سیدهاشم سدید

21-05-09

 

این بار مجسمه آزادی از شرم فرو میغلطد!

 

سفر اخیر نتانیاهو، نخست وزیراسرائیل به امریکا و دیدار با باراک اوباما رئیس جمهور این کشور یک بار دیگر موضوع حساس، پیچیده و مخاطره آمیز در منطقه خاورمیانه را در صدر اخبـار جهان قرار داد.

بسیاری از رسانه ها و محافل سیاسی غربی مذاکرات نتانیاهو و باراک اوباما را به ویـژه  دررابطه با آماده ساختن اسرائیل و فلسطین برای از سرگیری مذاکرات صلح خاورمیانـه

مفید ارزیابی نموده اند. برخی هم به این اعتقادند که این مذاکرات دست آورد ویا نتیجۀ را دربرنداشته و دورنمای آغازمجدد روند مذاکرات صلح خاورمیانه هنوزهم تاریک و مبهم است. محمودعباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از کسانی اند که این مذاکرات را

با ارزیابی دوگانه، هم امیـدوار کننده خوانـد و هم مایوس کننده. 

این ارزیابی آنگونه که صحبتهای دو طرف مورد تحلیـل قرار گرفـت دقیق ترین ارزیابی ای اسـت که از این مذاکرات میتوان نمود. زیرا اوباما با آشـنائی دقیق بــا اوضاع شکننده و خطرناک منطقه و هم شناخت ریشۀ بسیاری از مشکلات امریکا درجهان، بویژه اعتبار رو به کاهش این کشور در جهان اسلام، اگر چه ادامه وضعیت کنونی در منطقه و وجـود اسرائیل مجهز با سلاح های اتمی، زورگو و بی اعتنا به تمام قوانین بین المللی هم از بسا جهات به سود این کشور است  ـ  مثل خط کردن آب و ماهی گرفتن را حتماً شنیده ائید  ـ،

و با درک این واقعیت، مانند اتحادیه اروپا، که تا سرزمین و تشکیلات خودگردان فلسطین بعنوان یک کشور مستقل برسمیت شناخته نشود هیچ تلاشی برای برقراری صلح و ثبـات در منطقه خاورمیانه به نتیجه نخواهد رسید، میخـواهد  اختلافات فلسطینی هـا و اسرائیلی ها را، بدون اینکه اسرائیلیهـا را کنار بزند یـا منافع آنهـا را فـدای این بازی کند، حل کند.

آن گونه که ملک عبداله پادشـاه اردن در یک مصاحبه اظهار داشـت او نیـز به این اعتقاد اسـت کـه باراک اوباما بـه راه حلی کـه منتـج بـه ایجاد کشور مستقل فلسطین کردد موافق است.

ومایوس کننده از آن جهت که اسرائیل با همان سرسختی و قاطعیت همیشگی بـر مواضع اتخاذ شدۀ قبلی خویش پا می فشـارد و از قبول راه حل صلحی که منتج به بوجود آمدن دو کشور مستقل ـ اسرائیل و فلسطین ـ گردد، امتناع میورزد.

اسرائیل گذشته ازاین حاضر نیست به مهاجرین فلسطینی که به یک روایت به پنج میلیون فلسطینی میرسد اجازه برگشت به فلسطین را بدهد.

مسئلۀ دیگری که اسرائیلیها حاضربه پذیرش آن نیستند و قاطعانه آنرا رد میکنند موضوع استرداد بخش شرقی بیت المقدس به فلسطینی ها است.  اسرائیلی ها در سال 1967بخش شرقی شهر بیت المقدس را ازخاک اردن جدا کردند و درنظر دارند تمامی این شهر را به پایتخت اسرائیل تبدیل کنند. در حالیکـه فلسطینی هـا میخواهند این بخش را پایتخت کشور مستقل فلسطین بسازنـد. بازگشـت مهاحریـن فلسطینی بـه فلسطین و موضوع برگـردانــدن بخش شرقی بیت المقدس به پایتخت فلسطین دو مورد از موارد اختلاف دوطرف هستد که اسرائیل بهیچ وجـه حاضر به قبول آن نیست.  

موضوع دیگـری کـه مـورد مذاکـره دو طـرف امریکـا و اسرائیل قرار گرفت قطع اعمار شهرکها در سرزمین های اشغالی فلسطین از جانب اسرائیل بود. یکی از اهداف اسرائیل، به ویژه با اعمار شهرکی برای در حدود هشتاد هزار باشنده در اطراف بخش شـرقی بیت المقدس اینست که اسرائیلی ها با این کـار و بـا به وجود آوردن شهرک یهودی نشین میان بخش شرقی بیت المقدس و نواحیـی که به فلسطینی ها تعلق داشتند میخواهنـد بخش شرقی شهربیت المقدس را عملاً و برای همیش از آن نواحی جدا کنند.

اسرائیل در سال 2003، بعد از آن که پلانی بنام " نقشه راه " برای حل مشـکل فلسطیــن مطرح شد، تعهد نمود که از اعمارشهرک و استقراریهودیان به بخش شــرقی بیت المقدس خود داری میکند، ولی باوجود این تعهد بـه اعمار شهرک در اطراف این منطقه و اسکان یهودیان در آن، تا امروز، ادامه داده است.

اعمار شهرک ها در خاک های اشغالی از جانب اسرائیل، اگرچه همواره مـورد اعتراض جهانیان بوده است، اما بدون اینکه اسرائیل به افکار عمومی جهان وقعی بگـذارد، کماکان ادامه میدهد.

اختلافات فلسطینیان با اسرائیل شاید، مانند اختلافات هندوستان و پاکستان بر سر کشمیر و اختلافات  افغانستان و پاکستان بر سر نواحی آنطرف خط نام نهاد و تحمیلی دیـورنـد یکی از درازعمرترین اختـلافات باشـد که شبیه همه اختلافات ناشی از دوران و لطف استعمار انگلیس و غرب انسانگرا و متمدن می باشـد. اختلافی که میان سرزمین های نو پیدا قصداً ـ غالباً در آسیا ـ  بوجودآمده است و باعث به هـرز رفتن وقـت، توان انسانی و تـوان مالی و هزار مشکل دیگر برای این کشورها از یک سو و فراهم شدن زمینه مداخله کشورهای قدرتمند غربی را ـ هر زمانی که سـود شان ایجاب کند ـ  در امور داخلی این کشور ها از سوی دیگر فراهم می کند.

فلسطین در دوران امپـراتوری عثمانی جزئی از سر زمین خلافـت عثــمانی بـود. بعــد از فروپاشی امپراتوری عثمانی قیمومیت فلسطین از جانب جامعه ملل به بریتانیا واگذار شد. بریتانیا برخلاف تقاضا های مکرر و تلاش های خستگی ناپذیر و مستمر فلسطنی هــا، از

آن جا که قرار بر آن بود که فلسطین باید اولین کشوری باشد که در منطقه به عنـوان یک کشور مستقل  به آزادی دست پیدا کند، نه به عنوان یک کشور مستقل، که براساس فیصله نامه 181 ملل متحد به دو بخش یهودی و عربی تقسیم کردید و قسمت بیشتـر آن بـاوجـود جمعیت کمتراسرائیل به یهودی ها داده شد. این عمل غیرعادلانه و غیرمنصفانه اعتراض

تمام کشورهـای عربی منطقه و سائر کشـورهای اسلامی را برانگیخت. این اعتـراض تــا امروز وجود دارد و نمونه آشکار آن به رسمیت نشناختن اسرائیل از جانب پنجاه و پنج یا پنجاه و چهار کشور اسلامی از جمله پنجاه هفت یا پنجاه و هشت کشور اسلامی در جهان است.

امریکا باید اینگونه ملاحظات را جداً درنظر داشته باشد. وقتی وزیرخارجه مصر باوجود تیرگی روابط میان مصر و ایران، اسرائیل را خطری برای ایران می خوانــد باید امریکا شدت تنفر اعراب وجهان اسلام از اسرائیل را، که منشأ آن سالها بیداد و ستم و زورگوئی اسرائیل به پشتیبانی امریکا به مردم بینوای فلسطین است، تخمین بزند.

مشکل دیگـر، مشکل افراط گـرائی اسلامی و تروریزم در جهان اسـت. یکــی از عوامـل اصلی و مهم بوجود آمدن حرکت های افراط گرائی اسلامی و گـروه هـای تـروریستی در جهان کله شخی، بی اعتنائی و موضع گیری قلدرمآبانه اسرائیـل در برابر حقوق فلسطینی ها و دیگر کشورهای همسایه عربی آنکشور و حمایت غیرمنصفانه و بی دریغ امریکا از از اسرائیل در برابر فلسطینی ها میباشد.

علت نفوذ ایران در اعراق، سوریه، لبنان و فلسطین نفرت مردم این کشور ها از اسرائیل ـ و از امریکا بعنوان حامی اسرائیل  ـ که مولود بیداد و زورگوئی اسرائیل بوده، میباشد.

اشغال بلندی هـای گولان سبب شده است که ایران برسیاست خارجی کشور سوریه اعمال نفوذ کرده مشکلات در روند مذاکرات صلح خاورمیانه ایجاد کند.

اوباما باید دانسته باشـد که اعراب، همچنین مسلمانـان جهان از حرف و وعده و برنـامه و پلان و نقشه های بیحاصل و... خسته شده اند. آنچه فلسطینینان، اعراب، مسلمانـان جهان، و جوامع ضد جنگ و طرفدار صلح از امریکا و اروپا انتظار دارند عمــل یک  داور بی طرف و منصف وعادل است. ما فکر نمی کنیم که اروپا و امریکا، در مجموع جهان، آن قدر ساده لوح باشنـد ـ اگر نگویـم آنقـدر کور و احمق باشنـد ـ  که نتوانند فرق گناه کـار و بیگناه یا ظالم و مظلوم را بکند.

مشکل فلسطین و اسرائیل تنها از مواضع اسرائیــل و فلسطین ناشی می شـود و ریشـه در

آرزو ها و امیال و خواست های دو ملت دارد و حل آن هم باید به همین دو کشور و نقطه نظرهای این دو کشورمتعلق باشد. البته اگرتمام کشورهائی که بااسرائیل مشکل بلاواسطه دارند، مانند لبنان، سوریه، اردن ومصر یکجا با اسرائیل و فلسطین ـ با حسن نیت از قبـل ایجاد شده ـ برسر یک میزمذاکره گرد آورده شونـد وغرب منحیث یک کل بعنوان نظارت کننده ای بیطرف و واقعاً عادل، با اختیارات لازم اجرائی از جانب شورای امنیت موسسه ملل متحد بر مذاکـرات نظارت داشته باشد و در قبال توافقات حاصله میان تمام این کشور ها مسئولیت اجرای توافقات را برعهده  بگیرنـــد، یقیناً این معضله و تمام معضلات ناشی از آن حل خواهد شد.

بلندی های گولان باید به سوریه مسترد شود. بدون برگرداندن بلندیهای گولان بـه سوریـه

هر صلحی که بوجود بیاید دوامدار نخواهد بود.  مداخلات ایران در لبنان، فلسطین،عراق و اعمال نفوذ این کشور بر سوریه زمانی از بین خواهند رفت که مشکل این کشور ها بـا اسرائیل حل گردد. انتظارحل کشیدگی میان اسرائیل و سوریه یا سوریه و غرب و امریکا تا زمانی که بلندیهای گولان در تصرف اسرائیل هستند وغرب، در کـل، از اسرائیل بدون اما و اگر پشتیبانی میکند، یقیناً انتظار خوشباورانه خواهد بود.

مسئلۀ برنامه اتمی ایران یک موضـوع کامـلاً جدا از موضــوع اسرائیل و فلسطین اسـت. ربط دادن این مسئله با مسئله فلسطین بهانۀ است برای گریز اسرائیل از پذیرفتن مسئولیت های آین کشـور در برابر قواعد و قوانین بین المللی و نــدای انسانیت و نادیده گرفتن حـق مسلم یک ملت.

در برابر چنین تضمینی، اعراب باید موجودیت اسرائیل، موجودیـت یک کشور یهودی را در مرزهای تعین شده آن ـ درموقعی که اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین به توافق

میرسند و مرز های این دو به شکلی نهائی تعین میگردد، برسمیت بشناسند و تعهد نماینـد که به استقلال و حاکمیت آن کشور احترام میگذارند. اگر شرط اسرائیل برای ایجاد صلح و کشور مستقل فلسطین همین است، بگذارید این شـرط اسرائیـل بر آورده گـردد. فلسطین بایدعملاً بجهان نشان بدهد که خواهان صلح در جهان و همزیستی با اسرائیل یا هر کشور دیگری است.

حذف، یا نابودی هیچ کشوری امروز در جهـان، نـه ممکـن اسـت و نه برای جهانیان قابل تحمل. این موضوع را باید هم اسرائیل و هم فلسطین در نظر داشته باشند.  بنابراین:

هر دو کشــور برای دست یافتن به یک صلحی واقعی و دایمی و برای رفع سایه های بی اعتمادی باید اعتماد کردن به یک دیگر و در کناریک دیگر زندگی کردن را تمرین کنند. بگذارید ببینیم یک سال اعتماد چه دست آورد های را به ارمغان خواهد آورد. از61 سـال بی اعتمادی که هیچ چیزی جز نفرت و جنگ و خسارات مالی و جانی و اشک و خون و ویرانی و نفرت و لعنت بدست نیامد.

از آقای اوباما تقاضا این است که اگر واقعاً خواهان رفع این مشکل هستید، به جائیــکه از نتانیاهو خواهش میکنید که " از این فرصت تاریخی برای بخشیدن تحرک جدی در زمینه ایجاد کشور فلسطینی استفاده کند " خود به عنوان کسی که همه انتظار هـا و همه چشم ها به او دوخته شده است، ازاین فرصت تاریخی برای بخشیدن تحرک جدی در جهت ایجــاد یک کشور مستقل فلسطینی چرا استفاده نمیکنند؟ اسرائیلی ها امتحان خویش را داده اند!

اگرحل این قضیه به اسرائیل محول گردد، مطمئن باشید که اسرائیل آنراتا ابد حل نخواهـد کرد و مشکل همچنان باقی خواهد ماند؛ تا به جنگی دیگری منتج شود. و این جنگ مسلماً

جنگی خواهد بود که هم ابعاد آن بسیارگسترده تر از جنگهای قبلی خواهد بود وهم خرابی ها و تلفات جانی و مالی و ... آن!  

ما باید استعداد تعیین حدود حوصله انسان ها را داشته باشیم؛ و حـد و مــرز ثقلت و تحمل قضایا را تشخیص دهیم. زمان میگذرد و گذشن زمان مشکلات را هــر چـه بیشتر پیچیـده میسازد. این سه مسئله قابل تأمل است!

اگر حماس میگوید که امریکائی ها بر خوردی برابر با اسرائیلی ها و فلسطینی ها ندارد،

چرا این حرف را قبول نمیکنیم؟ بنیادگرا بودن حماس دلیل نمیشود که واقعیتهای آشکاری را که عینیت دارند باور نه کنیم! اگر امریکائیها نسبـت به امنیت اسرائیل تعهد سپرده اند، جهان کاری با این تعهد ندارد، اما این تعهد باید تعهد کر و کور و دیوانۀ نباشـد کـه دشمن چماقی بدستش داده و برای کشتن خصم تحریکش می کنـد. این تعهد بایـد تعهد یک قاضی عادل باشد؛ تعهـدی کسی باشـد که همیشه این اصل را در نظر دارد کـه : در صورتی که ...   نه در هر حالتی که!

انتظار ما از اوباما یک پیام روشن،  یک گام استوار، یک تصمیم منصفانه و یک حرکت انسانی است. وضع فلسطینیها بسیار رقت بار تر از آن است که بیشتر از این آنرا نادیـــده بگیریم. دنیای آشفته و پرتنش موجود ما ـ تا حدودی زیادی ـ تنها با موضع گیری عادلانه امریکا ـ اسرائیل بدون پشتیبانی غرب هیچ غلطی کرده نمیتواند ـ بـه دنیـای دیگری تبدیل خواهد شد. هیچوقت خون را با خون نشسته اند! این مثل را نباید آقای اوباما نادیده بگیرد!  لطفاً یک کاری در راستای مشکل فلسطینیهـا که حال بـه مشــکل جهـان تبـدیل شده اسـت بکنید. نشود که روزی، مانند بت های بامیان، مجسمۀ بنام مجسمه آزادی با آن مشعلش از " شرم "  فرو بغلطد!!