فضا گرفته و آغوش جاده دل تنگ است
سكوت رهرو هر كوچهي پر از سنگ است
تفنگ خالی فکرٍمرا نگاهی کن
که دستِ جاغورِسربازهمدلی تنگ است
سياه كرده فضاي غرورِ
سبز مرا
درفش سرخ كسان سنبل چه نيرنگ است
چوناگهان به اتوبان قصه پیچیدم
زمانه گفت عجب سادهِ کج آهنگ است
بیا كه از دل پسكوچهها خبر گيريم
اشاره های ترافیک شهر خون رنگ ا ست
وگر هو اي تماشاي بيشتر داری