01-07-09

 

پاسخ های لیزا سروش در باره نقش زنان در انتخابات

 

ـ سوال نقش زنان را در تعیین زعامت آینده کشور چقدر مهم می دانید؟

 

همان گونه که زنان نیمی از پیکر جامعه را تشکیل میدهند، شک نیست که  نقش سازنده در تعیین زعیم کشور دارند ، اما با تاسف که این نقش در کشورما افغانستان با نظام چند ساله ی ما فیایی حاکم  ، یک نقش سمبولیک است.

در افغانستان تعیین زعامت اکثرآ به واسطه مردان خانواده تبلیغ میشود و علت آن هم ، در قدم اول حاکمیت نیمه مطلق، یا اگر به  اشتباه نرفته باشم مطلق مردان بر زندگی زنان  و دوم عدم  اعتماد زنان نسبت به خود شان است.

اگر در کشور یک حکومت مردمی با پایه های مردم بیاید، شک نیست که نقش زنان یکی از بارزترین رول خواهد بود که جامعه را به سوی آزادی، دموکراسی ، تحقق آزادی بیان ، تساوی حقوق زن و مرد و در عموم به یک دنیای سالم سوق دهد.

 اما ناخوانی روندهای اجتماعی – سیاسی و فرهنگ  ترقی زدایی که "حجاب  اختناق" بر جامعه کشیده است؛  تنش دائمی میان جنبش های اجتماعی، که خواهان مناسبات برابرتر، مدرن تر و آزادتر اند ، با نظامی که مدرنیسم را در ابزار سرکوب و چاپیدن اتخاذ کرده و با ایدئولوژی های مختلف درهم آمیخته ، یک واقعیت انکار ناپذیر و عیان است که بارزترین تناقض اجتماعی – فرهنگی میان قوانین و سنت  های حاکم  به نام  اسلام  در مورد زنان بر جنبش توده ای آزادی زن مانع ایجاد کرده است . تضاد میان تصویر اسلامی رسمی زن و سیمای زن در جامعه بسیار گویا است و هم  میتواند فکتور دیگر باشد که سایه بر استقلال زنان  در همه عرصه ها خصو صآ در عرصه سیاسی و تصمیم برای رای دهی بیاندازد.

 

-          به نظر شما چند فیصد زنان افغانستان از مفهوم واقعی انتخابات، اهمیت داشتن یک رئیس جمهور خوب، راه های رسیدن به یک جامعه ی مطلوب و تحقق آزادی زنان مطلع هستند؟

-           

گزينش يک رييس جمهور مطلوب و صالح و مشارکت فعالانه در انتخابات يکي از وظايف عديده همه ملت به ويژه زنان  است. با توجه به نزديک شدن فصل انتخابات، از آنجا که زنان بخش اعظمي از جمعيت جامعه را تشکيل مي دهند، با حضور فعالانه خود در اين عرصه نيز انسجام و بلوغ سياسي خود را براي جهانيان به نمايش خواهند گذاشت.

اما در قسمت فیصدی، شاید بگویم هیچ فیصد؛ چون در افغانستان زنان آنقدر از صلاحیت برخوردار نیستند که بتوانند از مزایای اجتماعی و سیاسی  بهرمند شوند. زنان، سالها ست، تحت حاکمیت نظام های مرد سالار زندگی دارند. تا زمانی که  در کشورسیستم حکومتداری فاسد بر سر قدرت باشد؛ فعالان مافیایی  از نزدیکان رییس جمهور باشند؛ طرح قوانین ضد زن و نظام ضد زن  حاکم باشد، آیا میشود انتظار داشت که زن میتواند  به مفهوم اساسی، واقعی  و اهمیت یک اداره و رییس جمهور بر خوردار باشد؟

شما دیدید که قانون جدید زن ستیز  ـ که من آنرا به نام  توهین نامه بر پیکره زن میشناسم ـ از سوی پارلمان تصویب و به توشیح [رییس جمهور] فرستاده شد.  و رییس جمهور هم بدون کم کاست  پذیرفت و امضاء کرد. این میرساند که چند فیصد زنان در نمایش امروزی" نقش ابزاری زن" در اجتماع افغانستان صلاحیت و نقش سازند  در تصامیم دارند.

چیز دیگر اینکه،  "من باور ندارم بعد از این هم کدام رییس جهمور خوب در افغانستان انتخاب شود، ممکن است که کرزی با زهم در این چاپاندازی قدرت، گوساله را  به طرف خود بکشاند" .

تاسف میکنم که جامعه  افغانستان  در یک تناقض دردناک قرار دارد . یک جنبش وسیع و توده ای برای آزادی زن در گوشه و کنار جامعه در تحرک و تقلا است و دائما در حالت امید و استیصال دست و پا میزند. یک گروه یا دلقکان آدمکش که در کشتار و سرکوب یک جامعه چند ده میلیونی نقش مستقیم داشته اند با نظام مافیایی شان، امید و خواست های این جنبش را به سخره میگیرند و میکوشند مضحکه خود را باسم اصلاح اشتباهات گذشته،  پاداش جهاد، وعده دادن چوکی ها و دها تراژیدی دیگر به خورد مردم و افکار عمومی بین المللی دهند.  پس در چنین شرایطی دشوار است  که زنان را  از انتخابات و انتخاب کردن آگاه کرد. از سوی دیگر هنوز جنگ در افغانستان جریان دارد و نمیشود به قریه جات حتی در مرکز شهر ها رفت  طالبان برمراکز دولتی حمله میکنند و مردم در هراس اند .

دیگر، شما هشت ساله کار کرد ها را عملا مشاهده  میکنید ، برا ی اینکه طالبان، حزب اسلامی و جنگ سالاران در قدرت باشند و هر بار هم  برا ی کسب  حاکمیت شان اولتر زنان را اذیت میکنند؛ در مقابل چشمان به اصطلاح مدافعان بین المللی زنان،  قانون زن ستیز به توشیح میرسد و زنان سرخط اخبار داخلی و خارجی میشوند .

کسی به فکر نقش زن در افغانستان نیست. زد و بند با روسها وامریکایها در جریان است. از همه  مهمتر، بعد این  هم هر کسی که به قدرت برسد ممکن نیست  از درون نظام سرمایه و استعمار بیرون  نیامده باشد. شما کی را در بین این کاندید ها مناسب میدانید، همه یا قاتل و آدمکش اند و یا نوکر و یاهم از جمع مردان ضد زن. پس چی امیدی برای تغییرنقش زن در ساختار چنین دولت و یا حکومت است؟

-          اگر زنان حقوق خود و نقش رییس دولت را در تحقق آن خوب نمی دانند، پس در چنین حالت خوفناک، انتخابات برای ایشان چه مفهومی دارد و شرکت آنها در انتخابات چه سودی  برای خود آنها و یا تحقق دموکراسی در کشور خواهد داشت؟

-           

اول، یک چیز که دموکراسی در افغانستان یک  فانتازی است. کمتر کسانی اند که به دموکراسی باور دارند. دوم، اکثر زنان در افغانستان برا ی اینکه خانوده ها و خودشان از تهدید نجات یابند به صندوق ها رأی خود را میریزند ـ من شاید چین حالات  در انتخابات سال 2004 بودم .

جامعه ای که زیر یک سرکوب خونین و خشن قرار دارد، جامعه ای که حاکمان آن  ایدئولوژی و فرهنگ متعفن و عقب مانده را تحمیل میکنند و ارتجاع خود را به نمایش میگذارند، چی ضرورت است که مرتجعان با رأی بیایند ،آنها درست میتوانند مدل اسلام اوبامایی باشند و یا دهای دیگر.

 تا آنجا که  من به عنوان مدافع جنبش آزادی زن، حالت و زجر زن را هر روز لمس میکنم و هوا ونوای کاندیدان را میدانم که زن نزد هر یک شان نه سمبول مقاومت، شجاعت، متانت بلکه عنصر معا دله است. نه برای راه حل بلکه برای تظاهر، برای فریب با سر گذشت همرنگ.  پس چی با قی است که زن افعان بداند نقش رییس جمهور چی است ؟ نه به ملیونها زن کم سواد و بی سواد افغان حتی برای ما مدافعان آزادی و ترقی هم دشوار است که بدانیم ، رأی به رییس جمهور سمبول ایست برای تعیین سر نوشت کشور و ملیونها کودک و نوجوان و پیر و تمثیل دموکراسی. اما آمدن  "رییس اجراییه "یا به اصطلاح افغانی "امباغ" انتصاب شده امریکایی چیست؟

 دشوار است، که دراین  وقت بی نهایت کم ، زنان اصل نو آمریکایی را از پایه بدانند ، وبا اعتماد به پای  صندوق  های رأی بروند و هر کاندید هم مجبور است از پول" قیمتش" سرمایه گذاری برای رآی دهی نماید. در حالیکه هر کاندید  خود نقش اساسی در حفظ و گسترش این نظام و به ویژه بی حقوقی زن و ایدئولوژی زن ستیز داشته است. نمیدانم  ایشان را باید کاندید گفت یا تجار سیاسی نامید ! اما ضرورت میدانم که  این  کاسه لیسان را باید گفت، بساط تان را جمع کنید. خدا روزی تان را جای دیگر حواله کند. دست از تجارت  مردم و شعار های آزادیخواهانه و برابری طلبانه  تان بردارید ، امتحان  تان گذشته است ، کار شرافتمندانه تری پیدا کنید.

 

-          آیا این یک کار بد و خطرناک نیست که زنان بیسواد و کم سواد در افغانستان، نه به اراده خود، بلکه به خواست و یا بعضا در اثر فشار، خانواده ها و یا سران شهر و روستای خویش، به دور صندوق های انتخابات کشانیده می شوند و با انداختن کارت رای خود، اراده ی دیگران را در برابر یک کاندید ریاست جمهوری تحقق می بخشند؟

-           

کاملا یک  کار غیر انسانی است. هر چیز که آزادی انسان را سلب کند همه میدانند چیز بد است. دیگر را هی ندارند اگر از خود مقاومت نشان دهند شاید  به سرنوشت شوم ضد انسانی و ضد بشری روبرو شوند .

به هر ميزان که زنان در اداره امور يک جامعه مشارکت داشته باشند ميزان توسعه‌يافتگي آن جامعه افزايش پيدا مي‌کند. وقتي توسعه به ظهور مي‌رسد  که همه اقشار يک جامعه چه زن و چه مرد مشمول اين توسعه مي‌شوند. در طول تاريخ زنان به عنوان بخشی از اصلی ترين لايه هاي اجتماعی و ميوه کامل کننده مردان همواره در فعاليت هاي فرهنگی، سياسی، اقتصادی و اجتماعی جايگاه خاصي داشته اند .

 اما شما میدانید، زنان افغانستان تا هنوز هم بازنده اند، کمتر زنان اند که توانسته اند آزادی خود را به  مفهوم واقعی  کسب نمایند. ولی این را در برابر یک جمعیت مطلق که تحت سلطه مردان زندگی میکند نمیشود احصایه گرفت .

 

ـ چه باید کرد تا زنان از این وضع برون آیند، حقوق خود را خوبتر بشناسند و آگاهانه تر به پای صندوق های رأی بروند؟

 

 اگر همین آسیاب باشد و همین گندم ،هرگز امکان ندارد. میشد ممکن بود، اما اگر در این مدت گذشته دولت میداشتم، با حق زن افغان تجارت ملی و بین الملی نمیشد. جنایت کاران به جزای عمال شان میرسیدند؛ حق مردم بیگناه تلف نمیشد و خاندان رییس جمهوری کرزی قاچاقی نمیبود و حکومت مافیایی.

در شرایط کنونی بی سوادی  و بی روزگاری بر جامعه زن  فریاد میزند. فقدان فرهنگی حاکمیت میکند. حکومت های محلی حاکم در محلات اند. طالبان به نفوذ و قدرت خود در مناطق افزوده اند. با جنایت کاران محاسبه نه بلکه معامله میشود. شاید چیز بسیار خوشباورانه باشد ، که زیاد امیدا داشته باشیم راهی  برای اگاهی زن افغان باقیست.

من می خواهم برای مردم و دنیا بگویم، زنان درافغانستان به خاطر حفاظت اعضای خانوده های شان رأی خود را به صنودق ها می اندازند ، رأی مردم هیچ ارزش سیاسی برای حکومت از قبل تعیین شده ندارد. ولی دنیا باید برا ی فریب  مردم افغانستان و نمایش دموکراسی مسخره چنین درامه ها را داشته باشد .

تشکر

 

 

خواندن این نوشته برای  مسیونر های نئولیبرالیزم شکست خورد  در افغانستان ، به ویژه لازمیست.