سبکباران ساحل ها

 

 

یک روز بدون مقدمه حافظ  به خواب ما آمد.

گفتیم : حافظ جان، چرا بدون مقدمه ؟

 

ــ کتاب نیستم که برایم مقدمه لازم باشد. این گپ که برای هر چیز یک

مقدمه لازم است، دیگر کهنه شده

 

گفتیم : خواب را که شب می بینند، اما تو که در روز سرزدی؟

 

ــ می دانی که شب ها مصروف می باشم. از بس شب ها به فکر روز

ها هستم حساب شب و روزهم از دستم رفته

 

گفتیم : خدا نکند، گپ های خوب آنقدربی حساب است که حتی حساب

از دست تو هم رفته؟

 

ــ فکرم پریشان است

 

گفتیم : رندی این کارها را دارد

 

ــ فکر می کنی بدون دلیل گفته بودم که حال ما را سبکباران ساحل ها

نمی دانند؟

 

گفتیم : ساحل عافیت کجا و ما کجا. لطفاً ما را در جمع سبکباران

نیاور. تمام مشکلات خودما بردوش ما بار است

 

ــ ترااگر غرق هم کنند، غرق نمی شوی. دنیا را آب بگیرد، مرغابی

را تا بند پایش است

 

گفتیم : خدا غرقش کند، کی ما را غرق می کند؟

 

ــ وزارت ارشاد

 

گفتیم : از حافظ دیگر این را توقع نداشتیم. ما افغانی ها که وزارت

ارشاد نداریم.

 

ــ ها! ببخش. هدفم وزارت اطلاعات و فرهنگ بود. می خواهند

خانه ها را بی کتاب کنند. وزارت ارشاد که فقط یک سانسور خشک

می کند، آنهم بعد از انتخابات.

 

گفتیم : اگر غرق کردنی باشند، فرهنگ را غرق می کنند. به ما چه

کار دارند؟ از حق نگذریم ، این ها اگر خانه ها را بی کتاب می کنند،

در مقابل ، رودخانه ها را با کتاب می کنند. تو نیکویی کن و در

دجله انداز.

 

ــ شاید نمی دانی که من از چاپ و این گپ ها چیزی نمی دانم.

حتی نام گوتنبرگ را نیز نشنیده ام. ولی چون آببازی یاد ندارم

از روزی می ترسم که مرا هم به آب بیندازند. آنوقت به سعدی

 و مولانا و بیدل چه بگویم؟ به کدام دیده طرف شان ببینم؟

 

گفتیم : اینقدر بدبینی چرا؟ حکومت افغانستان خواسته که

فرهنگ جدید ترانسپورت بحری را به دنیا معرفی کند. کتاب

های را که باید به ایران مسترد می شد از راه آب فرستاده.

هم ارزان است و هم آب هیرمند مربوط هردو کشور.

هم همزبانی و هم همدریایی. آدرس کتاب ها نیز روشن است

که فردا نگویند، درجستجویش دمبدم دریا به دریا می روم

 

ــ امروز کتاب ها را به آب انداختند، فردا صاحب کتاب ها

را خواهند انداخت

 

گفتیم : واه واه! سال ها از جنگ بیهودۀ هفتادودوملت می

گفتی، آخر معلوم شد با اینکه فوت هم شده ای، برضد

وحدت ملی ما گپ می زنی

 

ــ شما ها اول مردم را غرق می کنید بعد دنبال وحدت ملی

می روید

 

گفتیم : مگر این گپ ها به راستی آنقدر مهم بود که از

خاطرشان به خواب ما تشریف آوردی؟

 

ــ طور دیگر نمی شد. شما چیزهای را که در بیداری

می بینید، باور نمی کنید.

 

                                     29 می 2009 ، هامبورگ ، کاکه تیغون

 

 

www.kaaka-taighoon.blogfa.com