محمد صادق  ارغندیوال

06-01-09

 

 

 

چنبر شایعات وافواهات  آی.اس.آی

وپیروزی سیاست های پاکستان

در افغانستان

 

 

ازمدت ها به گوش میرسد که گویا آمریکا جهت موجهه نشان دادن موجودیت نظامی اش درافغانستان، دست به ایجاد جنگ های ساخته گی دراین کشور میزند ؛ و مشاورین غربی  مصروف در سازمان های خیریه ، در پی ترویج دین  مسیح درافغانستان میباشند. این ها حرفهایست که نه تنها  از زبان عام وخاص در داخل افغانستان شنیده میشود، بلکه امواج آن فراسوی اوقیانوس ها چون کانادا ، آمریکا ، اروپا وآستریلیا را هم در نوردیده است . حالا ببینیم که این آوازه ویا شایعات حقیقت دارد ویا اینکه  شایعات مذکور ساخت سازمان های  استخباراتی کشورهای همسایه و ذید خل به مسایل افغانستان میباشد.

 

حقیقت آنست  که از مدت شصت وسه سال بدینطرف به  تعداد چهل هزار عسکر آمریکایی در کشور آلمان ،  به تعداد بیست هزار عسکر آمریکایی  در کشور جاپان و از مدت پنجاه وهشت سال بدینسو به تعداد بیست هزار عسکر آمریکایی درکشورکوریای جنوبی وبلاخره از سال 1990 تا به حال به تعداد بیست هزار عسکر آمریکایی درکشور عربستان سعودی مستقر میباشد در حالیکه کشور های مذکور هر یک به نوبه خود ابر قدرت  های اقتصاد دنیا میباشند ولی هیچ کسی پیدا نشده است تا بگوید ،  که  کشور های  فوق الذکر اشغالی ویا هم مستعمره آمریکا میباشند؛ برعکس کشور های متذکره با درنظر داشت اقتصاد قوی ایکه دارند از پرستیژ واتوریته خاصی درمیان جهانیان برخوردار بوده و همیشه حرف اول رادر سطح  جهان  میزنند.

ولی درکشورما متأسفانه از مدت های مدیدی بدینسو همیشه وبطور مداوم شبکه های استخبارات خارجی درراستای منافع خود شان با پخش شایعات واکاذیب به طور گسترده بالای  روح وروان اکثریت مردم ما، حتی  بالای روح وروان تعدادی مشخصی از اشخاص به اصطلاح چیزفهم ، هم  حاکمیت رانده  و آنها را بدون آنکه خود بدانند خلاف منافع ملی شان ، بدنبال خود کشیده اند. روزگاری سازمان های استخباراتی وجاسوسی شوروی چینن نقشی را درسرزمین ما ایفامینمودند ، چنانچه درآخرین سالهای حکومت سردار محمد داوود ، وقتی مرحوم داوود خان در راه تأمین منافع ملی افغانستان ، خواست ها و دیکته های برژنف را نپذیرفت ؛ موجی از تبلیغات وشایعات ضد داوودی سراسر کشور فرا گرفت ونتیجه آن شد که در روز کودتای ثور تعدادی زیادی ازصاحب منصبان بی طرف اردو درحالیکه میتوانستند با اقدامات به موقع  شان  کودتای مزدوران روس  را به شکست مواجهه سازند ،  بی خبر ازدنیا وزیر تاثیر همان افواهات وشایعات اوضاع را نظاره نموده  و برای پیروزی کودتای ثور کف زدند ، ونتایج ناگوار  بعدی هم   برای همه معلوم است .   ولی بعد از آنکه رشته کار از دست حکومت طرفدار شوروی درکشورما  شارید واز هم گسست ، سازمان های جاسوسی کشور های منطقه بخصوص سازمان استخبارات نظامی پاکستان یعنی آی .اس.آی به کمک  مالی وتخیکی گسترده آمریکا وعربستان  سعودی بسرعت رشته کار را در دست گرفته  ودر پهلوی دیگر امور ، با  پخش شایعات ، پروپاگند ها و افواهات  همیشه روح وروان مردم ما را بدنبال خودکشیده اند(  واین کار اکنون تا به آنجا پیشرفته است  که سازمان استخبارات نظامی پاکستان در راستای منافع آن کشور به فریب واغفال استاد اش  یعنی سازمان جاسوسی سی آی .ای هم دست یازیده است .)

سالها پیش از امروز یعنی در جریان ایام  1365و1366 هجری شمسی  مخالفین دولت توانستند شهرکابل   را از پایگاه های شان واقع در پغمان وشیوه کی مورد حملات راکتی   قرار بدهند  این حملات موجب ضایعات شدید جانی  درشهر کابل گردیده ومردم را سخت عصبانی نمود تا جائیکه مردم عوام همه وهمه از این کار مجاهدین شاکی ، و آنها را ملامت مینمودند ؛ درهمین گیرو دار به یکباره گی  شایعاتی درشهر کابل پخش و اززبان پیرو برنا و مردو زن به گوش میرسید که  گویا روس ها محلات مسکونی شهر کابل را به راکت میبندند ؛  این شایعات دولت آنزمان را به حدی دست وپاچه وهراسان نمود که بلافاصله بخش اعظم نشرات رادیو وتلویزیون وقت  را وقف رد شایعات مذکورنموده  ومصاحبه های زیادی را با گروه ها واقشار مختلف مردم دراین مورد ترتیب وازطریق رادیو وتلویزیون به نشر رسانید. وحالا ما بعد از گذشت نزدیک به بیست ودوسال منطقا ً میدانیم  که راکت های مذکور از طرف کی فیر میشد و شایعات مذکور از کجا وارد و توسط کی ها دامن زده میشد.   به همین ترتیب   در آخرین ماه ها حکومت داکتر نجیب الله به یکباره گی شایعات وافواهاتی شهرواطراف کابل را در هم پیچانیدکه " اگر مجاهدین بیآیند وقدرت را در دست گیرند ما به سالهای آرامی وفراوانی چهارده سال قبل یعنی روزهای طلایی  رژیم محمد داوود برخواهیم گشت  ومزید بر آن کشورهای دوست مجاهدین به شمول امریکا ، جاپان و عربستان ، افغانستان را گل وگلزار خواهندکرد"  امواج این شایعات تا به آنجا  کشانیده شد که حتی اعضای بلند پایه  حدخا وابسته به جناح پرچم وطرفدار ببرک کارمل  درحالیکه هر یک  از آنها خودشانرا نابغه تیوریسن و واقف  به اوضاع ملی وبین المللی قلمداد مینمودند و به هیچ کس هم دراینمورد تن نمیداند ؛ با درنظرداشت  مخالفت های که با داکتر نجیب داشتند به اضافه  تاثیر همان افواهات وپروپاگند ها بدون در نظرداشت شرایط واوضاع جاری وقت ،  ترصد و سؤ نیت  کشورمغرض همسایه چون ایران وپاکستان نسبت به کشورما ، پلان صلح ملل متحد را  سبوتاژ وآنرا به ناکامی مواجهه ساخته ،کشورو مردم ما  را در پرتگاه مخوفی رها وخود شان سوار به طیارات آریانا راهی کشورهای غربی شدند.

 

حالا دراین مورد دست اندرکاران سازمان استخبارات نظامی پاکستان تا آنجا پیشرفته اند، که هر سیاهی را سپید وهر سپیدی را سیاه مطرح مینمایند؛ مردم ما هم بدون سوال ودلیل آنرا میپذیرند. و پاکستانی ها  نبض کار دراین مورد کاملا ً تحت کنترول دارند.  چنانچه وقتی در ماه سپتامبر سال 1996  طالبان بدروازه های کابل رسیدند ؛ یکباره شایعاتی درمیان شهریان کابل پخش گردید که گویا طالبان افراد  ظاهر شاه اند و شاه را دوباره میآورند ، این شایعات تا آنجا بالای مغز وروان مردم تاثیر نمود که هرکسی به سپاهیان وطرفداران مسعود- ربانی میگفت که : برو بیادر ایلا کو ، بس  اس  دیگه . وبالاخره دامنه این شایعات تا بدانجا کشیده شد  که درهمان گیر ودار غلام غوث وزیری سخن گوی ظاهر شاه  از روم ضمن مصاحبه با سرویس فارسی بی بی سی گفت که : " شاه  انشاالله در همین هفته های آینده عازم کابل خواهد شد . "  در نتیجه سپاه  مسعود زیر تاثیر همان شایعات وافواهات  بدون جنگ کابل را به طلبان تسلیم وپابه فرار گذاشت . ولی وقتی طالبان کابل را گرفتند وخود رامستقر ساختند ، نه خبری از ظاهر شاه  شد  ونه هم شایعه مذکور حقیقت داشت  .   اکنون هم درهمین راستا دستگاه های جاسوسی پاکستان در راه بد نام ساختن قوت های نظامی غربی شایعاتی را دامن میزنند که گویا آمریکا جهت موجهه نشان دادن موجودیت نظامی اش درافغانستان وبقا نظامی اش دراین کشور خود جنگ ها را بوجود میآورد. که دامنه این شایعات حتی درفراسوی اوقیانوس ها از بعضی رادیو های افغانی شنیده ودر بعضی از نشریه ها افغانی خوانده میشود . حالا اگر فرض کنیم که آمریکا به خاطر بقا نظامی اش درافغانستان  دست به ایجاد جنگ های ساخته گی میزند . درحالیکه از مدت نزده  سال بد ینسو به تعداد بیست هزار عسکر آمریکایی درعربستان سعودی مستقر است . پس چرا آمریکا جهت بقای نظامی اش در عربستان سعودی دست به ایجاد چنین جنگ ها نمیزند . درحالیکه همه میدانیم که  کشور عربستان و چاه های نفت اش برای آمریکا وجهان غرب  بسیار ، بسیار مهم تر  است ، تا افغانستان جنگ زده .  چندی قبل ضمن یک تبصره  از  زبان یک نیمچه ژورنالست دریک رادیو تلفون خبری که از شهر تورنتوی کانادا پخش ودرسراسر آمریکا وکانادا به آسانی شنیده میشود ، شنیدم که  :" آمریکا بخاطر موجهه نشان دادن موجودیت نظامی اش درافغانستان خود دست به ایجاد جنگ و نا آرامی درافغانستان میزند ".  ودر پایان همین تبصره ژورنالست مذکور اضافه نمود که :" امریکا مسؤلیت شکست اش را درافغانستان به گردن پاکستان می اندازد.و..." ( خوب هموطن عزیز خودت قضاوت کن . )

حالا موجودیت قوت های غربی درافغانستان با موجودیت قوت های روس دردهه هشتاد میلادی در کشور ما خیلی فرق دارد . چه اگر در آنوقت دولت ورژیم شوروی رسما ً فعالیت های دینی ومذهبی رادرداخل اتحاد شوروی ممنوع قرار داده ،مساجد وکلیسا ها را بسته بود که به اساس آن   عساکر روسی  در تضاد با  دین وفرهنگ ما در داخل کشور ما بسرمیبردند ؛ که بیرون شدن آنها ازافغانستان امر حتمی وضروری شمرده میشد - و همزمان با آن درافغانستان دولتی مستقر بود که در نبود قوت های خارجی میتوانست حاکمیت ملی را اداره وکشور را کنترول نماید ؛ ولی امروز اوضاع کاملا ً برعکس است ، زیرا دولت فعلی افغانستان در درجه ای نیست که بتواند در نبود قوای یاری صلح ملل متحد، حاکمیت ملی را اداره وکشور را کنترول نماید، از طرف دیگر امروزه تعدادی زیادی مسلمان درکشور های غربی زنده گی میکنند وکسی را با دین وفرهنگ شان غرضدار نیست. وحتی دربعضی از این کشورها چون کانادا دولت به ملاه ها وکارکنان مساجد مدد معاش وغیره امتیازات هم میپردازد.  بنا ً اگر آمریکایی ها جهت پیشبرد اهداف استراتیژی شان درآینده در تقابل به چین وروس درافغانستان دست به ایجاد پایگاه های نظامی  میزنند ؛ مسلما ً که آنها کاری به کار ما و دین وفرهنگ ما نخواهند داشت، چنانچه که با جرمن ها ، جاپانی ها ، کوریای ها وبخصوص  سعودی ها ندارند ، بنا ً ما باید آگاهانه . از این فرصت طلایی  استفاده نموده وسرمایه داران عمده غربی را جهت سرمایه گذاری وایجاد کار به کشور خود  بکشانیم  ؛ ولی مسلما ً که کشورهای چین ، روسیه ، ایران وپاکستان با درنظر داشت منافع خودشان وایجاد مزاحمت برای نظامیان آمریکایی درا فغانستان از هیچ  کاری دریغ نخواهندکرد ؛ که نکرده اند.

 

حالا هستند افردای وابسته به گروه طالبان وحزب اسلامی به خصوص شخص گلبدین حکمتیارکه به اشاره سازمان استخبارت نظامی پاکستان ، پیش شرط  رسیدن به صلح در افغانستان  را خروج قوای خارجی ازافغانستان  مطرح مینمایند؛ که  در این میان شخص حکمتیارصاحب  در هنگام استیلای روس ها بالای کشور ما هم  پیش شرط رسیدن به صلح در افغانستان را خروج بدون قید وشرط قوای روس ازافغانستان  و تسلیمی بدون قید وشرط دولت وقت  به مجاهدین مطرح مینمودند ؛  دیدیم که قوا ی اشغالگر روس هم خارج شد ودولت کمونستی هم سقوط نمود ، ولی  نتیجه چه شد ؟

مگر سازمان استخبارات نظامی پاکستان پلان راکت باران شهر کابل را که درآخرین سالهای دولت نجیب الله بعد از شکست افتضاح آمیز مجاهدین در جنگ جلال آباد رویدست گرفته بود وفقط در اثرمداخله کشورهای غربی درآنوقت عملی نشد درهمین وقت یعنی در وقت دولت اسلامی افغانستان برهبری صبغت الله مجددی وبعد برهان الدین ربانی ، از چهار آسیاب با حضور بالفعل جنرال حمید گل در پهلوی حکمتیار، بالای شهریان بی دفاع کابل عملی نساخت ؟ مگر شصت وپنج هزار شهروند بی گناه ومسلمان کابل در همین وقت وذریعه راکت ها ی فیر شده ازطرف حزب اسلامی گلبدین میرغضب  به شهادت نرسید؟  مگر سازمان جاسوسی ایران با فرستادن ماهوار مبلغ پنجصد هزار دالر به حزب وحدت  عبدالعللی مزاری  در غرب شهر کابل دولت وحکومت جداگانه نساخت ؟ مگر همین ها نبودند که به سر مردم بیگناه میخ میکوبیدند  وبه تماشای رقص مرده میپرداختند. مگر افراد پهلوان دوستم به چور و چپاول ناموس و مال مردم در شهرکابل بخصوص در ساحه سیدنورمحمدشاه مینه وشاه شهید نپرداخت ؟ مگرسلاح بدستان شورای نظار خانه های  هموطنان هندو  و سکهـ  ما را د رساحات کارته پروان وتایمنی وات بزورغصب و تصاحب نکردند ؟ مگر تفنگداران حزب اسلامی حکمتیار ماشین ها و وسایل  فابریکات نساجی بگرامی،نساجی گذرگاه ،فابریکه جنگلک ، سب استیشن برشناکوت وتحویلخانه های عظیم وسایل برقی افغانستان  در ساحه برشناکوت ،فابریکه آریانا ترکانی وغیره فابریکات درمنطقه چلستون وجنگلک راکه درحقیت مال بیت المال بود به لاری ها بارنکردند ودر پاکستان به نرخ آهن کهنه به فروش نرسانیدند؟ و...؟؟؟ 

حالاهم متأسفانه ومتأسفانه شخص بی کفایت  و دولت بی کفایت  کرزی درطول مدت هفت سال فقط با وقت گذارانی نه تنها هیچ کاری را به نفع مردم وملت  ما اجرانکرده است ؛ بلکه با تعقیب سیاست  مصلحت گرایی ،سهمیه گرایی ، قوم گرایی ، تنظیم گرایی وواسطه گرایی به جای شایسته گرای ولیاقت گرایی کار ها را بیشتر از پیش هم خراب نموده است . حتی آغای  کرزی شخصیت های وطنپرست وکارکن چون رمضان بشردوست و علی احمد جلالی که در راستای منافع ملت قدم بر میداشتند ، نیز به اثر بی کفایتی خود(شخص کرزی) وسیاست های  نادرست اش وادار به استعفی از وزارت های پلان وداخله  نمود ؛  دولت طی هفت سال اخیر با وجود امکانات گسترده حتی نتوانسته است اردویی  را پایه گذاری نماید که در صورت نبود قوت های خارجی  ازحاکمیت ملی کشور ما دفاع نماید . جناب کرزی فقط با نگریستن به دهان وحرف های   تعدادی  مشخصی از مجاهدین صایب ها وجاسوسان آی .اس .آی که درلباس مجاهد ومشاور دور اش را احاطه نموده اند،  حتی از پذیرفتن کادر های وطنپرست و برجسته تخنیکی وبا تجربه  نظامی  رژیم داکتر نجیب الله هم درچوکات اردوی ملی  أبا ورزیده است . در نتیجه، در صورتیکه امروز قوت  های خارجی از کشور ما بیرون بروند؛ فردای آن بدون فوت وقت طالبان این بار بدون سلاح فقط با هی هی و چک چک و اشپلاق بخش های عظیم کشور ما را  تصرف  و در آینده نه چندان دور آنراضمیمه خاک  پاکستان خواهند کرد وبخش های شمالی  ، مرکزی  وغربی هم بیرق های  خودشان را بالا خواهند کرد وکشور های ایران ، پاکستان وازبکستان هم  اینبار بد تر از گذشته دست به مداخله خواهند زد و حمام های خون بی شماری در گوشه وکنار میهن ما راه خواهد افتاد .

 

و اما ماجرای پخش دین مسیحیت !!؟؟

 

برعلاوه آنکه سازمان استخبارات نظامی پاکستان اختلافات قومی ،لسانی  وسمتی را در کشورما در هرمقطع زمان وبا استفاده از هر امکان باشدت هر چه تمامتر دامن میزند ؛  روزگاری بنا به توطئه های سازمان مذکور مکاتب ما را بنام مرکز تربیه کمونیزم می سوختاند  که درجریان دهه هشتاد میلادی نزدیک به سه هزار مکتب و مدرسه مجهز  باتمام وسایل آن بشمول میز،چوکی ،تحویلخانه وکتب درسی زیر نام مراکز تربیه کمونیزم به آتش کشیده  درپهلوی آن نزدیک به دوهزار مرکز صحی وشفاخانه نیز در سراسر افغانستان حریق گردید ، ولی هیچ کس نپرسید  که اگرمکاتب به نام تربیه کمونیزم به آتش کشیده میشد  مراکز صحی وشفاخانه ها بنام چه حریق میگردید.؟ هزاران کیلومتر سرک وشاهراه  وهزاران پل وپلچک  چرا تخریب میگردید ؟  ولی جواب نزد مجریان آی .اس.آی یکی بود : هر آنچه مراکز تعلیم وتربیه ملت افغان است و هرآنچه زیر بنای اقتصادی افغانستان را میسازد باید نابودگردد . بنا به تعقیب همین پالیسی دست اندر کاران سازمان استخبارات نظامی پاکستان حالا ایده دیگری را  جهت نابودی مراکز تعلیم وتربیه افغانستان بکار میبرند وآن عبارت از " نابودی مکاتب ، زیر نام نابودی مراکز تعلیم مسیحیت است "

 

آنهائیکه منطقا ً به این مسئله فکر میکنند ، میدانندکه ترویج وتبلیغ دین مسیح درجامعه سخت اسلامی افغانستان نه تنها  بینهایت مشکل است بلکه صددرصد غیرممکن هم است ؛ زیرا اگر ما دربین توده های مردم در قرا ودهات افغانستان بروئیم ، بعد به قدرت ، توانمندی  وعظمت عقیده والا ی اسلامی  مردم  افغانستان پی  خواهیم برد وخواهیم دانست که  عقیده شکوهمند وبامنزلت  اسلامی اکثریت نسبت به تمام مردم افغانستان درختی نیست که به این باد ها بلرزد.

 از طرف دیگر آنهائیکه مردم را به دین دیگری  دعوت میکنند با بیان منطق وسخن به جلو میروند که این خاصه مبلغین تمام ادیان است ؛ نه مثل طالبان کرام که تفنگ را به کله گروگانان کوریایی گرفته بودند ومیگفتندکه " بخوان کلمه " که گروگان کوریایی بعد از رهایی هرکدام میگفتندکه برای زنده ماندن  بار ها به امر طالبان لبیک گفته بودند.

در حالیکه همه میدانیم که ایمان آوردن ، اقرار به بزبان تصدیق به قلب است .  حالا هیچ جای شک نیست ، که اگر کدام صلیبی درمیان مردم ما کسی را دعوت به مسیحیت نمائید مسلما ً که با منطق متقابل و جواب قوی   چون ، ارجحیت دین مقدس اسلام برهمه ادیان  مواجهه خواهد شد.

وهمچنان آنهائیکه موجودیت مستشاران غربی را در پروژه های خیریه بین المللی ومراجع دولتی افغانستان ، مبلغین دین مسیح میپندارند ؛ باید بدانند  که ازاین نوع مشاورین وکارگران فنی درکشورهای عربی بخصوص درعربستان سعودی به ده ها هزار نفروجود دارد ، مگر ما شنیده ایم که کدام مسلمان تبعه عربستان سعودی مسیحی شده باشد.  همچنان هم اکنون به تعداد هزاران متخصص چینایی درپروژه های عمرانی پاکستان مصروف کار اند ، آیا نسبت به آنهاازطرف ملاه صاحب های دیوبند کدام ادعا شده است که : مردم پاکستان را به کمونیزم دعوت میکنند. مزید برآن درپاکستان به تعداد یک میلون مسیحی وجود دارد ، که دولت پاکستان  به خاطر گل روی آنها بدون درنظرداشت احساسات صدوپنجاه میلون مسلمان پاکستانی  ، روز رخصتی هفته را در آنکشورروز یکشنبه برگذارمیکند ، آیا ماشنیده ایم که کدام مسلمان پاکستانی مسیحی شده باشد.

بنا ً اشاعه تبلیغ دین مسیحیت فقط همان افواهات وپروپاگند های دستگاه استخبارات نظامی پاکستان جهت به آتش کشیدن مکاتب ما و عقب نگهه داشتن مردم وکشورما د رنادانی فقر، جهل  وبیچاره گی  میباشد.

 

 

این یک طرف ماجرا .

طرف دیگرماجرا، اینکه بعد از حضور نظامی کشورهای ثروتمند غربی درکشور ما ، دست اندرکاران کهنه کار  سازمان استخبارات نظامی پاکستان ودست اندکاران ایرانی درزمینه   اینرا  درک نموده اند که با استقرار قوت های نظامی غرب درافغانستان ، بلا فاصله سرمایه داران بزرگ وکوچک کشورهای غربی در این کشور  حضور خواهند یافت و با سرمایه گذاری فراگیر ،  افغانستان با در نظرداشت منابع عظیم زیر زمینی که دارد ، بزودی  به ابر قدرت اقتصادی  منطقه وبالاخره هم به یکی از ابر قدرت های بزرگ  اقتصادی دنیا مبدل خواهد شد. پاکستانی ها اینراخوب میدانندکه غول قدرت اقتصاد آلمان غرب درسال 1990 آلمان شرق را ، حتی بدون فیر یک مرمی  وادار به تسلیم کرد و از آن آلمان متحد ساخت . و آنها اچهره خود را دراین آینه  خوب میبینند ومیدانند که ابر قدرت اقتصادی افغانستان  احتمالی  چه بخواهی یانخواهی طلسم معاهدات دیورند وگندمک را  مثل دیوار برلین   در هم خواهد شکست  وتمام پشتون های ساکن در پاکستان کنونی داوطلبانه  به افغانستان خواهند پیوست .  وایران هم اینرامیداند که با ظهور افغانستان قوی وباقدرت نه تنها بایست  خواب خیال تصرف هرات  را از کله اش بدرکند  بلکه درآنوقت حساب آب های  راکه اکنون از دریا های هیرمند وهریرود  مفت ومجانی  بالا میکشد باید به افغانستان بپردازد . از همین روست که دست اندر کار سازمان های جاسوسی این دو کشور قبل از آنکه دیر شود ، داخل اقدام شده  ودرتبانی باهم   ،کارهای را در مسیر سبوتاژ حضور نظامی کشورهای غربی درافغانستان رویدست گرفتند.  بنده وقتی دراوخر سال 2001 دریک سازمان خیریه ملل متحد که در شهر پشاور دفتر مرکزی ودر تعدادی کثیری از کمپ های پناهنده گان افغان در نقاط مختلف پاکستان نمایندگی داشت  ، کار میکردم وگاه گاهی جهت اکمالات به کمپ های مذکور میرفتم در دفتریکی از کارکنان  این کمپ ها واقع در خیبر ایجنسی به نشریه بزبان پشتو برخوردم که حضور قوت های غربی درآن قویا ً محکوم ومردم به جهاد دعوت شده بود .  و حدود یکماه بعد وقتی به دفتر دیگری به کرم(کورم) ایجنسی رفتم به عین نشریه  برخوردم . این درحالی بود که درآنوقت رهبران واعضای  سازمان های القاعده وطالبان درحال جنگ وگریز با قوت های خارجی درافغانستان بودند وتازه  به پاکستان پناه آورده بودند و هنوز توان وامکانات آنرانداشتند تا به نشر اخبار ونشرات مخفی ویا آشکار بزنند. اینکه نشریه مذکور از طرف کدام سازمان ویا مرجع بسرعت نوشته وتکثیرشده بود معلوم است .  در همین هنگام جریده شهادت ، ارگان نشراتی حزب اسلامی افغانستان که مدت مدیدی در شهر پشاور پاکستان نشرات داشت وبعد از به قدرت رسیدن طالبان درافغانستان به نسبت پالیسی نشرات آن علیه طالبان ، نشر آن ازطرف مقامات پاکستانی ممنوع شده بود ؛  بلافاصله بعد ازسقوط دولت طالبان نشرات اش را از سرگرفته و به اشاره آی .اس .آی به سبوتاژ قوت های نظامی غرب  درافغانستان آعاز کرد. از طرف دیگر درهمین جمهوری به اصطلاح اسلامی پاکستان روز جمعه برخلاف اکثریت نسبت به تمام کشور های اسلامی تعطیل نیست  ودر پاکستان مثل کشورهای غربی روز یکشنبه تعطیل است. ولی در همین روز جمعه بخصوص در تمام مساجد پاکستان هیچ ملاه ای از دولت پاکستان نمی پرسد که چرا روز جمعه یعنی روز مقدس مسلمانان در پاکستان روزتعطیل نیست ؛ بلکه بنده  درجریان سال 2002 به چشم خود دیدم وبه گوش شیندم  همین ملاه ها بخصوص درمناطق پشتون نشین و کمپ های پناهنده گان افغان به دستور مقامات آی .اس ای  مردم  را دعوت به جهاد ورفتن به افغانستان وجنگیدن درمقابل کفار  مینمودند.    این روی ماجرابود ؛  فعالیت های پس پرده مقامات آی.اس.آی هم بدون شک جنب وجوش خاصی داشته ودارد. چنانچه  شهادت  روحانیون و شخصیت های متنفذ که درراه تأمین صلح ، امنیت وآشتی در فعالیت بودند از طرف طالبان ، چون ملانقیب الله در ولسوالی ارغنداب ولایت کندهار  و ملامحمد اسمعیل خطیبی در ولسوالی شیندند ولایت فراه وهمچنان به شهادت رسانیدن ملاعبدالصمد خاکسار رئیس امنیت وبعد وزیر داخله دولت طالبان وملا محمد حسن والی ولایت بامیان دررژیم طالبان که هردو به دولت پیوسته بودند وغیره ،  خودمیرساند دستگاه استخبارات نظامی پاکستان سخت مراقب اوضاع بود ه و با اجراات خشن وقاطع در این راستا به دیگران پیام میرساند  که هر طالبی که بدولت بییوندد ویا هر ملاه ایکه درراه استقرار صلح وامنیت در مساجد تبلغ کند سر نوشت اش چه خواهد بود. ودرمجموع    هدف پاکستانی ها  جلوگیری هرگونه  فعالیت  افغان ها  در راستای بهتر شدن وضع اقتصاد این کشور وخاموش ساختن آن در نطفه میباشد. که قتل وکشتار کارگران سرک سازی در گوشه وکنار کشور و سوختاندن ونابودی هرگونه مایملک ملی و دولتی بشمول مکاتب وشفاخانه ها  و ویرانی پل ها  وحتی تاخت وتاز بالای کاگران شرکت های خصوصی  مثل قتل کارگران یک شرکت خصوصی در ولسوالی شوراوک قندهار ازاین مثال ها میباشد.

 

 همزمان با این در جریان سال 2002  با حضور تعداد کثیری از سربازان خارجی با جیب های پر از دالر در بازار های کشور ما  وخریداری گسترده تولیدات صنایع دستی وهمچنان حضور فراگیر  توریست ها و  سیاح های کشور های غربی ، میرفت که صنعت آسان توریزم وگرځندوی درکشورما رونق گرفته و مردم ما در این مسیر صاحب نانی شوند ، ولی با هدف قرار دادن سربازان خارجی ضمن عملیات انتحاری ذریعه گماشتگان آی .اس .آی  در بازارهای کشور از یکسو واز سوی دیگر کشتار تعداد زیادی از توریست ها درنقاط مختلف کشور و گروگانگیری سرمایه داران و افراد وابسته به آنها باعث گردید که نه سربازان  خارجی به بازار های کشورماظاهرشوند ونه هم توریست  هاوسرمایه داران خارجی از کشورما دیدن نمایند. و- الی اگر سالانه حد اقل   به تعداد یکصد هزار توریست از کشورما دیدن کند وهر توریست حد اقل مبلغ یک هزار دالر درداخل کشورما مصرف نماید ، عاید سالانه آن به کجا میرسد. واین پولی است که دولت آنرا نه میگیرد ، بلکه ملت آنراصاحب میشود زیرا هر توریست مجبور است که در رستورانتی نان بخورد، درهوتلی بخوابد   واز تاکسی استفاده نماید. بر علاوه آنکه به خزانه دولت هم از این رهگذر پول های بیشماری ریخته خواهد شد.   

در خاتمه به همه هموطنان گوشزد مینمایم که باوجود اینکه درموجودیت   قوای خارجی  ، ودر سایه وپناه آن تعدادی از تفنگداران مجاهد نما  دست به غارت جایداد های ملی و مردم درگوشه وکنار کشور بخصوص در شهر کابل زده اند ؛ وعده دیگری هم به همکاری دولت سخت  بیکفایت کرزی در  پست های مهم دولتی  چسپیده و رشوت خوری وبی قانونی را به اوج رسانیده اند ومردم بی پناه ما از این درک سخت در رنج وشاکی اند ؛ وباز هم با وجود آنکه تعدادی زیادی از کشور های غربی درجستجوی پای گنجشکک و بینی خمیری اند تا قوای شان را از افغانستان خارج نمایند ؛ ولی بیرون رفتن قوای یاری صلح ملل متحد از افغانستان فاجعه خواهد آفرید و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت . پایان