« انجنير سيد يعقوب نويد»

yaqobsaid@yahoo.de

                                                              

افغانستان در آستانه انتخابات :

 

بيايد جهانيان را متيقن سازيم كه صلح وثبات درافغانستان

تضمين كننده صلح وثبات درمنطقه وجهان است اما حكومت موجودآقاي كرزي از تامين اين امرحياتي عاجز است

مردم افغانستان دومين انتخابات را تجربه ميكنند ٬ نفس حركت بسوي  انتخابات  ماهيتاً درزندگي سياسي مردم وجامعه سرنوشت ساز است ٬ چون قد ميست مفيد وتكامل بخش٬  روند يست كه ميتواند تغيرات بنيادي و سرنوشت ساز را بدنبال داشته باشد ٬معني  انتخابات درفرهنگ سياسي  نقطه پايان تمركز و هژموني قدرت  سياسي  از دست  يكفرد طبقه ويا  قوم ويا يك حزب سياسي است و لزوماً يكي  از شروط اساسي  حركت بسوي حكومتهاي مردمي ومردم سالاري هم ميباشد  كه آنرا  بايد بفال نيك گرفت و تدوير آنرا بمثابه نورِ ولو كمرنگ وضعيف درفضاي  تاريك وتاريخ پُرتلاطم  واستبدادي اين كشور اميدوار  كننده تلقي نمود   ۔

واما به همگان معلوم است كه نميشود راه بدين  دشواري  را يك شبه  پيمود وانتظارات بسيار بالا داشت ٬ چون اين راه ٬راه يست كه تا به امروز جان هزارها تن را گرفته و اين جاده با خون هزاران شهيد عدالت خواه رنگين شده تا ما به اين نقطه رسيده ايم  كه قفل هاي انحصار وبرتري جوي هاي قومي و مليتي در مقابل خواسته هاي  انساني و انسانيت طلبي هاي  دوران معاصرشكسته شود و رهبري ازحالت مورثي قومي ويا خانوادگي بيرون آيد وهم  تجاران  حرفه سياست درمقابل اراده اكثريت جامعه و منطق زمان سر تسليم فرود آورند و بپذيرند كه رهبري سياسي جامعه ديگر تنها  ميراث ويا امتيازنيست  بلكه مسوليت را بهمراه وحتي محاكمه شدن را  بدنبال خواهد داشت ۔

تفكرداشتن اهليت وشايستگي دررهبري سياسي جامعه روز تاروز دربين حلقات مختلف منحيث گفتمان وديالوگ سرنوشت ساز دارد موج بزرگ را ايجاد و پيام را درذهنيتها القاء ميكند كه ديگر لويه جرگها ي تقلبي با نيازهاي زمان مطابقت نداشته  ٬ اعتبار وارزش خود را هرروز بيشتراز گذشته  ازدست ميدهد ودرعوض مراجعه به  آراء مستقيم مردم  معقوليت كافي وهم كاربرد عملي دارد  ٬  نفس شكل گيري چنين ذهنيتِ هاي ميتواند نقطه اميدواركننده درمسير تكامل فكري و سياسي جامعه بشمار آيد  ۔

 سه دهه اخيربا وجود يكه  خونينترين وغمناك  ترين حوادث را درخود داشت  اما آنچه را كه ميتوان به بمثابه بزرگترين دست  آورد اين دوره بشمارآورد٬ همانا تفكرِ برابري وعدالت خواهي اجتماعيست كه ديگربه هيچ بهانه وزيرهيچ نامي نميشود روند انتخاباتي شدن دولت را در اين كشورگرفت ٬ وچنانچه اگركسي ويا هرگروهي به هربهانه دست به چنين كاري زند حاصلِ جز تداوم بي نظمي وخون ريزي نخواهد داشت ۔

 

به هر حال با اين مقدمه بر ميگرديم به گمانه زني ها درمورد  چگونگي انتخابات واينكه درپروسه  انتخابات چه چالشهاي وجود دارد وچگونه ميشود زياد ترين استفاده هاي مثبت را از كمترين امكانات بدست آورد و درجهت امنيت ٬قانونيت ٬ و عدالت  كه نياز مبرم زمان وجامعه است كار مفيد و مثمر انجام داد ٬ تا سيماي تاريك و ناجور كه از افغانستان در ذهنيت جهانيان  ترسيم شده تغير يابد ۔

  ازسوي ديگر همه ميدانيم اين تغير ممكن نيست مگر اينكه تغيردر رهبري ومهندسي  ساختاراداره دولت به وجود نيايد وتازمانيكه اين تغيرات ساختاري وزيربنايي نباشند ٬هرگز بحث امنيت ٬عدالت وقانونيت معنا ومفهوم واقعي خويش را پيدا نخواهد كرد ۔  زيرا همه شاهديم در هفت سال كه گذشت افغانستان فرصت هاي زياد را بدست آورده بود كه متاسفانه با سياست هاي پوپوليستي  Populist  آقاي كرزي ازدست رفت اما دردا ! وحسرتا ! كه جناب ايشان همانطور كه درهنگام توزيع ديپلوم هاي  محصلين فاكولته حقوق بدون ازاينكه متوجه بدآموزي هاي سخن شان  باشند گفته  بودند « كه خواب رياست جمهوري را نمي ديدند اما اكنون ديگر رها نخواهند كرد» درهمكاري با حلقات معلوم وحتي بدنام جامعه با تكيه بر  پيوندهاي قومي  بنام صلح با طالبان مذاكرات مشكوك را براه انداخته اند و سخت تلاش ميكنند تا به هرگونه ممكن انتخابات ويا زمان تدويرانتخابات  را به بهانه هاي مختلف  به تعويق اندازند  ٬وچنانچه  اگر تحت فشار اذعان عمومي و بين المللي نتوانند به اين هدف شان دست يابند ٬ چنانچه كه ظواهر نشان ميدهد هواخواهان  ايشان  ميخواهند بگونه هاي مختلف در پروسه انتخابات  دستكاري نمايند تا اگربتوانند  يك دوره ديگر قدرت ايشان  را ابقا نمايند  ٬ گرچه خريد راي ويا تقلب درانتخابات  متاسفانه درجامعه فقير وجنگ زده  ما واقعيت انكار ناپذير است اما اگر مردم آگاهانه و مسولانه با مسله انتخابات منحيث امر حياتي درسرنوشت شان برخورد نمايند وحضور فعال در حوزات انتخاباتي داشته باشند ميتوان به آينده نسبتاً خوشبينانه  نگريست ۔

زيرا ميشود دوعامل را دراين خوشبني دخيل  دانست ۔

١ ۔  آگاهي ملي برمبناي درك عدالت اجتماعي وتساوي حقوق بين مليتها ۔

٢ ۔ آگاهي بين المللي از قضاياي ومعضلات داخلي افغانستان چنانچه جهانيان  هم متوجه شده اند كه دولت موجود  توانمنديها وظرفيت لازم اداره كشور را ندارد ۔

 ١ ـ : سه دهه جنگ بخاطر بهتر زيستن گرچه سرمايه هاي مادي ومعنوي اين كشور را به باد فنا داد اما  نبايد منكر رشد شعوراجتماعي و درك  سياسي مردم ازحداقل حقوق اجتماعي شان شد  ۔   گرچه ظاهراً برداشتها بگونه يست  كه گويا اختلافات ملي وقومي محصول تغيرات نامتوازن وخودسرانه  سياسي نظامي اين دوره است كه امروز به مرحله خطرناك  انارشيزم اجتماعي وازهمپاشي وحدت ملي  رسيده ٬  اما اين برداشت و حرف بي مورد است ٬عامل عقده هاي اجتماعي و انرشيزيم  حاصله ازآنرا بايد در گذشته درانحصار  قدرت ودرزمان موجود ناشي از فقر٬ فساد اداري ٬ بي عدالتي هاي اجتماعي ٬وموجوديت نظام مافيايي دانست كه گردانندگان ومامورين عالي رتبه دولت موجود درايجاد آن نقش عمده و مستقيم دارند ٬ نه  اينكه  رشد شعورسياسي  را عامل انارشيزم اجتماعي بدانيم اما اگر مردم امروز با استفاده ازآزادي بيان نسبي حرف شان را با صدا بلند ميگويند بايد به مردم حق داد چون  مردم درد وعقده دارند كه بايد ابراز كنند نميشود جلوه فرياد ها را گرفت بلكه منطقي آنست كه عوامل بعدالتي را بايد جستجو ورفع نمود ۔

٢ ۔۔ ازآنجايكه  سرنوشت سياسي افغانستان با كشور هاي مختلف جهان و منطقه گره خورده و عملاً مسله صلح وثبات در افغانستان پيوند ناگسستني با سرنوشت منطقه وحتي جهان  پيدا نموده چنانچه  حضورمستقيم نظامي ٬ اقتصادي و سياسي  حدود چهل يك كشور مختلف جهان گوياي اين واقعيت است كه معضلات ودشواريهاي كنوني در افغانستان  ديگر منحصر به خود افغانستان نمانده بلكه ابعاد بين المللي هم كسب نموده يعني تامين صلح وثبات درافغانستان تضمين كننده صلح وثبات درمنطقه وحتي جهان است  ۔

 گرچه ظاهراً اكثر تحليلگران وكارشناسان موقعيت جيوپوليتكي افغانستان را يكي ازجمله عوامل بي ثباتي اين كشور ميدانند اما به نظر من اين تحليل درست نيست ٬  اينجا يك نقط ظريف وجود دارد  كه اگر دقيقتربنگريم  متوجه ميشويم  كه جغرافياي سياسي افغانستان برعكس از امتيازيات بسيار بالاي برخوردار است اما متاسفانه عيب هميشه دراداره هاي ناسالم اين كشوربوده كه نتوانستند  با ديپلوماسي فعال ازشيوه (سياست موازنه منفي )   Negative Balace (Policy) ٬ بهره گيري زيركانه نموده و استراتيژي سياست خارجي  افغانستان  را متناسب با موقعيت استثنايي جيوپوليتيكي افغانستان آن پايه گذاري كنند تا اين كشور به  منطقه  متعادل سياست هاي جهاني  بين كشورهاي چون فدراسيون روسيه ٬ چين ٬ ايران ٬ پاكستان ٬ هندوستان ٬امريكا ومتحدين اش درهمسويي با حفظ سياست بي طرفي مثبت توأم با سياست تعقيب منافع ملي مبدل گردد  واگراين درايت وجود ميداشت مانند گذشته  اين كشورچهارراه  تجارت جهاني قرارميگرفت  و  نه مركزبحراني جهاني٬ پس اين چانس بلقوه هنوز هم وجود دارد تاكشور از مركز بحران زايي جهاني براي هميشه بيرون آيد وديگردرآتش جنگ كه به اراده ديگران درافغانستان شعله ورگرديده بيشتر نسوزد  و مصرف كننده تفاله هاي سياسي كشورهاي همسايه نباشد ۔

ازسوي ديگر  تغيررهبري درپاكستان ٬ امريكا و درآينده قريب در  افغانستان  و ايران با احتمال برگشت آقاي خاتمي  اميد واري هاي را به وجود آورده كه گويا زمينه هاي وسيع و فضاي مثبت براي گزينش سياست هاي جديد و استرتيژيك درجهت تنش زدايي ورفع بحران هاي سياسي درمنطقه  بخاطرتامين نظم وثبات اقتصاد جهاني با تجربه تلخ كه امريكا ومتحدين اش  ازحمله به عراق  بدست آوردند و ناكامي هاي سياست هاي جنگ افروزانه را تجربه نمودند متوجه شدند كه راه مذاكره وايجاد گفتمان هاي سياسي  بهترين گزينه براي ادامه نظم  جهاني بحساب ميرود كه روي آن بايد تمركز نمايند واز اينجا  ميتوان گفت كه بار ديگر  چانس استثناي درجهت  استفاده ازتحولات مفيد ومثبت براي افغانستان به وجود آمده  كه بايد بهره برداري مفيد  ازآن صورت گيرد  اما به شرط كه بر مسله انتخابات آگاهانه برخورد نمايم وبه كسي راي بدهيم كه اهليت ٬ توان و استعداد لازم را با تعهد اخلاقي وانساني درقبال مردم ودرك دقيق ازشرايط  بين المللي  را داشته باشد و همچنان دربازي هاي سياسي منطقه وجهان جرءت كافي و كارداني لازم را داشته باشد ٬ باوجوديكه  انتخابات رياست  جمهوري در افغانستان را نميتوان از تاثيرنفوذ كشورهاي ذيدخل جدا دانست اما فراموش نبايد كرد كه مشروعيت دولت آينده به راي مردم وهوشياري سياسي مردم  تعلق دارد كه كسي را انتخاب كنند كه بتواند درمعاملات وبازي هاي سياسي  طورموضع گيري نمايد كه بتواند منافع ملي افغانستان  راهم حفظ نمايد ۔ واز آنجايكه هنوز لسيت كانديد ها نهايي نشده واينكه كيها  با چه داشته هاي ميتواند اكثريت راي مردم و نظرجامعه جهاني را  بدست  آورد بحث است كه انشاالله درآينده بدان خواهيم پرداخت وهمه  آگاهانه  دست به دست هم داده شخصيت را  كه هم اعتباربين المللي ٬وهم اهليت كاري وتعهد ملي با مردم و وطن اش داشته با شد برخواهيم گزيد ۔ تمام