بحران سرمایه

نجات محصن

 

زگند نافه سرمایه بوستان مسموم

گلاب وغنچه پرپر

وخون رشد به رگها

د ر سجود و سکون.

خدای عرش  نشینان حرص

وبنده سود

غرق نشوز.

ونخبگان زرا ند وز همه بحیره شده.

کنو ن مناط حکم

نزد خبرگان غرور

برای برده ومزد ور

نماز قصر جنون.

عناق آ ز- سوگلی سرمایه

ا ین ژنده پیر

حلیت میخواهد .

شراب برگه ذ کات و رد مظالم

همه خراب شده

همه سراب شده .

کنون دروغ گرا یان که سا لهای سا ل

سرود د یر زیوی وشاد زیوی را

بنام خرده حد یث عزا و لات ومنات

بخورد خلق میدادند

جمله زا ر وزبون .

کنون سایه ای پاینده ای

غول سرمایه؛ حجته الشیطان

که د ر مصا هره ای

بازا ر رونق وشادی

برا د ران رضاعی خویش پروردی

همه جمود وخمود .

جهان پول

با فسون تب تینگری

با تلا ش فزون

پس ا ز زلام وقداح

به مشعرا لبیداد

فقیر متعه میسازند

که تا محصن سرمایه را نجات دهند .

 

 

داکتر عبدالله محمودی

26/11/2008