اعلامیهء بنیاد فرهنگی شقایق

 

به مناسبت شش جدی 1387

 

سی امین سالگرد تجاوز ارتش سرخ به افغانستان

 

سی سال ازان روزی گذشت که کشور ما از سوی ارتش سرخ اشغال گردیده بود. آن اشغالگری درحالی روی داده بود که یک سال و اندی پیش ازان حزب دموکراتیک خلق افغانستان رژیم جمهوری "مطلقه" درکشور را در یک کودتای خونین سرنگون و سردار محمدداوود،  آخرین زمامدار از سلالهء محمدزایی  را همراه با اعضای خانواده اش قتل عام کرده بودند.

رژیمی که جاگزین رژیم سرداری محمدزاییان شده بود، همانند علف هرزه  و زهرآگینی در کشتزار نفرت مقدس مردم افغانستان دربرابر نظام های استبدادی وخانواده گی سرداران دیره دونی و نواله خوران دربار شان رویید. رژیمی که چون گیاه هرزه درین کشتزاررویید، ازهمان نفرت مردم دربرابر رژیم های گذشته تغذیه کرد اما دیری نگذشت که خود به رژیمی سفاک، قاتل، جانی، مستبد و ستمگری مبدل شد که استبداد هاشم خانی و نادرخانی را  مردم از یاد بردند.

کودتا چیان خلقی تا رسیدن ارتش سرخ هزاران انسان را سربه نیست کرده بودند وتصورمیگردند با کشتار مردم میتوانند زندگان را به اطاعت از خود وادارند و اتحاد شوروی نیز چنان می پنداشت که چاکرانش با قتل و کشتار میتوانند بر مقاومت فزایندهء مردم چیره شوند. اما قیام های مردمی که با گذشت هر روز در سراسر کشور روی میداد، روسها را به این نتیجه رساند که باید مداخله کرده و از سرنگونی رژیم طرفدار خودشان جلوگیری کنند. بدین منظور، با ورود به افغانستان به سراغ حفیظ الله امین رفته و او را به قتل رساندند. پس ازان ببرک کارمل را همانند "عروسک خیمه شب بازی" به صحنه آوردند تا کشور راازنام او اداره کنند.

قیام مردم دربرابر رژیم اگردرگذشته با بعد ضدیت با استبداد، جنایت وکفر بود، اینک پس از اشغال بعد تازه یی یافت، یعنی ضدیت با اشغالگران و بیگانه گانی که دشمن دین و خاک شان بودند.

جنگ در برابر اشغالگران برای ده سال جاری بود و  سه سال دیگر نیز دربرابر رژیمی که زاده و پسماندهء اشغال بود ادامه یافت. مردم نام جنگ خود را "جهاد" گذاشتند و هرکسی را که درین جنگ شرکت کرد "مجاهد" گفتند. دشمن با اندیشهء کمونیستی در برابر مردم میجنگید و مردم با تکیه بر دین و اعتقادات خویش با آنها مقابله میکردند. مردم در جنگ خویش علیه متجاوزین شوروی از هیچ ایدیولوژی یی پیروی نمیکردند بلکه ازکران تا کران کشور خود دریافته بودند که کشور شان از سوی بیگانگان بیدین و لامذهب اشغال گردیده. مردم به  چشم خود میدیدند که درندگان خلقی یی که دیروز به تنهایی هزاران هموطن شان را سربه نیست کرده بودند، اینک همدست ارتش سرخ برای کشتار بیشتر کمر بسته اند. مردم دریافته بودند که اختلاف خلق و پرچم برسرمنافع مردم و یا پاسداری از شرف و عزت کشور نبوده بلکه رقابت دو گروه از جنایتکاران بود برای خدمت به باداران شان که اینک خود پای کثیفش را برقدسیت های این خاک میمالید.

وچنان بود که برای چارده سال سراسرکشور آتش گرفت ودرین آتش هم دشمن سوخت و هم مردم. مردم کشور درپهلوی آنهمه قربانی یی که دادند، حماسه های بی بدیلی از آزادگی و مقاومت دربرابر ستم و اشغال آفریدند. پدرانی را دیدیم که برجنازه فرزندان شهید خویش گریه نکردند، همچنان کمربستند و گفتند: "سرماو فرزندان ما فدای راه حق، راه خدا و راه رسولش!"

ما نودامادانی را دیدیم که به حجله نارفته به سنگر شتافتند و دستمالی که خینهء دستش را بسته بودند، به بستن زنخش به کار رفت. ما بیوه زنانی را دیدیم که جوانی شان در آوارگی خاک شد و همچنان به نام شوهران و نامزدان نامراد شهید و یا گمگشتهء شان پیرشدند. ما فرزندانی را دیدیم که پیش از چشم گشودن به جهان پدرانشان در راه جهاد شهید گردیدند و بی سایه پدر بزرگ شدند. ما مادرانی را دیدیم که یگانه فرزند شان مجاهد شد؛ روزی به سنگر رفت و هرگز برنگشت.

ما دیدیم که درکمتر از چندسال سراسرکشوربه خون هزاران مجاهد غسل گرفت. این خون چنان همدلی و وحدت میان مردم را ایجاد کرد که سراسرکشور خانهء واحد مجاهدین شد. نام شان، آدرس  شان، قوم و قبیلهء شان، زبان شان و دریک کلام هویت شان جهاد ومجاهد بود. نام جهاد و مجاهد از سرحدات کشور گذشت و در سراسر جهان کلاه مجاهد، دستمال مجاهد و نام مجاهد نشان افتخار گردید.... مشت مجاهد دربرابر درفش استکبار سرخ قرار گرفت و سرانجام پیروزی نصیب مشت گردید.

واسفا که امروز ازآنهمه حماسه، از آنهمه معنویت، ازآنهمه فداکاری، ازآنهمه رنج و نامرادی یی که مردم برای بدست آوردن آزادی و سرنگونی استبداد سرخ پذیرا شدند، هیچ ستایشی وهیچ ارزشگذاری یی صورت نمیگیرد.

ازهیچ مجاهدی، از هیچ جهادی، ازهیچ حماسه یی، ازهیچ سنگر و سنگر دار زنده وشهیدی کسی تجلیل نمیکند. جای آن داشت و هنوز هم جای آنست تا هزاران داستان واقعی یی که درین زمینه ها از مردم به یادگار گذاشته شده است، به رشته تحریر در می آمد. صدها فلم و نمایشنامه درین زمینه به صحنه میرفت. صدها کتاب درزمینهء شهامت ها و شهادت های مردم نوشته میشد.

ملتی که به آنهمه معنویت مشترک و مقدس ملی پشت پا بزند و به روی آنهمه خون لجن بپاشد، هرگز سزاواری زندگی در سایه عزت و سربلندی را ندارد. به چشم سر می بینم که امروز بی آبرو ترین کشور در سطح جهان ماییم. گدا ترین کشور ماییم. بی پناه ترین کشور از آن ماست... چرا؟

برای این که ما چیزی به نام عزت را نمی شناسیم. ما چارده سال حماسه آفرینی مردم خویش را یا به خاطر عقده های حزبی و گروهی خود، یا به خاطر دشمنی های قومی و خاندانی خود، یا به خاطر حب پول و مقام و کوتاه سخن به خاطر ده ها دلیل دیگر غیر معنوی قربان کرده ایم و به آن پشت پازده ایم.

ما حاضرنیستیم از جهاد و مجاهد حرفی به میان بیاوریم، چرا که جهاد موسسه ییست که دران همهء مردم کشور مساویانه حق دارند. جهاد در برابر متجاوزین شوروی، افتخار مقدس و مشترک ملی است. آنهایی که به دنبال افتخارات قومی، گروهی و حزبی اند با تمام توان تلاش دارند تابه چارده سال جهاد و مقاومت مشترک مردم پشت پا بزنند، چنانچه میزنند.  

درین روز باید این پرسش ها را دربرابرهمه قرار داد که، وقتی ارتش سرخ به کشور ما تجاوزکرد، مردم ماچه کردند؟ کی ها چه کردند؟ درروزحادثه چه کسانی ماندند و چه کسانی کشور را و سنگر جهادو میدان جنگ آزادی را  به سوی عشرتکده های بیغرضی و "بیطرفی" ترک کردند؟  از آنهایی که امروز تجاوز ارتش سرخ را محکوم و تقبیح میکنند، باید پرسید که آیا جهاد وجنگی هم در برابر متجاوزین فرض بود یاخیر؟ اگر جهاد فرض بود، شما چه کردید؟ اگر درجهاد شرکت کردید که شرف برشما واگر نکردید، آیا روزی شهامت و شرافت این را داشته اید که سرافگندگی خود در برابر مجاهدین را، حتی پیش خود هم اگر شده، اعتراف کرده باشید؟ اگر جهاد هم نکردید و مجاهد را هم نستوده اید، پس چه کاری کرده اید که وجدان تان آرام باشد تا شما به خود گفته بتوانید که غیرت ایستادگی در برابر اشغالگران کشورتان را داشته اید؟ اگر با تجاوز ارتش سرخ مخالف بوده اید، یا باید مجاهد بوده باشید یا دوستدار مجاهد وبنابران حق دارید درروز تقبیح تجاوز ارتش سرخ سخنی بگویید.

هرگونه یاد بود از تجاوز ارتش سرخ به افغانستان باید همراه باشد با یاد بود از رشادت ها و حماسه آفرینی های مجاهدین و مردم افغانستان در راه مقابله و ستیزندگی در  برابر اشغالگران.

درود وسلام به روح همهء شهدای راه جهاد و مقاومت در برابرمتجاوزین سرخ و سیاه!

زنده و جاوید باد افتخارات مقدس ومشترک مردم افغانستان در جهاد علیه اشغالگران سرخ!

نابود باد دشمنان جهاد علیه اشغاگران سرخ و سیاه!

مرگ بر معامله گران خون شهدا!

مرگ بر جهاد فروشان شکم پرور  و بیغیرت!

 

25 دسمبر 2008

اورگن-  ایالات متحدهء امریکا