تذکری خدمت خواهران عزیز و گرامی هر یک مریم جان فریاد و سحر جان درویش.
بنام آفریدگار لوح و قلم
از اینکه قبول زحمت فرموده وبخواندن مقالات بنده وآقای ساحل زمانی علاقه گرفته اید، از شما سپاسگذارم.ا زابراز نظر تان در بارهء واژهء "مردانه وار"مستفید و مطلع گردیده و به نظر شخصی شما احترام می گذارم. اگر دقت کرده باشید بنده در جواب اول خود برای آقای ساحل زمانی ازواژهء مذکور استفاده نموده بودم زیرا ایشانرا مرد میدانستم واستفادهءآن واژه در آن مورد جای تنقید واعتراض را ندارد. ولی نمی دانستم که آقای زمانی نیزمانند شما در مقابل این واژه حساسیت از خود نشان داده وآنرا خُرافی می خوانند.
خُرافی – حدیث باطل،سخن بیهوده ویاوه را گویند.
این خرافی خواندن شان نشان دهندهء نظرات شخصی ا یشان بوده و کاملاً دور از واقعیت، بیهوده و خود، یاوه می باشد.
حقیقت اینجاست که آقای زمانی در موضوع اصلی اتهام خود برمن و یا دلایل وجوابهای که برنقد واتهام شان داده بودم عاجز مانده وبه بی راهه کشیدن موضوع اصلی،واژهء فوق را "فرهنگ ضد زن و شخصیت زن" تلقی نموده اند. اگر ایشان واقعاً احترامی به اسلام ، پیشوایان اسلام و به شخصیت زن یا طبقهء اناث میداشتند، آنگاه در مقابل اولین مقالهء بنده تحت عنوان"فا طمه زهرا سلام الله علیها (شمهء ازولادت تا شهادت)" که در آن از فضایل یک بزرگ زن اسلام، نازنین دخت پیامبر گرامی اسلام،پیامبری که نظر به احصا ئیه های اخیر نشر شده،از نظر تعداد پیروان خود مقام شامخی را در جهان دارد، وهمچنان از حقوق انسانی زن از دیدگاه مکتب اسلام تذکری داده بودم، آنهمه تعصب، بغض، حسد وکینه توزی راازخودنشان نمی دادند.
خواهران گرامی!خا طرنشا ن میدارم که اگرمن هم مانند مثالی که مریم جان فریاد، به ارتباط "برهان الدین ربانی" آورده اند ونسبت به خصلت های بد شان وی را "زنچو" گفته اند،برای آقای زمانی "زنچو" میگفتم ، حق باشما بود که بنده را ملامت می نمودید.
واژهء"مردانه وار"که یک واژهءعرفی بوده ودر طول قرنها ازآن استفاده بعمل آمده است. این صفت"مردانه"را مرد ها هم مفت ورایگان بدست نیاورده اند.از هزاران سال باینطرف همیشه مردها،در جنگها و تعرضات دشمنان در صف اول مقابله قرارداشته وبا جانبازی های خود،دلیریها و شهامتهای خود، ازحقوق حقهء انسانی خود درمقابل فرعونهای زمان و جباران روزگارمبارزه وفداکاری نموده اند تااین صفت رابدست آورده اند.این بدان معنی نیست که زنها درهمچوموارد،بامردان همدوش وهمگام نبوده اند. زنها تاجایکه شرایط محیطی وفیزیولوژیکی آنها اجازه داده است، با مردها همکاری وهمیاری نموده اند.چنانچه کشورعزیزما، زرغونه ها، ملالی ها، رابعه ها، ناهید هاوغیره راداشته که تاریخ پر افتخاروطن عزیز مارا از شهامت ودلیری شان،از غیرت افغانی شان،از ایستادگی شان در مقابل دشمنان وطن، بطور جاودانه رنگین ومزین نموده اند.
خواهران گرامی! زنها هم صفاتی دارندکه یا ویژهء طبقهء اناث بوده ویا بیشترمتعلق به آنها می باشد، مانند:عاطفه،رقت قلب،صبر وحوصله، وفاداری، شفقت ومهربانی و....واز همه مهمترصفت مادری است. چنانچه شاعری گوید:
"چیست مـادر، نقـشهءایجــاد ما.......چیست مـادر،بانی وبنیـا د ما
رمزعشق جاودانی مادر است.......کیمیـای زندگـانــی مادراست"
من درهمین شهرسدنی چندین خواهرهموطن خودرامی شناسم که در عنفوان جوانی وبادا شتن دو یا سه طفل خوردسال، شوهران خودرا از دست داده اند، مگر باهرگونه مشکلی که داشته اند، اطفال خودرا تربیه سالم نموده وبا شوهران متوفی خود وفادار بوده ودوباره ازدواج نکرده اند که نمونهء ازوفاداری آنها را نشان می دهد. متأسفانه این وفاداری در مردها کمتر دیده می شود.
خواهر گرامی مریم جان فریاد! شماموضوعاتی را که در نوشته های من وآقای ساحل زمانی آمده است،"جالب،مفیدوآموزنده"خوانده اید.
این مباحث را که محرک آن آقای زمانی میباشد، باعث نفاق گردیده وآب در آسیاب دشمنان اسلام،دشمنان وطن عزیزما ودشمنان وحدت ملی مان می ریزد، نه جالب، نه مفید ونه آموزنده میدانم. مگرآنچه بنده را مجبور به جواب دادنها نمود، آنهمه جعلیات، دروغ پراگنی ها، نفاق افگنی ها و یاوه سرائی های آقای ساحل زمانی بود.
قسمی که خودشما اعتراف نموده اید، این موضوعات تا چندی قبل برای شما مبهم بوده است. اگر تنها نوشته های آقای زمانی را مطالعه مینمودید ومن جواب نمی دادم، خود بگوئید که در آنصورت شما راجع به قسمتی عظیمی از پیکر جامعهء اسلامی یعنی خواهران وبرادران اهل تشیع تان چه فکر می کردید؟.راجع به تهمت زدن آقای زمانی بر من،چه تصوری میداشتید؟.
خواهرعزیز، شما که عدم رضائیت تانرا ازعُرفی بودن واژهء"مردانه وار"ابراز داشته اید،مگر باخاموشی تان در خُرافی بودن آن آگاهانه ویا ناخود آگاه،جانب آقای زمانی را گرفته اید که این خوداشتباه بزرگ شما می باشد.
در جای دیگر نوشته هایتان آمده است که:"استفاده این نوع عرف ها غیر از توهین به زنان هدف دیگررا در پی ندارد" . باور داشته ویا نداشته باشید،اختیار باشماست که من با استفادهء واژهء مذکور،باندازهء سر موئی هم قصد توهین به زنان را نداشته ام ودر این باره خداوندعظیم راکه از مکنونا ت قلب های ما آگاه می باشد، شاهد وگواه می آورم.
خواهر گرامی سحرجان درویش! شما هم که برعلاوهء تحقیرآمیز خواندن واژه "مردانه وار"تحریر داشته اید که:"تا زمانیکه این استادان عُرف های غیر عادلانه وتحقیر آمیز رابه دیگران انتقال بدهند،فکر نمی کنم تغییرموثری در زیر بنای جامعه وبخصوص در وضع زنان افغنستانی بوجود بیاید".
بکمال احترام ازشما پرسان میدارم که آیااین خرده گیری وانقا د شما سر یک واژهء "مردانه وار"تا کدام اندازه تغییری مؤثری در زیر بنای جامعه و بخصوص در وضع زنان افغانستان عزیز ما بوجود خواهد آورد؟.
آنچه من بصفت یک استاد در مدت بالغ بر بیست وسه سال که افتخار عضویت کادرعلمی پوهنتون وانستیتوت پولی تخنیک کابل را داشتم، انتقال علم انجنیری ساختمانی به شاگردان عزیزم اعم ازدختران و پسران بوده است.که در این زمینه صدها انجنیر جوان برا ی وطن عزیزم تربیه نمودم که بدون شک تغییری فوق العاده مؤثری در ترقی وتعالی کشور منجمله درزیربنای جامعه افغانی وعلی الخصوص در وضع اجتماعی زنان وطن عزیز ما داشته است.
مگر افسوس وصد افسوس که از د ست وطن فروشان خائن وغلامان حلقه به گوش بیگانگان، "آن قدح بشکست وآن ساقی نماند" ، مملکت عزیزما به ویرانه تبدیل شد، علما ودانشمندان ما یا شهید ویا اسپند وار به هر گوشه وکناراین کره خاکی آواره ومهاجر شدند.
خواهرعزیز،راجع به جملهء بنده که نوشته بودم:"موارد زیادی دیده شده است که زن ها رانیز به صفت مردانه تعریف وتوصیف نموده اند....." .
در اینجا شما عیناً به روش آقای زمانی که گفته بودند، قبل ازنقل قول نمودن ازکتابی، می بایست تاریخ چندصد سالهء کتاب ومؤلف آنرا مطالعه نموده و بعداً نقل قول مدنظر رانمود. شما در اینجا میفرمائید:"ازشما می پرسم که:آیا شما باهمه زنان افغانستان این موضوع رادر میان گذاشته اید وموافقت همهءآنان رادریافته اید؟" . عجب سوال منطقی وبجا !!!
به نظر بنده بهتر بود اولاً این پرسش را ازخود می نمودید که آیا شما توان آنرا دارید که حتی از یک هزارم زنان افغانستان چیزی راپرسان نموده وجواب بگیرید؟؟!! متأسفم که سوال شما نه جنبهء تطبیقی وعملی داشته ، نا درست وبسیاربیمورد می باشد.
من صادقانه میگویم که حتی ازیک زن هموطن هم پرسان نکرده ام وآنچه تحریر داشته ام"فکرنمی کنم که حتی....". اگر دقت فرمائید جملهء فکر نمی کنم، یک حکم قاطع نبوده ویک احتمال را می رساند.
حالا از خواهر عزیز خود سوال میدارم که آیا شما راجع به نظرخود اقلاً باپنج الی ده زن هموطن صحبت نموده ونظر موافق آنها را گرفته اید؟.
جواب آنرا با خود وبا وجدان پاک خود داشته باشید.
دراینجا می خواهم یک واقعیت عینی را در این ارتباط ، که خودم شاهد همان صحنه بودم خدمت شما ارائه نمایم.
درهمان اوایل اشغال کشور عزیزمان توسط اشغال گران روسی، یک دخترشجاع وتحصیل کردهء افغان ما، دردیپارتمنت ساختمانی انستیتوت پولی تخنیک کابل، با ما وظیفهء مقدس استادی را داشت.این دختردلیروبا وجدان، مرحومه استاد صدیقه صدیق (دخترمرحوم محمد صدیق خان سابق سکرترجنرال سره میاشت و والی هرات) بود.
روزی در دیپارتمنت ساختمانی یکی از استادان روسی قطعه فوتوی از جوانی های ملعون "برژنف"را که عکس زیبائی بود ازجیب بیرون آورده وبه استاد صدیقه نشان داده وپرسا ن نمود که به نظروی چگونه عکسی میباشد. مرحومه استاد صدیقه با انداختن آب دهن از آن عکس استقبال نمود.همان سوال احمقانه وهمان جواب دلیرانه یک دخترافغان با وجدان وضمیر پاک ووطن پرست.
بعداً چند نفریکه درصحنه بودیم، استاد صدیقه را بصفت"دختر مردانه" تمجید وتحسین میکردیم وموصوفه هیچگاهی از آن نا رضائیتی نشان نداده بود. خداوند موصوفه را غریق رحمت بی منتهای خویش گردانیده وجنات النعیم رامنزل ومأوایش نماید.
خواهر گرامی، ناگفته نماند از اینکه بامعرفی رهبری کشور آلمان توسط یک زن، بر مزید معلومات سیاسی بنده کوشیده اید ، ازشما یک جهان تشکر!!!
خواهران گرامی مریم جان فریاد وسحر جان درویش! درهمهء لسان های زندهء امروزی معمول است که ازبعضی کلمات یا واژه ها بصورت استعاره استفاده مینمایند، که این استفاده استعارا ت دراشعار زیادتربه کار میرود. هرگاه مردی یا زنی را بطور"شیر مرد یا شیرزن" خطاب نمایند، آیا از آنهارا به مثل یک حیوان درنده توصیف نموده اند ویا از شجاعت ودلیری آنها اشاره گردیده است؟.
یکی از آن واژه ها همین واژه یا کلمهء"مردانه، مردانگی، یا مردانه وار" می باشد. ملاحظه فرمائید واژهء "مردانگی"را نویسندهءشهیر مصر عبدالفتاح عبد المقصود" در کتاب "فاطمهء زهرا (ع) درپرتو خورشید محمّدی" ودر جائیکه از مظالم وآزار رسانی های قریش بر پیا مبر گرامی اسلام سخن میگوید، چگونه استفاده نموده ا ست.
...."ابوجهل همهءآیین ها وسنت های متداول جامعهء خودرا شکست. آیین های که آزادگان وبردگان، گزیدگان وتبهکاران، بلند پایگان وفرومایگان، همه وهمه آنها را رعایت می کردند....
ازآدمیّت خود بیرون رفته بود.....
جامهء مردانگی رااز تن بیرون کرده بود...." (ص۳۴۷ و۳۴۸ ج اول).
خواهران گرامی، توصیهء برادرانهء من خدمت شما این است که اگر واقعاً میخواهید از حقوق وشخصیت زنان، ازمردم درد رسیده وبلاکشیدهء هموطن تان، بیوه زنها، گرسنه ها، اطفا ل یتیم وبی سرپرست وطن د فاع نما ئید، بهتر خواهد بود وقت گرانبهای خود ودیگران رابا این خرده گیری های که هیچ دردی راهم دوا نمی نماید، صرف نکرده ودر عوض مانند خواهران دانشمند ،با درد وبا احساس ما "فرشته حضرتی وداکتر جلیله سلیمی"، در مقابل عملکردهای فاشیستی ونژادگرانهء کرزی وباند مزدور وی،در ارتباط جنا یا ت ضد انسانی طالبان، راجع باوضاع بسیار خراب وطن،بی امنیتی ها، اختطاف ها، تجاوزات جنسی حتی به اطفا ل معصوم وصد ها موضوعات مهم وحاد امروزی جامعهء افغانی ما بنویسید.
ملاحظه فرمائید خواهر دانا وهوشمند ما فرشته حضرتی راجع به "صلح با طالبان آغاز یک مصیبت دیگر"، چه زیبا می نویسند:
...."ازچشم اندازمن به عنوان یک زن، این صلح کشنده تراز جنگی است که امروز مصیبت می آفریند. تصویر سر بریدن انسا نها توسط طالبان، گلوله باران کردن زنان در استد یوم ورزشی کابل، هنوز در ذهن مردم وحشت می آفریند."...
لطفاً ده ها مقالهء این خواهرتا نرا مطا لعه نموده واز آن بیا موزید.
خواهردیگرما داکترجلیله سلیمی درمقا لهء تحت عنوان"مصارف هنگفت بیجا برای برنامه های غیر بنیادی وبی اساس"،در ضمن نوشته های خود ودفاع از حق زنان می نویسند:
...."شاید بسیاری ها شاهد این حقیقت بوده اند که دربسیاری موارد خود دختران جوان درنهایت بیچارگی ودرماندگی ازبیم مرگ ازگرسنگی وفقر و بیخانگی ودربدری وبسا مجبوریت های شخصی دیگر، آماده ازدواج با اشخاص مسن وپولدار شده اند که این واقعیت را هیچگاه مدافعین حقوق زن در هیچ موارد یاد نکرده اند".
در اخیربرای اینکه ازحسن نظر بنده راجع به زنان عزیزهموطنم آگاهی حاصل نمائید، یک پارچه شعرخودراکه درصفات خواهران افغانی خود سروده بودم واز طریق چندین وبسایت وهم بعضی مجله ها به نشر رسیده است که شاید از نظر مبارک شما نگذشته باشد، خدمت تقدیم میدارم.
ای دخـتـــر ا فـغـــا نــی
ای ســروَرمَهــرویـان،ای دخـتـرافـغــا نـی
صورت زپــری بهتــر،سـرتـاج گـلستـا نی
در دا یــرهء حسـنـت، کـردی تـوگرفـتـا رم
افگـنـدی به زنـدانم، چـون یـوسف کنعـانـی
اصل ونسبت عا لـی، خُـلـق واد بـت احسـن
درسیرت خود جا نـا،اُ لگـــوتـو به دورانـی
یا قـوت لب لعلـت، د ل میـبـرد ازهــرکــس
تا ب نگـهـت نتـوان، نی شیـخ ونه روحانـی
زلفـا ن چـلـیـپـا یـت،وآن نرگـس شـهـلایـت
بنــمــوده پَریـشــا نـم، درهـجـرو پَریشا نـی
قـربان وفایـت من، وزصدق وصفـا یت من
دائـم به دعـا یـت من،ای لعـل بـد خشـا نـی
ای ســروخـرامـانـم، وی غنـچـهء خنـدا نـم
حُب تو فـراگیـراست، درمُلک سلـیـمـا نـی
مَه شد خجـل ازرویت،مُشک خُتـن ازبویت
توحـوربهـشت هسـتی،سـیمیـن برونورانـی
درحفـظ وطـن جا نـا،مـردانه تـوجنـگـیـدی
رفـتــی بـه لــقــأ الله، ازراه مســلــمــا نــی
هم روس وهم انگریزان،ازغیرت توحیران
فـردوس بریـن جا یـت، ازمسـنــد قــرآ نـی
با نصرت حـق خـواهـم، وزهـمـت والایـت
شیطـان بزرگ را نیز، ازمیهن خود رانـی
امیــد به خــدا دارد، تا "حیـدری" مسـکیـن
صهـبــای بقــا نوشــد، ازســاغـــریـزدانـی
والسلام
پوهنوال داکتراسدالله حیدری
۱۲،۱۱،۲۰۰۸، سدنی
مــآ خـــذ:
۱- فا طمهء زهرا (ع) در پرتو خورشید محمّدی، دفتر نخست.
تأ لیف:عبدالفتاح عبدالمقصود.
ترجمه:دکتر سیّد حمید طبیبیان.
۲- مجموعهء اشعار.
اثر: داکتراسدالله حیدری
۳- صلح با طالبان آغاز یک مصیبت دیگر. سایت گفتمان، فرشته حضرتی،۲۱،اکتوبر،۲۰۰۸،سویدن.
۴- مصارف هنگفت بیجا برای برنامه های غیر بنیادی وبی اساس.
سایت گفتمان، داکتر جلیله سلیمی،۰۸،۱۱،۰۲