بسم الله الرحمن الرحیم

 

متن سخرانی دکتر اسپنتا در سیمینار رودکی در شهر هرات

 

فرزانگان، مهمانان عزیز تاجیکستانی، مهمانان عزیز ایرانی، مهمانان عزیز فرهنگیان افغانستان، جناب معین وزارت اطلاعات و فرهنگ، دوست فرهنگی ام جناب آقای هیوادمل، مشاور رییس جمهوری جناب آقای سباوون، آقای والی، جناب استاد رهنورد زریاب، بانوان، آقایان،

به هرات، کهن شهر فرهنگی افغانستان، به "گوهر خراسان" زمین خوش آمدید. افتخار مهمان داری شما را داشتن، فرصت بزرگی است تا بتوان امید را در دل های باشندگان سرزمین های مان، برای رسیدن به همدلی بیشتر، زنده کرد.

 تصمیم روسای جمهوری کشور های مان، برای بزرگداشت از 1150 زاد روز سخن سرای بزرگ فارسی دری، ابو عبدالله جعفر بن محمد رودکی، گام ارجمندی است در راستای نزدیکی بیشتر کشور هایمان.

 

فرزانگان عزیز، خانم ها و آقایان،

سخن گفتن در باره جایگاه والای پدر شعر فارسی دری، ابوعبدالله رودکی، بالاتر از صلاحیت من است. یقین دارم که ادیبان سه کشور و فرهنگیان ما در این گرد همایی به کاوش در آثار و تأثیرات گسترده ی این سخن سرای بزرگ و این عاشق موسیقی حوزه تمدنی ما، بر فرهنگ و ادب، خواهند پرداخت.

رییس جمهوری کرزی، در سخنرانی خود در ضیافت شامی که جناب امام علی رحمن، رییس جمهوری تاجیکستان، به افتخار ایشان ترتیب داده بود، گفت: "جناب رییس جمهوری، شما دوست و برادر من هستید؛ فصل انگور نگذشته شما را به کشورم دعوت می کنم تا بیایید و ببینید که در انگور هرات چه رازی نهفته است که موجب سرایش آن زیباترین قصیده فارسی دری شده است." از همین هرات بود که شاعر سوخته دل ادب فارسی، رودکی، در حسرت دیارش سرود:

 

بوی جوی مولیان آید همی              یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی های او         زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست     خنگ ما را تا میان آید همی

 

من در این جا شرمنده تهی دستی خودم، به ویژه که استاد فرزانه ام، دهزاد کهدستانی، که در محضر بزرگوار ایشان به مشق "بوی جوی مولیان" پرداخته بودم، نیز حضور دارند. این پیرانه سر کم سواد را ببخشید استاد که جهان بی رحم سیاست و سنگدلی های دوران و بی رحمی ها او را از آن دنیای زیبایی که شما نشان داده بودید، بسیار دور کرده است.

خانم ها و آقایان،

در دنیای که هر روز کشور ها باهم نزدیکتر می شوند و جایگاه دولت های ملی به مثابه نهایی ترین مراجع تصمیم گیری و مجریان سیاست، حتا در قلمرو خود شان کاهش می یابد، پرسش راستینی که مطرح می شود، اینست که چگونه می توان از دست آورد های فرایند جهانی شدن بهره برد؟ مشارکت در این فرایند، از یکدست، موجب نزدیکی فرهنگ ها و مدنیت ها می شود و از سوی دیگر تفاوت ها و دگردیسی های فرهنگی و مدنیتی را آشکار می گرداند. دولت های ملی را به تنهایی توانایی مشارکت مستقل و سهم گیری فعال در این فرایند نیست؛ فرایندی که تنوع و وحدت، همسویی و جدایی ممیزه هایی ذاتی آنرا تشکیل می دهند. به همین دلیل است که باید ورای تنگ نظری های محلی و ملی در تلاش راه ها و ابزار هایی بود که بتوان، با توسل به آن، بسان بازیگران نیرومند، در فرایند جهانی شدن سهم گرفت. جهان امروز و فردا، جهان متحدی خواهد بود که در آن، تفاوتها  و کثرت فرهنگ ها  واقعیت زیبای آن را تشکیل خواهند داد. مدعیان سلطه فرهنگی و تحمیل یک فرهنگ بر انسان های دارای فرهنگ های دیگر در برابر واقعیت سرسخت و ایجاب های دنیای معاصر شکست خواهند خورد. خردمندانه ترین راه برای داشتن سهم فعال در جهان واحد با کثرت فرهنگی، مشارکت از طریق مناطق متحد است. به بیان دیگر جهان آینده، جهان مناطق متحد خواهد بود.

پرسشی که در این راستا مطرح می شود، اینست که ویژه گی های اصلی این مناطق متحد کدام ها اند. بی شک و پیرایه باید پذیرفت که جهان متشکل از مناطق متحد، در گام نخست، شامل آن مناطق متحدی خواهد شد که مشترکات و هم گرایی های فرهنگی،  مدنیتی و جغرافیایی بیشتری دارند.

اجازه بدهید در اینجا برای روشن شدن موضوع به دو منطقه ی همجوار اشاره داشته باشم، تا از آن طریق بتوانم به سه کشور افغانستان، تاجیکستان و ایران بپردازم. افغانستان نقطه وصل آسیای میانه و آسیای جنوبی و جنوب شرقی است و از لحاظ فرهنگی نه تنها مشترکات فراوان با هر دو منطقه دارد که زادگاه زبان دری است، زادگاه زبان پشتو است. دو زبانی که امروز ملیون ها باشنده ی این سرزمین ها با آنها تکلم می کنند و میتوان گفت که زبان فارسی دری در این سرزمین ها تا سده نزدهم، از دهلی تا تیرانا، زبان اکادمیک و زبان فرهنگی بوده است. به بیان فرنگیان، زبان آلا فرانکایای این دیاران بوده است. این زبان، زبان یک قوم خاص، به بیان دیگر،  زبان آریاییان نبوده است. همانگونه که در رشد و قوام زبان عربی، به مثابه زبا ن دینی مسلمانان، همه ای مسلمانان سهیم اند، در رشد و قوام زبان فارسی دری نیز همه باشندگان سرزمین های یاد شده سهیم می باشند. همانگونه که رودکی سمرقندی کلام فارسی دری را با سروده هایش جانی دوباره بخشید، بلخیان، تخاریان، غزنویان، هرویان، بخاراییان، سمرقندیان، گنجه یی ها، شیرازیان، اصفهانیان و دهلوی ها، همه در استواری این کاخ بلند، تلاش نموده اند. از آن طوسی بزرگوار که عجم را با پارسیش زنده کرد تا آن بحر بی پایان زیبایی، آن مغل تبار دهلوی، اینها همه بلندای سرفرازی فرهنگی ما هستند. از احمد شاه بابای درانی تا خوشحال خان ختک، محمود طرزی، عبدالهادی داوی تا بی شماران دیگر، همه نه تنها صاحبان این زبان اند که از آفرینندگان نامی این زبان و این فرهنگ اند.

حالا که واقعیت چنین است و مشترکات ما نیز فراوان اند، باید از این فرصت ها برای نزدیکی باشند گان این د یاران و فراهم آوری زمینه های مشخص ایجاد مناطق متحد، بهره گیری کرد. ایجاد مناطق متحد، ممکن نخواهد بود مگر اینکه ما هم در خانه های مان در پی تحقق وحدت در تنوع باشیم و این تنوع را پیش شرط ایجاد جهانی با کثرت فرهنگی بدانیم.

 

خانم ها و آقایان،

افغانستان هنوز هم، روز های دشواری را می گذراند. ما می خواهیم که از این روز های دشوار بدر آییم و کشور مان را با کشور های دوست و همسایه، بیش از پیش نزدیک کنیم و ما میدانیم که فردای بهتر، برای فرزندان ما در چارچوب اتحاد منطقوی بر بنیاد برابری، احترام متقابل و حرمت به حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی  ممکن خواهد بود. ما خود را عضو جدا ناپذیر این حوزه ی فرهنگی میدانیم؛ حوزه ای که در آن تنوع زبانی و فرهنگی از واقعیت های انکار ناپذیر آن است. این تنوع منبع بزرگ غنای مدنیتی ماست که در آن زبان دری یکی از کاخ های بلند مشترک ماست. در جهان کمتر میتوان کشور های را سراغ داشت که باشند گان آنها بتوانند به این ساده گی و بدون شک، بدین زیبایی با یکدیگر گفتگو کنند.

شکر شکن شوند همه طوطیان هند          زین قند پارسی که بنگاله می رود

 

بانوان و آقایان،

جمهوری اسلامی افغانستان، این فرصت را برای نزدیکی و تقویت بیشتر دوستی با خواهران و برادران تاجیک و ایرانی خود غنیمت می داند. ما وارثان یک مدنیت بزرگ هستیم. همانگونه که فرزندان یک خانواده بزرگ تابلوی زیبایی را که از نیاکان شان به یادگار گرفته اند، هر گز با چاقو تکه تکه نمی کنند، بگذارید تا ما نیز میراث بزرگ و مشترک فرهنگی مان را پاس بداریم. امروز در هرات کهن سال هستیم، در شهر انصاری، جامی، تافتازانی، بهزاد میر عماد و هزاران بزرگ فرهنگی دیگر این منطقه و فردا نوروز را در بلخ، مادرشهر بزرگ، این سرزمین ها، در زادگاه شوریده ای بلند آوازه، آن شرقی برتر  حضرت مولانا جلال الدین بلخی، در زادگاه آن عاشق شهید، رابعه بلخی خواهیم بود. من شما را به این دیار قدیم یکبار دیگر خوش آمدید می گویم و از شما دعوت می کنم تا نوروز باستانی را در دیار شورید گان بلخ عزیز، مهمان ما باشید. شما صاحب خانه اید وشاید، سالی دیگر نو روز را با شما، در نارنجستان های جلال آباد، با شوریدگان شرق میهن عزیز من، افغانستان زخمی، جشن گرفتیم. ما باشند گان این دیار، از پشتون و تاجیک، هزاره و بلوچ و ترکمن، پشه ای و نورستانی، از هر قومی هستیم، مقدم عاشقان رودکی مان را گرامی میداریم. به خانه تان خوش آمدید