از: ش. آهنگر

12-03-09

                            جنبش 24 حوت هرات و پیامد های آن  

                                       (بخش سوم)    

        "در قیام  حوت خونین  هرات        مردم  آزاد  با عزم  و  ثبات   

        یک بیک گفتند با فریاد خون        کی بشر! یا مرگ یا راه نجات"1

    در بخش اول این نبشته گفتیم جنبش 24 حوت سال 1357 ش هرات یک جنبش از قبل تدارک دیده و سازمان یافته نبود که کسی شخصا به منظور برپائی آن کار کرده و در روز موعود (24 حوت) در راس آن قرار گرفته و آنرا رهبری کرده باشد. بدین اساس آنرا یک جنبش خودجوش توده ای خواندیم. در عین حال به استناد واقعیات و تاریخ نشان دادیم که این جنبش خود جوش توده ای هم تصادفی نبوده بلکه علل و عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داشته است . و برآن مبنا بر پس منظر تاریخی جنبش های توده ای در هرات که جنبش 24 حوت 57 ش تداوم آنهاست  اشاره کردیم.

    هکذا دربخش دوم به ادعاهای دشمنانه و چرندیات لایعنی عدۀ وطن فروش بیمقدار که جنبش خونین برحق، سرنوشت ساز و مردمی  24 حوت 1357 ش هرات را "تحریک اجانب" و "آشوب بیگانگان" خوانده اند پاسخ دادیم.

   درین بخش درحد حوصلۀ یک بخش مقاله به تاثیرات و پیامدهای جنبش 24 حوت اشارتی خواهیم داشت. و نشان خواهیم داد که چگونه جنبش 24 حوت زمینه ساز حداکثر شرایط و امکانات برپائی یک جنگ مسلحانه گشته است. و چگونه برخی ازنیروهای  سیاسی – اجتماعی کشور، وحتی اجانب ضمن بهره گیری نا مشروع و ناسالم ازآن، ماهیت این جنبش را تعبیر و تفسیر سودجویانه وغیر واقعی کردند. و درکشتزار خونین آن بعضا چون علف هرز روئیدند.

    خلقی – پرچمی ها برای توجیه وحشی گریهای خود جنبش ضد استبدادی و حق طلبانه و خودجوش مردم هرات را درعین اینکه "آشوب بیگانگان" خواندند، به "اخوان الشیاطین" (اخوان المسلمین) نیز نسبت دادند و آنقدر درین راستا تبلیغ کردند که حتی برخی ها به این پندار افتادند که شاید چنین بوده باشد. رهبری پاکستان نشین "اخوانیها" هم که کاری نکرده قهرمان ساخته شده بودند، بعد از پسان خود را  طراح، فتوا دهنده و محرک جنبش مطرح ساخته و برای خود افسانه سازی نمودند. بدین ترتیب به همکاری مشترک خلقی – پرچمیها و رهبری تنظیم های پشاورنشین، جنبش مردمی 24 حوت هرات لکۀ گروهی خورد. و این یکی از بدترین نتایج تحمیل شده  بر آن جنبش عظیم، جانبازانه  و پرشکوه مردمی  و ضد استبدادی است. ما همه شاهدیم  و اگر کسی مغالطه نکند میداند که احزاب ساخت پاکستان در آن زمان (سال 57 ش) درهیچ شهری از کشور نمیتوانستند یک مظاهرۀ معمولی و یا یک اعتصاب  و تحصن را سازماندهی کنند، که نکردند. چه رسد به سازماندهی و رهبری چنین جنبش عظیمی، آنهم  در هرات که هرگز محل مناسبی برای رشد آنها تا آنزمان نبود. درهراتیکه حتی بعد از سرازیر شدن امکانات وافر اجنبی توسط این تنظیمها، شما یک گروپ مسلح تحت رهبری یک عضو سرشناس شان نمیبینید. برخلاف آنچه مثلا درمزار، پروان، پنجشیر و جاهای دیگری که اخوانی های مکتبی و سرشناس جبهه ساختند و خود قوماندان شدند، درهرات چنین امکانی برای شان میسر نبود و تا آخر هم میسرنشد. یکی دوعضو بومی بلند پایۀ تنظیمها هم فقط با پهن کردن دام پول و سلاح و ارزانی کردن القاب قوماندان و امیر برشانۀ عناصر استفاده جو و عمدتا  لومپن و بی بند و بار جای پا بازکردند و ازپشت صحنه کار روائی میکردند. دو قوماندان باسوادی هم  که برای "جمعیتیها" در هرات نام کشیدند، هیچ کدام شان سابقۀ گروهی با "جمعیت اسلامی" و یا "حزب اسلامی" نداشته و پروردۀ سیاسی- ایدیولوژیک آنها نبودند، برعکس با اخوانی های سرشناس مکتبی در هرات سخت درافتادند. آشنائی هرکدام ازاین دو قوماندان هم به مسایل سیاسی از کانالهای غیرتنظیمی است. ولی انگیزه های مختلف آنانرا به دامن "جمعیت اسلامی" انداخته است، که همه هراتی های آگاه آنرا میدانند.  بنا جنبش عظیم توده ای 24 حوت 1357ش هرات همچنانکه  "آشوب بیگانگان"  نبوده، رنگ گروپ خاصی را نیز نداشته است. این  جنبش توده ها  نه برای "شعله ایها" به زودی "دولت دموکراتیک نوین" به ارمغان می آورد، و نه هم "جمهوریهای اسلامی" وحاکمیتهای مزدور، وحشی، ویرانگر و خونریز ربانی – حکمتیار وطالب یا کرزی وشرکای داخلی وخارجی شان پیامد و دستاورد آن جهاد و مبارزۀ کبیر مردم است.  و من از هراتیهائی که هم اکنون تعلقات گروپیک و ایدئولوژیک خاصی دارند، چه چپ و چه راست، صمیمانه تقاضا میکنم که  دامن این جنبش خونین  و پاک مردمی را با تعصبات گروپیک نیالایند و افتخار آنرا به آنهاییکه هر روزخون شهدا و دستاورد جهادگران پا برهنۀ میهن ما را دربازارهای مکاره به حراج میگذارند، تحویل ندهند.  بگذارند حد اقل افتخار آن جنبشهای به تاراج برده شده، آری اقلا افتخار آن، به جهادگران واقعی، به مردمی که  با دست خالی و با فریاد خشماگین "الله اکبر" و "مرگ بردولت"، درمقابل استبداد، بی بند وباری، مقدسات ستیزی و بی ناموسی خلقی – پرچمیها ایستادند و قربانی آنرا داده اند، به مردم هرات برسد. چنین افتخاری، یعنی افتخار مردم، افتخار همۀ مبارزان و جهادگران آزادۀ میهن ما درهر گوشه و کنار کشوراست که سر برآستان هیچ اجنبی خم نکرده و همچنان  سر بلند و پرغرور در موضع مردم آزادیخواه خود قرار دارند.

   واما پیامد های دیگر: پس از سرکوب جنبش 24 حوت هرات توسط نیروهای هوائی و زمینی تجاوزگران روسی و نوکران خلقی – پرچمی شان چند مسئلۀ عمده چشمگیر و قابل توجه است. یکی اینکه به تاسی ازشبنامۀ منتشرۀ "گمنام" درهمان زمان، هزاران قبضه سلاح و به  تن ها مهمات از قشلۀ عسکری فرقۀ 17 (زلمیکوت) به بیرون رفته و در دست مردم افتاد. لذا یکی از پیامدهای این جنبش مسلح شدن عدۀ از مردم و تامینات نظامی آنهاست. این خود زمینۀ از پیش ساخته و آماده ای بود برای هرنیرویی که میخواست جنگ مسلحانه را علیه رژیم خلقی – پرچمی سازماندهی کند.

   مسئلۀ دوم اینست که به تعداد زیادی صاحب منصبان عسکری(افسران) همراه باجمع کثیری ازسربازان ازقطعات اردو( ارتش) برآمده و متواری شدند. عدۀ به روستاها پناه بردند و شماری هم به طرف مرز ایران رفتند. اینها خود نیروی آمادۀ مسلحی بودند که به برخی ازآنها به عنوان شکار حاضر و آماده،  تنظیم های ساخت پشاور و مشهد جال پهن کردند. ازسوئی هم موج گرفتاریها  توسط رژیم خلقی – پرچمی و برخوردهای خشن منسوبین حزب حاکم با مردم، روز تا روز بردامنۀ فرارمردم  از وحشت افزوده و لشکری از توده ها  رهسپار مرزهای خارج از کشور و یا روستاها گشتند و برای بقای خود باید میجنگیدند. درآغازحرکت مجموعۀ این امکانات به صورت پراکنده در دسترس مردم قرارگرفته و از نظم و سازماندهی منظم برخوردار نبود و با درد و اندوه که عملکردهای پراکندۀ نظامی اش هم به حرکات "یله جار" تقرب میکرد. جنبشهای "یله جار" درطول تاریخ چراگاه نیروهای فرصت طلب بوده و اکثرا مورد غارت و دستبرد طماعان قرار گرفته و به بیراهه برده شده اند. جنبش 24حوت هرات نیز نتوانست ازین آسیب درامان بماند.

   آری ازین به بعد و دراین زمینه های مساعد درهرات و درپی آن در ولایات دیگربود که همسایگان طماع ما به دستیاری امپریالیسم و ارتجاع جهانی به سازماندهی عوامل مزدور شان شتاب کردند. وسمارق وار درپشاور و قم و مشهد حزب وسازمان اسلامی ساختند، تا آنها را برگردۀ مردم سوار کنند. نگاهی به چگونگی تشکل و سازماندهی هفت تنظیم پا کستانی و هشت تنظیم ایرانی ساخت، بیاندازید  تا بر صحت گفتۀ این قلم مطمئن شوید.

   زمینه های دیگری که میتوان آنهارا پیامد جنبش 24 حوت هرات خواند، عمق نفرت بیحد وحصر مردم از رژیم خلق – پرچم  و باورکامل مردم بر ضد مردمی بودن و خونخواربودن این رژیم بود. این نفرت عمیق و این باورکامل آنچنانکه دربخشهای قبل گفتیم ریشه در کارتاریخیی روشنگرانۀ روشنفکران صادق هرات و پایه در واقعیت وعمل، در برخوردهای روزمرۀ وابستگان حزب و دولت خلقی - پرچمی  نسبت به مردم داشت و نیازی به تبلیغ و کار تبلیغاتی بیشتری به اثبات آن نبود. لذا تحریک مردم علیه رژیم، دیگرهنر تبلیغاتی نمیخواست چون خود خلقی – پرچمیها هم در هر برخورد شان مردم را علیه خود تحریک میکردند. اینجاست که دوشرط اصلی بسیج مردم برای برپائی قیام مسلحانه که علم انقلاب  آنرا لازمی میداند، میسر میگردد. اول اینکه مردم حاکمیت رژیم را نمیپذیرند. دوما رژیم هم قادرنیست براین مردم انقلابی حکومت کند. بنا اکثریت عظیم مردم، علیرغم هراختلافی، در رویاروئی با رژیم عملا در یک جبهۀمتحد سیاسی  قرار داشتند که پشتوانۀ قیامهای مسلحانۀ بعدی شد.

    پیامد دیگر اینست که پاکسازی روستاهای هرات از لوث وابستگان حاکمیت خلقی – پرچمی بعد از 24 حوت 1357 ش روستا ها را به پایگاه های مطمئن مبارزۀ مسلحانه علیه رژیم خلق – پرچم مبدل ساخته بود و لذا هر مخالفی، که جرئت میکرد، میتوانست از این پایگاه بهره ببرد. عدۀ از روستائیان که از فرقۀ 17 هرات تفنگ گرفته بودند، به شکل گروههای مسلح کوچک بدون تعلق حزبی و گروهی در روستاها بود وباش داشتند و بعضا عملیات نظامی هم از آنها سرمیزد. جالب توجه است که هروقت یکی از این افراد مسلح به ایران یا پاکستان میرفت – مخصوصا اگر کمی سرشناس میبود- شکارچیان احزاب اسلامی ساخت پاکستان و ایران خود را به شیوه های مختلف، مناسب و یا      نا مناسب، به او میرساندند تا او را به تنظیم خود جذب کنند، و بعد ادعای داشتن گروههای مسلح در داخل را بنمایند، و از ولینعمتان شان جیرۀ بیشتر بدست بیاورند. این روستائیان هوشیارهم که عطش معامله گران، به اصطلاح آنزمان "کمیته نشین"، را میدیدند برای رفع نیازهای شان و استفاده از امکانات "کمیته" مانند پول، مهمات، نامه های رفت وآمد  در ایران و شهرهای مختلف آن، سهولت های مرزی و . . . درعین زمان به سه، چار جای ( سه چار تنظیم وحزب) سری میجنباندند و اسم شانرا ثبت میکردند  و چیزی میگرفتند. نگارنده در اوایل خزان سال 58ش در جبهه با گروههایی سرخوردم که کارت عضویت چند تنظیم اسلامی ساخت ایران و پاکستان را باخود داشتند. از سرگروهها پرسیدم که چطور در عین زمان عضو چند تنظیم وحزب شده اند. آنها با صداقت روستائی و لهجۀ شیرین شان گفتند : "برادر ما به حزب مزب کاری نداریم، همین کمیته ها امکانات دارند، ماهم از آنها میگیریم، هرکس هرچی هست به خود خود باشد، نه حزبی میشیم (میشویم)، نه جمیعتی ونه هم حرکتی و دگه و دگه اش".  واقعا هم همینطور بود. تا وقتیکه پای عناصر وابسته به این تنظیم ها  و اربابان خارجی شان به جبهات باز نشده بود، همه گروه های مسلح مردمی با یک سازماندهی نسبی مشترکا علیه دشمن میرزمیدند  و به یاری همدیگر میرسیدند، هیچ اختلاف حزبی، قومی، لسانی و مذهبی در میان شان راه نیافته بود. بارها اتفاق افتاده که گزارش یک جنگ را مشترکا نوشته ایم و هرگروپ آنرا به یکی دو تنظیم فرستاده است. ازنمونه های بارز چنین جنگهای مشترک علیه دشمنان متجاوز و رژیم مزدورشان میتوان از جنگ خیلی معروف تلاب، جنگ کبرزان وجنگهای دیگری درهرات درسالهای 58 و59ش نام برد. درین جنگها، که نگارنده به عنوان یک سربازمردم خود افتخارحضور درآنها را داشتم، افراد تمام گروهها بادرنظرداشت سلاح  و کارآیی شان درسنگرهای مشترک قرارمیگرفتند و باهم علیه دشمن وطن آتش میکردند. این درمراحل بعدی است که جنبش خود جوش و یکپارچۀ مردم مورد هجوم بیگانگان و دستپروردگان بومی شان قرار گرفته و گرفتار قطبندیهای گروهی شده و به یک پلورالیسم ناهنجار در میغلتد که نهایتا به جنگهای تنظیمی (جنگ نیابتی ) منجر میشود و تا هنوزکه هنوز است و حدود سی سال از آن میگذرد از ویرانی ملک ما و کشتار مردم آن دست بردار نیست. و روز تا روز برتعداد و حضور نا مشروع بیگانگان مغرض و خون آشام برکشور مظلوم و درخون تپیدۀ ما می افزاید. و اما که این ملت به گواهی تاریخ تعهد کرده است که سلطۀ هیچ بیگانۀ را نپذیرد وهمچنانکه به سیطرۀ روسها  " نه !" خونین گفت به سیطرۀ امریکائیان ومتحدین شان وطبیعتا مداخلات پاکستان وایران وهرمداخله گر دیگری نیز " نه !" میگوید.

   "ملت ما  زیر چرخ   آبنوس          سالها  زد  بر دم  شمشیر  بوس           

   نشنود گیتی زما جز این صدا        مرگ بر امریکه و نفرین به روس"2

 درجمعبندی این بخش میتوان گفت که :  جنبش 24 حوت هرات یک جنبش خود بخودی عظیم و برحق مردمی فرا گروهی وفرا قومی و نمود وحدت ملی تمام ملیتها، زبانها و مذاهب کشور بود که درپیامد خود توانست تقریبا کلیۀ زمینه های برپائی یک جنگ مسلحانۀ مردمی را علیه رژیم فراهم بسازد. یعنی این جنبش سلاح ومهمات به دسترس مردم قرارداد، نیروی آماده به جنگ فراهم کرد، پایگاه نظامی روستائی تدارک دید و بالاخره روحیه ومورال نبرد مسلحانه ایجاد کرد و بنیاد یک جنگ توده ای طولانی را گذاشت. این جنبش نقطۀ عطفی است درمجموع جنبش رهائیبخش مردم افغانستان دراخیر قرن بیستم. با اینحال ازآنجا که یک جنبش خود بخودی و فاقد رهبری آگاه وانقلابی بود، مورد دستبرد فرصت طلبان داخلی و خارجی قرار گرفت وعلیرغم جانفشانیها و قربانیهای عظیم مردم، به آرزوها واهداف برحق و مردمی اش دست نیافت. و این درسی است بزرگ، خونین و پربها برای مردم و نیروهای مردمی که برای آزادی کامل ملک وملت خویش ازهرگونه سیطره و ستم مبارزه میکنند.

     بگذارید این بخش را با شعرزیبای یکی از رهبران آگاه ، شجاع ، انقلابی و مبارزجانباخته و نامدار وطن ما افغانستان، و فرزند فرزانه  و برومند  هریوا زمین، استاد عبدالاله رستاخیز، که به مناسبت جنبش باشکوه مردم هرات در دهم سرطان48 13ش، سروده بود به پایان ببرم :

 

از شهید رستاخیز:                                بیاد خلق ستمکش مرز هریوا

                به توفان پیوسته

پیک توفان قاصد آمال خلق

میرسد رزمنده از مرز کهن

با دلی از زوق جنبش گشته مالاما ل

بازمیگوید به گوشم راز دیگر

رمز رزم دیگر و پرواز دیگر

رمز هستی بخشیی زحمت به انسان

اندرون سنگر پیکار

راز عشق  پرشکوه زندگی در کوره های مرگ

وز شکست نا امیدی های سامان سوز

از فروغ اختر امید دوران ساز

از طلوع آفتاب سرخ  در شرق کهن

از تلاش بردگان بسته در زنجیر استبداد

مینماید راه برمن پیک توفان

بازمیگوید به گوشم

قصه هائی از هریوا

زان کهن ویرانه کامروز

از غریو خشم توفانزای خلقش

پایه های کاخ اربابان افسونگر همی لرزد ،

زان کهن ویرانه ی کز مکر  دد خویان غارتگر

قرنها چون گوشه های دیگری این ملک

نوگل امید او پژمرد.

اینک اینک باز اندر صبحگاهی اینچنین روشن

خلق تاریخ آفرینش

انقلابی توده ای شاهین مزاج تیز بینش

مست  و توفانخیز میآید به پیش

میزداید از رخ او گرد حرمان

باز میجوشد هریوا

باز می جنبد هریوا

باز میجوشد هریوا

درخروشان رود بار انقلاب توده ها

باز می بندد به توفان دل هریوا

 باز. . .

باز . . .

-----------------------

1و2  اشعارمتن از شیخ الشعرا استاد فدائی هروی است .