتی در منطقه وبلاخره بحران سیاسی-امنیتی-اقتصادی کنونی، شریک میباشد.  حزب دموکراتیک خلق بخاطرمسوولیتهای متذکره فوق توسط تاریخ محکوم گردیده است وهر زمانیکه "خرخری وخر سواری" در افغانستان خاتمه یابد، رهبران این حزب ناگزیربه پاسخ دادن از جنایات حزب در برابرمردم  افغانستان خواهند بود.  ولی رهبران ح.د.خ.ا. با لجاجت وچشمسفیدی خاص ادعا میکنند که رژیم شان مرتکب جنایت نشده است. برخی ازین رهبران خواب دوباره بقدرت رسیدن را میبینند وبدقت منتظر افزایش سهم جمهوری فدراتیف روسیه درمعادلات قدرت افغانستان اند وامیدوارند بازهم از دروازه شمال درساختارهای کنونی قدرت سهیم ساخته شوند. ایشان عادت دارند که به بیگانگان تکیه کنند، نظر وخواست مردم افغانستان را بی ارزش بپندارند واگرچنین نمیبود هرگزبه کودتای شوم ثوردست نمیزدند. علت تعجب خواننده گان سایتها هم ناشی ازعدم مطابقت روحیه اعلامیه سه نفری با خصوصیات چشم سفیدی، بی ننگی ومردم ستیزی امضأ کننده گان بود. بندرت درحلقات رهبری این حزب کسی پیدا میشود که به خیانتها وجنایت حزب خود اعتراف کند. همان اشخاص نادر هم در محافل خصوصی شرابخواری اعتراف میکنند ولی شهامت آنرا ندارند که ازطریق رسانه ها حقایق را به مردم بگویند واز گذشته ننگین خود معذرت بخواهند. بهمین جهت همه با این اعلامیه با احتیاط برخورد نموده منتظر ماندند تا آدمکهای ذیربط ازخوددر رسانه ها عکس العمل نشان بدهند.

چنانچه انتظار میرفت سلطانعلی کشتمند،  دستگیرپنجشیری و سلیمان لایق ازانتصاب اعلامیه متذکره به خود انکار کردند وحتی سایتهای انتشاردهنده را متهم به هتک حرمت نمودند. بلی پر رو بودن آقای کشتمند قبلأ از ورای کتاب که بعد از سقوط رژیم مزدوردروصف آن رژیم نوشت. کشتمند در کتاب "یادداشتهای ..." خود ادعا میکند که با وصف صدراعظم بودن از اینکه در خادملکی ونظامی چه میگذشت اطلاعی ندارد. وی ادعا میکند که در زمان صدارت اش افغانستان از لحاظ اقتصادی خود کفا بود در حالیکه حتی سنگ وچوب افغانستان نیز میدانند که دردوران حاکمیت چهارده ساله ح.د.خ. افغانستان  از لحاظ اقتصادی نیز تا گلودر وابستگی به شوروی غرق بود. کشتمند از یکجانب حزب خود را تقدیس میکند واز جانب دیگردشمن حزب خود یعنی عبدالعلی مزاری را. تظاهرکشتمند به قوم پرستی ویرا واداربه این تضادگویی تاریخی میکند. همکار دیگر شان آقای پنجشیری در سایت دوستان خاوران ضمن نشر یک اطلاعیه، اعلامیه سه نفره را جعل شده خوانده وادعا نموده که در زمان امین مریض بوده است ویکدوره نیز بخاطر مخالفت با آمدن قوای روس زندانی بوده است. درمقابل این ادعای پنجشیری توجه این اپورتونیست حرفوی  را به این واقعیت تاریخی جلب میکنیم که قرارنوشته جنرالهای روسی ایشان چند روز قبل از لشکر کشی روس ها غرض خبررسانی ازوضع داخلی گروپ امین بکابل فرستاده شدند. در شب نشینی قصرچهل ستون بدعوت امین اشتراک داشتند ولی بنا به اشاره روسها ازسوپ بیهوش کننده تهیه شده توسط آشپزروسی(به بهانه اسهال بودن) نوش جان نکردند. درحمله که متعاقبأ از جانب واحد های خاص ک.ج.ب عملی گردید قسمت اعظم مهمانان کشته شدند ولی بینی پنجشیری صاحب خون نشد ودرافغانستان اشغال شده پست حزبی خودرا حفظ کردند وبه شکرانه آن شعر ذیل را سرودند:

"تا نبض شوروی بتپد از برای صلح – هرگز مگو کابل که بی یار ویاوری"

سلیمان لایق عضودیگر دفتر سیاسی ح.د.خ.ا چندی قبل در مصاحبه با بی بی سی بیک گوشه از واقعیت گذشته حزب خود اعتراف نموده گفت: " ما غلامان کشته شده باستانیم". اینکه "لایق" به غلام بودن حزب خوداعتراف میکند امرخوب است ولی یک هدف پنهانی دارد.  وی میخواهد حزب خود را از جنایات انجام شده بدلیل غلام بودن آن حزب بیگناه جلوه دهد وگناه همه چیز را بگردن "آقا" یعنی شوروی بیاندازد. ببینیم این شاعرمفتن در زمان قدرت خویش در مقدمه که برای دفترشعرسادوی دیگر "انقلاب" یعنی بارق شفیعی که "شیپورانقلاب" نام دارد چه مینوشت:

" ازتن بریده باد بفرمان انقلاب – آن سر که نیست بر سرفرمان انقلاب" 

نمونه دیگر از "لایق":

"کشور افغان وشوروی همدل است – هم سفر هم رزم وهم سرمنزل است" .

این آدمکها دیروزنه تنها در مدح شوروی اشغالگرشعرمیگفتند وسر نوشت افغانستان را بدست روسها سپرده بودند، بلکه درمرکزفرماندهی حزب یعنی دفتر سیاسی همه چیزرا برمحورمنافع روسها میزان مینمودند وچیزی بنام وطن ومردم در قاموس حزب شان وجود نداشت. بنا برین اینها مسوولیت سیاسی عام وتام  تمام اعمال حزب ودولت پوشالی را بدوش دارندولی اکنون که به به اصطلاح دوران قدرت خودشان "به آغوش امپریالیسم" امریکا، انگلیس، آلمان وهالند پناه برده اند وبا معاش مستمری "دول استعمارگر" زندگی میکنند، به این مسوولیت خود توجه ندارندواز اینکه ازمردم افغانستان بخاطر جنایات گذشته ح.د.خ.ا معذرت بخواهند ابا میورزند ونمیخواهند سر نوشت شان را به عدالت مردم افغانستان واگذارکنند. این " آقایان" باید بدانند که حکم عدالت مردمی بلاخره قبل یا بعد ازمرگ بالای ایشان صادر خواهد شد. وآنگاه در لیست جرایم ایشان این هم اضافه خواهد شد که هیچگاه حاضربه معذرتخواهی از مردم افغانستان واعتراف به حقایق تاریخی نشده اند.