تذکری خدمت آقای استاد اسدالله حیدری به ارتباط  واژه "مرادنه وار بودن"

 

نخست از همه از آقایان  ساحل زمانی و استاد اسدالله حیدری تشکر می نمایم که بحث های جالبی را راه انداخته اند.

پس از مطالعه مضامین شما موضوعات زیادی، که تا چندی قبل برایم مبهم بود، یک  اندازه واضیحتر شدند. به نظر من این نوع  بحث ها بسیار مفید و آموزنده است. 

آقای استاد اسدالله حیدری،  بعد از مطالعه مقاله تان زیر نام "جوابی به نقد آقای زمانی" ، می خواستم یک نوشته ای کوتاه خدمت تان ارسال بدارم ، امابدلیل  بعضی مصروفیت ها موفق به نوشتن آن  نشدم.  و همچنان  زمانی که آقای ساحل زمانی در خلال نوشته شان به آن موضوع  هم اشاره کردند دیگر لزومی به نوشتن آن ندیدم.

اما حالا که نوشته دیگر تان ،" باز هم جوابی خدمت آقای ساحل زمانی"، را خواندم، دیگر تصمیم گرفتم شما را به این اشتباه متوجه بسازم.

من قصد نقد  نوشته های شما را، تا جای که مربوط به موضوعات "دینی و مذهبی" میشود ندارم  چون معلومات کافی در آن قسمت ندارم، اما موضوعی که بیشتر توجه ام را جلب کرد این است که شما  شهامت و دلیری  را معادل به "مردانه وار بودن" قرار داده اید.

اینکه شما "واژه ترکیبی مردانه وار را خرافی  نه بلکه یک عرف" می دانید  فرقی در دید گاه  تان  به زنان نمی آورد.

بسیارعرف های  وجود دارد که در" بین مردم ما  معمول و متداول شده"  اما این دلیل بر درست بودن و یا عادلانه بودن آنان نمی شود.

من چند سال قبل در محفلی اشتراک کرده بودم که یکتعداد از "روشن فکران" وطن ما هم در آنجا  حضور داشتند. در جریان صحبت ها،  شخصی به دفاع از "مجاهدین" بر آمد و چنین به صحبت خود ادامه داد : ..... مجاهدین انسانهای خیلی خوب و وطن پرست بودند و بخاطر دفاع از کشور قربانی دادند. اما اینکه برهان الدین " زنچو" رهبر شان بود تقصیر از آنان نیست.

 بله، ما زنان باید بپذیریم که هر گاه مردی دارای خصلت بد باشد،  بجای اینکه بگویم مرد بدی است  می گویم خصلت زنانه دارد. اما زمانیکه یک زن از خود شهامت نشان می دهد و کار عالی انجام می دهد باید بپذیرد که "مردانه وار" عمل کرده است.

من متعقدم، که  استفاده لغت "مردانه وار" بجای شجاعانه و یا دلیرانه  مطمینآ جزء یک فرهنگ عقب مانده  می باشد.

استفاده این نوع عرف ها  غیر از توهین به زنان هدفی دیگری  را در پی ندارد.

من منحیث یک زن امروز،  هیچگاه حاضر نیستم  کاری را "مردانه وار"  انجام بدهم و یا صحبت "مردانه وار" نمایم. من منحیث یک زن به جنس خود  بسیار افتخار دارم  و هیچگاه حاضر نیستم که کسی برایم بگوید" چه دختر/ زنی مردانه هستی!!".

اگر من به  واژه "مردانه وار"  افتخار نمایم پس باید بپذیرم که  من از خود هیچ هویتی ندارم و همیشه باید کار های خوبم به عنوان یک عمل کرد مردانه  تقدیر شود.

 بطور کلی در جوامع  که سیستم های  عقب مانده  بافت زیربنای آنرا تشکیل می دهد، ارزش ها و معیار های آن سیستم ها  هم بطور ناخودآگاه و بمرور زمان در فرهنگ آن جوامع  وهمچنان در بینش ها و عملکرد های افراد آن جوامع  تاثیر خواهد گذاشت و پس از اندک زمانی یک امر طبیعی تلقی خواهد شد.

دلایل اینکه  بینش یکتعداد مردان در جوامع عقب مانده  بر پایه  زن ستیزی آلوده است،  در قوانین آن  جوامع   نهفته میباشد.

حتی در بینش زنان هم  همان معیار های جا گرفته اند که  یکتعداد مردان با استفاده از آن معیار ها  جامعه ی مردسالاری  خود را تشکیل  داده اند. یعنی دیدگاه  زنان هم  همسان دید گاه مردان  به معیار های مردسالاری آلوده شده است. لذا  از دید گاه که آلوده باشد نمی توان  راستی و درستی  را در پدیده های اجتماعی بر رسی کرد.

 به همین دلیل  است که زنان  بیشتر خواست های خود را با همان پوششی آشکار مینما یند که در جامعه ی مرد سالاری  آموخته اند و کمتر به درون مایه ی  خواسته های خود می پردازند.

اما زن امروز نباید عرف ها و یا  قوانینی  را که جبرآ برایش بوجود  آورده شده بپذیرد. چه این عرف ها در چوکات مذهب ، فرهنگ و یا هر ایدیولوژی دیگری  مطرح گردد.

باز هم متذکر می شوم که من هیچگاه نمی خواهم  کاری را "مردانه وار"  انجام بدهم.

 بلکه شجاعانه انجام خواهم داد.

 

مریم فریاد

21 اکتوبر 2008