اطلاعيه جمعي از دانشجويان دانشگاه هرات

 

مسئول شکستن شیشه های مکتب معرفت کیست؟

 

قانون احوال شخصیه اهل تشیع پس ازتصویب وتوشیح ازسوی شورای ملی وریاست جمهوری باعث سروصداهای زیادی  درپایتخت کشور گردیده است بگونه یی که اکثررسانه هاباخبرهاو تحلیل های مختلف ومتفاوت اززوایای گوناگون بدین موضوع بپردازندوحتی تظاهرات های مردمی وغیر مردمی رادرتأید وتعدیل بعضی ازماده های این قانون بدنبال داشته اند.این قانون حتی منجربه این شدکه عده یی قلیل ازمردم احساساتی وبی خبر ازاینکه درداخل این قانون چه چیزهای گنجانده شده است وظاهرا تحریک شده ازسوی حلقات مشخص شیشه ها وپنجره های مکتب پسران ودختران شان را بشکنند ومانع آموختن علم ودانش آنها شوند.

بهرترتیب به نظر میرسداین موضوع ازجهات مختلف قابل بحث وبررسی است:

پیروان مذهب تشیع به عنوان بخش ازمردم افغانستان حق دارند که دراحوالات شخصیه خود برمبنای آموزه ها وارزش های مذهبی شان قانون داشته باشند ، که فکر میکنیم بااین موضوع هیچ کسی نه مخالفت دارند ونه حق مخالفت را دارند،ولی اینکه درقانون چه معیارهای حقوقی باید درنظرگرفته شود،آیا قانون مطابق باشرایط زمان ومکان باشد یا نباشد، آیا قانون میتواند حقوقی را که درتمام دنیا بعنوان حقوق طبعی انسانها شناخته شده است محدود کند یانکند و... مباحث است که باید روی آنها تأمل وتعمق صورت گیرد وتمام جوانب آنها سنجیده شود. برداشت ها وباورهای که ازدین ارائه شده باگذشت زمان تحول کرده وتغیرپزیرفته که درحقیقت پویا بودن دین اسلام نیزبهمین خاطرشاید باشد، بگونه یی مثال ملاهادی سبزواری بعنوان یک فقیه شیعه درزمان خودباتوجه به متون دینی (قرآن واحادیث)استنباط کرده که زن درحقیقت حیوان است،اما خداوند(ج) آنرابخاطراینکه مردان ازآمیزش با آنها خسته ودلگیرنشودآنها رابصورت انسان، درآورده است.این گونه استنباط رادرشرایط وزمان که مادرآن قرارداریم هیچ فقیه وعالم شیعه قبول ندارندوآنراکاملاًغلط ونادرست میداننددرحالیکه درزمان آقای سبزواری همه آنرابه عنوان یک مسئله مذهبی ویک استنباط دینی پذیرفته بودندوهیچ اعتراضی هم برعلیه آن وجودنداشته است . بهمین ترتیب دررابطه باگردش زمین وموضوعات دیگرکه هدف ما بحث روی آنها نیست اما میخواهیم این نتجه رابگریم که قانون همیشه مطابق بانیازهای جامعه ومطابق باشرایط زمان بوجود میآید ودرحقیقت فلسفه وجودی قانون پاسخ گویی به نیازها ی جامعه است وای بسا قانون که بدون درنظر داشت این موضوع بوجود آید ،قانون نباشد بلکه نوشته های باشد بروی کاغذ.

 به گونه یی نمونه به قانون که بیرون رفتن زن ازخانه رامنوط به اذن شوهرمی سا زد نه تنهاکه پاسخ گوی نیازهای جامعه نیست بلکه مشکلات عدیده رادرجامعه وخانواده بوجودمیآورد.هم چنین قانون که سن بلوغ را برای دختران "9"سالگی تعین نماید ،برای این زمان نیست .بعضی ها استدلال میکند که چون حضرت فاطمه زهرا (س)درسن نهُ سالگی باحضرت علی (ع)ازدواج کرده است، بناًَتمام مسلمانان باید ازفاطمه وعلی پیروی کنند . درحالیکه این استدلال هیچ مبنای علمی ،منطقی وفقهی ندارد ازیک طرف وازطرف دیگر شرایط 1400 سال قبل واوضاع واحوال جغرافیای رانیزدرتدوین قوانین نباید ازیادبرد.اگراین استدلال درست باشد حضرت محمد(ص)زمانیکه باخدیجه کبراءازدواج کرد 40 ساله بود پس باید تمام مسلمانان جهان بازن های چهل ساله ازدواج کنند چون پیغمبر(ص) این کاررانجام داده است.

مهمترازهمه آنچه که هرکس وناکس فتوا داده است، آوردن آن درداخل قانون درست نیست اکرکسی قانون مدنی افغانستان را که براساس مذاهب چهارگانه اهل سنت تهیه وتدوین گردیده خوانده باشد بهیچ وجه تمام فتوا های امام ابوحنیفه یا امام مالک را درآن درج است، بلکه مطابق با نیازهاوشرایط افغانستان نگارش یافته است وبسامواردی وجود دارد که ماده قانون مدنی خلاف فتوای امام ابو حنیفه است .ازطرف دیگر موضوعات مثل سن ازدواج واجازه گرفتن زن ازشوهربرای بیرون رفتن ازخانه درتمام کشورهای دنیا چه اسلامی وچه غیراسلامی مورد اتفاق است،یک یا دوکشوراگر بخاطر تداوم نظام استبدادی که دارد وشرایط خاصی راکه برمردم تحمیل کرده است دراین موارد قید وبند های خاصی داشته باشند ،بیشترازآن وجود ندارند.واما موضوع اصلی اینکه چراشیشه های مکتب معرفت فرومی ریزد وبرضدآنها شعارهای رنگارنگ سرداده میشود؟ مامسؤل شکسته شدن وفروریختن شیشه های لیسه عالی معرفت راشیخ آصف محسنی و تلویزیون به اصطلاح تمدن میدانیم .شیخ آصف محسنی وتلویزیون به اصطلاح تمدن قانون احوال شخصیه راوسیله قرارداده میخواهند ازاحساسات مذهبی مردم استفاده کرده برای خود شان دربین اجتماع ومردم که سال ها بخاطرنادانی واحساسات مذهبی شان وسیله وابزارقرار گرفته جایگاه پیداکنند وخودرارهبر بخواند وبدین وسیله به اهداف وآروزهای برسند که هیچ گاه به نفع توده های مظلوم وبخصوص مردم هزاره نیست.آیا این رهبران حرکت اسلامی نبودند که بافروختن سنگر هادردناک ترین فاجعه ووحشتناک ترین ظلم برانسانیت (فاجعه افشار)رادرتاریخ معاصر کشوربه ثبت رساند؟آیاآن زمان این مردم شیعه نبودند ؟همین شیخ آصف نبود که طرح وحدت بین تشیع رابه بهانه های مختلف بخا طراینکه رهبری آن به وی نمی رسیدبرهم زد؟ آیا این شیخ آصف محسنی نبود که سال گذشته امرداده بودکه درتلویزیون تمدن کسی نمیتواند ازحادثه بهسود تصویری راپخش کند؟

ولیسه عالی معرفت جای است که درآنجا حقیقت هاتدریس میشود ،تاریخ کشور آن گونه که واقعیت است بازخوانی میشود نه آنگونه که نوشته شده،آنهای که بالباس ونام دین ومذهب باسرنوشت مردم بازی کرده است افشامیگردد . شاگردان لیسه عالی معرفت است که فردا خائین راازخادم تشخیص میدهند،فرزندان صدیق ومسئول این وطن درلیسه عالی معرفت می آموزند که کی ها باکی درد مشترک دارند ودرطول تاریخ رنج مشترک برده اند،توهین وتحقیر شده اند، وکی ها ادای دردمشترک ومذهب مشترک رادرآورده اند درعین حالی که شریک دُزدبوده خودهارارفیق قافله جازده اند.پس حتمی است که شیشه های یک چنین مکانی باید شکسته شود ،باید اعتبارچنین مکتبی دراذهان عده ای از مردم بیسواد،نادان واحساساتی بهم ریخته شودتا فردا واقعیت ها وحقیقت ها اززبان شاگردان ودانش آموزان آن شنیده نشود واگرهم گفته شد کس به آنها گوش ندهند واعتبار دروغین اجاره داران دین مانند شیخ آصف محسنی وامثال وی آن گونه که هست باقی بماند واین پرده های ناآگاهی ازجلو چشم مردم هرگزکنارزده نشود.اما افسوس که سخت دراشتباه اند ،تاکی میخواهند مردم راکورنگاه کند ،یک روزهمه چیزآشکارخواهد شد ،ماجمعی ازدانشجویان دانشگاه هرات حمله برلیسه عالی معرفت رادانش ستیزی وجنگ باعلم درعالم ناآگاهی میدانیم وآنراشدیداًمحکوم مینمائم:

1-  ازشیخ آصف محسنی وهمقطارانش خواهشمندیم که بیشتر ازین ازاحساسات مذهبی مردم استفاده نکنند ودامن زدن به اختلافات مذهبی رابس کنند.

2-  تلویزیون به اصطلاح تمدن که بارها وبارها به اختلافات مذهبی بدون درنظرداشت وحدت ملی ومنافع ملی افغانستان دامن زده اند وآنچنانکه ظاهراًازقضایاپیداست این راه راادامه میدهند.ازدولت جمهوری اسلامی افغانستان تقاضاداریم یااینکه جلو این تفرقه افکنی هاازطرق تلویزیون گرفته شود وهمچوتلویزیون های که هدف آن دامن زدن مسائل مذهبی ،قومی ،لسانی ،نژادی وسمتی است ازنشرات باید بازبماند.

جمعي ازدانشجويان هرات 29حمل سال 1388