باقی سمندر

اکتوبرسال 2008-10-19

 

نامه سر گشاده به وزارت عدلیه و محکمه اختصاصی افغانستان !

 

اسد الله سروری بدان که !

 منم شاهد،

 منم که در زمان ریاست تو در اگسا،

 محکوم به اعدام شده بودم.

 

 

در این روز ها بازهم سخن از محکمه اسد الله سروری سر زبانها است.

می گویند که کسی که در محکمه شهادت بدهد کی خواهد بود ؟

امکان دارد تا صد ها نفردر محکمه حاضر شوند و خواستار تامین عدالت شده و بر ضد آقای اسد الله سروری شهادت بدهند.

جناب محترم قاضی استیناف در محکمه نظامی و یا ملکی بایست بخاطر بسپارند که من _

یعنی باقی سمندر در زمانی که اسد الله سروری رییس اگسا بود، از جانب اگسا و رژیم حفیظ الله امین و دستیارانش محکوم به اعدام گردیده بودم.

اینکه من چگونه جان بسلامت برده و تا امروز زنده ام و منتظر میباشم تا قاتلین صد ها نفر به کیفر اعمال و کردارشان برسند، خود سخنی است که در محکمه بیان خواهم داشت.

همچنان بایست  خاطر نشان سازم که من شخصا افرادی را میشناختم که در زمان ریاست اقای اسد الله سروری گرفتار گردیده و سر به نیست شده اند- من نام افرادی را در پایان مینویسم که تا هنوز اعضای خانواده شان زنده بوده و منتظر دایر شدن محکمه اند.

سید محمد شاه مسکونه ویسل آباد چهاردهی که کارمند در ریاست هوتل ها بود و در آخرین روزها پیش از گرفتاری اش بدست گماشتگان اسد الله سروری در هوتل کابل ایفای وظیفه مینمود.

سید محمد حسن که دکتور رشته کیمیا بود و به سمت مدیر لیسه امانی ایفای وظیفه مینمود.

دکتورعبد الهادی غفوری که وی همچنان با سید محمد حسن و سید محمد شاه

مسکونه ویسل آباد بود.

همچنان محمد کبیر که مسکونه ویسل آباد بود، همگی در زمان ریاست اگسای اسد الله سروری گرفتارگردیده و سر به نیست شدند.

تا هنوز خوشبختانه ده ها نفر در قید حیات اند که سید محمد شاه، دکتور سید محمد حسن، دکتور عبد الهادی غفوری و کبیر جان را میشناختند.

همچنان دکتور غوث شجاعی استاد فاکولته علوم بشری در رشته فلسفه و دکتور سید آقا بلخی استاد فاکولته اقتصاد از زمره افرادی اند که من میشناختم

و آنها در زمان زمامداری اسد الله سروری سر به نیست شده اند.

وقتی آقای اسد الله سروری رییس اگسا بود، من یعنی باقی سمندر بعد از شش سال اقامت در آلمان غربی از المان به افغانستان برگشته بودم و دوره مکلفیت عسکری را در مطبعه وزارت دفاع ملی افغانستان سپری میکردم. رییس  آنروزی مطبعه مورگن شینواری نام داشت و رییس امور سیاسی وزارت دفاع هم اقای اقبال وزیری بود.

هنوز کسانی که میدانند من محکوم به اعدام شده بودم و من را کمک کردند تا فرار نمایم، خوشبختانه زنده اند .

من صد ها سینه سخن برای گفتن دارم و در هر محکمه ایکه و در هر کجای که دایر گردد، امیدوارم تا حاضر گردم و در قید سوگند شهادت بدهم.

این را باید تاریخ بداند که فراموش کاران و یا کسانیکه موعظه مینمایند تا جنایت ها فراموش گردد، باز هم مورد شکنجه و اذیت و آزار و پیگرد قرار میگیرند.

بگذار آقای اسد الله سروری بداند که وقتی که اسد الله سروری در هند بود و کسانیکه زمینه ساز گردیدند تا اسد الله سروری به کابل برگشتانده شود، هنوز زنده اند.

همچنان اسد الله سروری بایست بداند که من یعنی باقی سمندر تا پنجشیر رفته بودم و میخواستم در حضور عده زیادی از مردم با اسد الله سروری در فضای بیرون از زندان صحبت کنم و علل و دلایل کشته شدن ها را از زبان خود اسدالله  سروری بشنوم, اما عده ای بمن قول دادند که منتظر باشم.

من بازهم برده بارم و در محکمه حاضر خواهم شد.

 

من هنوز زنده ام و بخاطر عدالت درهر جاییکه ضرور باشد خواهم رفت ولو به قیمت جانم تمام شود. شرکای جرم اسد الله سروری هشیار باشند که من از مرگ هراس ندارم و خواهم کوشید تا در محکمه حاضر گردم.