آیا هزاره ها نسلی از "تورکتباران" افغانستان اند؟

 

آقای پروفیسورعنایت الله شهرانی وهمت فاریابی به این عقیده اند که هزاره ها از"نژاد" تورک هستند، بدین قسم آقای شهرانی ،هزاره ها را "تورکا ن هزاره" و همت فاریابی هزاره را "نسلی ازتورکتباران" میدانند،  درمعنی هردو کدام تفاوتی ندارد.  به نظرمن این درست نیست، دلا یلم را قرارذیل خدمت دوستان تقدیم میدارم.

آنچه درمورد نژاد ها جستجوکردم چیزی به نام نژاد تورک نیا فتم ، تورک ها نژاد جدا گانهً را درست نکرده اند، بلکه خود متعلق به نژاد مغول ویا آریائی اند، تورک ها به دو شاخه ویا بیشترتقسیم میشوند ، نظربه تقسیمات نژادی، ما باتورک مغلی و آریائی سروکارداریم ، مثال آن درافغانستان قزل باش ها اند که خودرا تورک آریائی میدانند، اوزبیک ها تورک مغلی اند.

اشکال درکجاست؟ اشکال دراینست که دوستان مفهوم نژاد را بامفهوم ملت وقوم یکسان دانسته وبین شان فرق قائل نیستند، ویا تورک را به حیث یک نژاد درقطارنژادهای دیگرقرارداده اند ، نژاد اقوام وملیت های زیادی را دربرمیگیرد . چنانچه آریائی ها به چندین قوم ویا ملت تقسیم میشوند، درکشور ما تاجیک ها بازبان دری ،پشتون ها با زبان پشتو وقزلباش ها با قومیت تورکی، خود را آریائی میدانند، فارس ها وبخشی هندی ها هم ادعای آریائی بودن میکنند. دیده میشود، ازیک نژاد چندین قوم ویا ملت با زبان وکلتورمختلف تشکیل شده است،  نژاد مغول هم مشابه آریائی، اقوام وملت ها ی مختلف با زبان وکلتورمختلفی درست کرده اند، زبان مشخصه نژاد نیست، این درست نیست، هرکه ازنژاد مغول است باید زبان مغولی بداند، یا هرکه ازنژاد سیاه است، باید زبان مثلا نایجیرائی بلد باشد. نژادی دردنیا سراغ نداریم که فقط به یک زبان صحبت کند، یعنی یک نژاد میتواند زبان های مختلفی داشته باشد

حال نگاه مختصری به تقسیمات نژادی بیاندازیم

تقسیمات نژادی نظربه صورت ورنگ

1  آریا ــ مغول ـــ سیاه

2  سفید ــ سیاه ــ زرد ــ سرخ..

 درتقسیمات دومی نژاد سفید ، منظورهمان نژاد آریا میباشد، این نظریه نسبت به تقسیمات اولی دارای اشکال بیشتری است، چون درهمین کشورافغانستان، هزاره ، اوزبیک، تورکمن،ودیگران دارای رنگ سفید اند،  رنگ این ها با رنگ آریائی ها کدام تفاوتی ندارد، لذا رنگ سفید مشخصه نژاد شده نمی تواند، ازطرف دیگرمشخص نیست منظورشان ازنژاد زرد کیانند ، اگرنژاد مغول منظورشان باشد، که دارای رنگ سفید است دیده نمیشود که رنگ جلدشان زرد باشد، اگرمنظورشان چینی ها اند، انها هم دارای رنگ سفید اند.

برگردیم به اصل موضوع ، ما گفته نمیتوانیم ،آن فرد از"نژاد" تورک است، چون فهمیده نمیشود ، منظورتورک آریائی است ویا مغولی، اینکه میگویند هزاره ازنژاد تورک  ــ مغول است نا درست است ، چیزیکه باعث سردرگمی شده همین است ، که بعضی ها، تورک را به حیث یک نژاد قبول کرده ومغول را موازی با آن قرارمیدهند، هرکی تورکی صحبت کرد ازیک نژاد است، درحالیکه اینطورنیست، تقسیمات نژادی برمبنای چهره ویا رنگ،  صورت گرفته نه برمبنای زبان ، این هم این معنی را نمیدهد، هرکی ازنژاد مغول است حتمی ازمغلستان وازاولاده چنگیز خان ، ویا هرتورک ازتورکستان با شد ویا هرآریا ازافغانستان باشد..

به عقیده من ایده تورکتبارگفتن هزاره  ازپان تورکیزم نشئت کرده است.

پان تورکیزم ایده است که اتحاد سیاسی، کلتوری، اتنیکی تمام تورک زبان ها را میخواهد ، پان از کلمه یونانی به معنی همه ، پان تورک یعنی همه تورکها

تحت این ایده نژاد مطرح نیست بلکه زبان مطرح است، چون شعار شان تمام تورک زبان هاست، از اینرو آزربایجان آریائی هم شامل است، چون زبان آنها هم تورکی است

چون هزاره ها تورک زبان نیستند، درچوکات پان تورکیزم شان نمیگنجند، منکرزبان شان میشوند، چون نمی توانند این زبان چند هزارساله را نابود کنند، درصدد تجزیه وپراگنده ساختن هزاره میباشند، تا به قسم سپاهی گمنان ازآن سربازگیری کنند، هویت ونام شانرا تحت سوال قرارمیدهند، کوشش دارند زبان شانرا نادیده بگیرند ، نمیتوانند قبول کنند، که هزاره ها میتوانند زبان دیگری داشته با شند، کسیکه زبان دیگری رابرسمیت نمیشناسد، فرهنگ آنرا هم برسمیت نمیشناسد ، وکسیکه فرهنگ دیگری را برسمیت نمی شناسد، برای اوهویتی قائل نیست. چون فرهنگ وزبان جزئ لاینفک هویت یک قوم است.  زبان قومی را نادیده گرفتن به معنی نا دیده گرفتن فرهنگ آن قوم است ، اوزبیک وهزاره ازیک نژاد اند ولی ازیک قوم نیستند، زبان مشترک شان ازطریق زبان دری ونژاد مشترک شان ازطریق مغولی مربوط میشود، نه تورکی، با یک چند لغت تورکی ویا مغولی نمیشود زبان هزاره تورکی ویا مغولی شود. اسناد تاریخی نشان میدهد که هزاره ها بیش ازدوهزارسال به زبان دری صحبت میکردند، ازآنجمله حرف مشهور "اری" درکتیبه ربا طک که سابقه دوهزارساله دارد، شاهد مدعای ماست.هزاره ها تا هنوز همان اری را که معنی بلی میدهد، بکار میبرند.

معلوم دوستان باشد، که نفی زبان هزاره به معنی نفی فرهنگ هزاره  میباشد، زیرا تا به امروز تمامی نوشته های هزاره ، ازان جمله  پدرتاریخ افغانستان ، کاتب هزاره به زبان دری نوشته است ، اینکه مینویسند زبان هزاره ها دری نیست ، جفا برفرهنگ هزاره است، خود آگاه ویا ناخود آگاه دشمنی با فرهنگ وکلتورهزاره است، معنی این خواهد داد ،  که تمام آنچه نوشته شده ازهزاره نیست ، خلاصه تمام آثارکتبی هزاره ،ازدست هزاره گرفته میشود ، زیرا برای یک محقق خارجی غیرقابل قبول خواهد بود ، نوشته کتبی را قبول کند، که مربوط به زبان آن قوم نباشد ،فرهنگ بدون زبان معنی ندارد

برای اثبات ادعایم به نقل قول های این دونویسنده، درسایت کاتب هزاره رجوع ودرخدمت خواننده گان محترم قرارمیدهم :

آقای دکترهمت فاریابی مینویسد

"درحاليكه تورك و مغول ريشه واحدي دارند و بيشتر محققين به اين باور هستند كه مغول شاخه يي از تورك است"

سوال اینجاست که ریشه واحد (نژاد) تورک است یا مغول ، آقای فاریابی تورک را ریشه ومغول را شاخه آن میداند، من کدام دانشمندی نمیشناسم که مغول را شاخه تورک گفته باشد، اگرآقای همت فاریابی سندی دارد بفرماید ارائه کند.

"علماي معاصر به اين عقيده رسيده اند كه هزاره ها نژاد تورك ميباشد كه زبان اصلي خود را به مرور زمان زبان دري هزارگي تعويض نموده اند . هنوز در ميان اقوام هزاره توركي چيچكه “ چيچك “ ، توركمن ، تايماق ، قرلوق وغيره وجود دارند و هركدام خيل ها و قوم هايشان خود را به آنها منسوب ميدانند ."

این هم ساخته همت فاریابی است ، آگر کسی این حرف را زده باشد عالم نیست چون تورک نه به حیث یک نژاد بلکه به حیث قوم ویا ملت شناخته شده است، قبل ازآنکه ادعا کند زبان خودرا ازدست داده اند، باید معلوم کرده باشد که زبان اصلی او چه بود ه وچرا ازدست داده است. وچرا خود شان ازدست نداده است.

آقای همت فاریابی مینویسد:

"هزاره ها بخشي از كوشاني ها و يفتلي ها بوده و يا هزاره ها مربوط كوشاني ها و يفتلي ها ميباشد و همچنان كه ساكنين هزاره جات هزاره هاي توركي بودند و يا تورك هاي هزاره بودند."

درمقاله قبلی اظهارومطمئن هستم که آقایان هم بدین معتقد هستند، که دوره های کوشانی وهفتالی، با تفاوت بیش از 500 سال ازهمدیگرشروع شده بود، چطورامکان داشت ، بازهمان قوم ، بعد از 500 سال دباره آمده ، وبا قوم خود بستیزد( چون هزاره را بخشی ازکوشانی ها ویفتلی ها میدانند).

آقای دکتر همت فاریابی مینویسد

"درمورد كوشاني ها و يفتلي هاي برخاسته از قبايل “ سَتي “ و شرقي ترين قبيله آن كه در تاريخ بنام “ يَوچي “ ياد شده است بايد گفته شود كه اين اصطلاحات توركي اكثرآ آگاهانه و يا غير آگاهانه بشكل تحريفي در كتب تاريخي تحرير گرديده است. مثلآ  سيتي ، ساتي ، پوچي ، اوچي كه مفهوم اصلي را افاده نميكند ولي در حقيقت اين كلمات عبارت اند از : ستي به فتح حرف “ سين “ به زبان توركي به مفهوم كبابي ميباشد كه براي امروز نيز در نواحي اندخوي ، شيرين تگاب ، دولت آباد ، المار ، قيصار ولايت فارياب و احتمالآ در ديگر ولايات تورك نشين اشخاص با نامهاي ستي باي ، ستي پهلوان ، ستي بيك ويا ستي بدون پسوند موجود است و مردم اوزبيگ و توركمن تاهنوز ازين نام استفاده مينمايند "

در مورد کوشان دو کتاب ضخیمی از کتابخانه یونیورسیتی هامبورگ ، یکی توسط یک دانشمند روسی ودیگری هندی ، بدستم رسید ، که تر جمه آن نسبت انگلیسی قدیم مشکل یافتم ، به هرصورت کتاب های دیگری هم موجود است ، اگر دوستان بخواهند اسمای شان را برای شان خواهم نوشت، آنچه که من ترجمه کرده ام معلومات بسیارمختصری ازویکی پدیا ی آلمانی وانگلیس بود، که ازمنابع چینائی گرفته وبه زبان انگلیسی و آلمانی نوشته شده بودند، اسمارا نمیشود تر جمه کرد، آن ها مشابه آنرا به انگلیسی ویا آلمانی نوشته بودند.

Yuezhi ( Yue-chi)

یوئه چی کانفدراسیون مشتمل ازپنج قبیله ذیل بود. آنها به نام یوئه چی به افغانستان آمدند .

Xiumi, Guishuang, Shuangmi, Xidun, Dumi

نام کوشان گرفته شده از قبیله دومی (ازطرف چب) بعدا به کوشان تبدیل شده است. چون این قبیله دیگران رامطیع خود ساخت

آقای همت فاریابی خود را مافوق همه آنها که اعتبار بین الملی دارد، قرارداده، سیتی و ساتی که ارتباطی ندارد بدان اضافه کرده وبلاخره به کبابی تورکی تعبیرکرده است ، همان طورکه آقای پروفیسورشهرانی نام هزاره را به پائین دیواروهزاله تعبیرکرده ، آن یکی هزاره هارا واین دیگری کوشانی هارا به مسخرگی گرفته است .

 آقای دکتر همت فاریابی از قول پروفیسورعنایت الله شهرانی مینویسد:

پروفيسور عنايت الله شهراني درمورد بومي بودن هزاره ها چنين مينويسد : « اگر به تاريخ بنگريم هزاره ها كم از كم بعد از دوره امير سبكتگين “ سيويك تگين “ تا ايندم در سرزمين ها و كوهستانات دور از شهر هاي متمدن حيات بسر ميبرند ، درحاليكه اين قوم از باشندگان سابقه دار مركز افغانستان و دور دست ?ن ميباشند . هزاره ها از طايفه هون هاي سفيد اند « شاهنشاهي آتيلا كه اصلآ هون يعني بدون شك ترك بود » “ ص ??? امپراتوري ..... “ و يا « هون هاي اروپا كه قطعآ از نژاد ترك بودند » “ ص ??? امپراتوري “.

بقرار روايات قاطبه مورخين هون ها از طايفه اتراك و پس هزاره ها هم به آنها ارتباط دارند . روايات ديگر درباره نسب هزاره ها اينست كه آنها ترك هاي توكيو ميباشند و البته ترك هاي توكيو و هون هاي سفيد از يك نژاد اند .»

زيرا كه نظربه اسناد تاريخي تورك و مغول داراي يك ريشه اتنيكي هستند؛ با تفاوت اينكه گاهي گفته ميشود كه تورك از مغول روئيده است در حاليكه نظربه قول منابع معتبر، مغول شاخه يي از تورك است. البته اين مسئله مضمون بحث ما نيست.

نوشته آقای همت فاریابی لا اقل ازنگاه تاریخ نگاری نظمی دارد، ولی پروفیسورعنایت الله شهرانی چنان درهم برهم نوشته میکند،که انسان باورش نمیشه، این نوشته یک پروفیسوراست. ازسبکتگین ( چند صد سال) به هون ها ی اضافه از 1500 سال وآتیلا ی قبل ازمیلاد که درافغانستان کاری نداشته وهرگزنیامده بلکه فتوحاتش دراروپا بوده، سخن پراگنی میکند ومیخواهد اصل ونصب هزاره را معلوم کند. قابل تعحب است.

انجنیر برات فرهید