سیدهاشم سدید
تنها با دو " شین "
هیچ چیز!
هیچ چیز دگرگون نخواهد شد
نه این شب به پای خواهد رسید
و نه شاهد صبح روشن را در آغوش خواهیم گرفت
تا زنگی زادگان دیوخو
با پندار های مکـدر
و دروغ های مکرر
بر دیوار اندیشه های مان
آسوده خاطر
با باور های عصر سنگ
نسخۀ شوم پریشانی مینویسند
و بـه تسلیـم و رضا میخوانند
و برمحراب دیوخانه های ظلمت موعظه نفرت میکنند
و پند کشتن میدهند
و شعر خون و خصومت میسرایند
و به حکمت کاذب انتحار و شهادت میبالند
و به اسارت میکشند؛
و ما،
و ما پای موعظه های این دیوان نشسته
فارغ از همه جهان
فارغ از خویش
و فارغ از اندیشۀ سیر تند و بی پروای زمان
به موعظت این دیوانگان گوش میدهیم.
+++
هیچ چیز!
آری،
هیچ چیز ...
تا ما چنینیم
و نگهبانان معابد ظلمت و نفرت چنان!
تا این پریشانی ها هستند
و این موعظت ها
و این دعوت به رضا و تسلیم بی چون و چرا؛
و ما،
و ما فارغ از خود
فارغ از جهان
و بی خبر از شدن فرصت ها
اسیر سحر ساحرین کودن استخاره گر
پا در زنجیر ایمان به مشیت های غیر
در رکاب خر دجالان
با عقلی در بند اسطوره و دین
بی باور به خویش و به مشیت خود
بر بال مرغکان خوش رنگ خیال نرم خفته ایم
و ...
هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.
+++
هیچ چیز!
دگرگون نخواهد شد
تا اوهام غبار نشستۀ درون کله های مان
از " آ " تا " یا "
در همه امتداد ها
با همه توهین های خجل کننده به عقل
و به انسان
در خم شراب کهنۀ شک تطهیر نشود؛
شکی که
در کنار شهامت
با بریدن از دو پارگی
از درون وجود
بر بنیاد باور به عقل و انسان
و آزادی
با شکستن حصار های تقلید و بندگی
و ساختن " شهر آباد انسان "
در برابر " شهر ویران خدایان "
دگرگونی می آفریند و حله ها را نو میکند.
با دو " شین "، تنها با دو شین؛
ورنه هیچ چیز عوض نخواهد شد ... هیچ چیز.
+++