محمد اکرام اندیشمند

 

 15 اکتوبر 2008

 

زمینه های مصالحه با جریان"تریاک و ترور"

 

اظهارات وزیر خارجه افغانستان امروز (15اکتوبر2008)در کابل در مورد مذاکرات مبهم و مخدوش صلح با طالبان بیانگر سیاست و دیدگاه شجاعانه در مسیر مبارزه و مقاومت برای آزادی، عدالت و پیشرفت اجتماعی بود. وزیرخارجه که درکنفرانس پ" صلح و حل منازعه درتفکر اسلامی" صحبت میکرد، جریان مذاکرات غیر شفاف و مبهم صلح با طالبان را محکوم کرد و گفت:«دراین روزها درکشور جنگ زده ما بیشتر از بیش سخن از صلح است، سخن از صلحی است که گاهی نمی دانیم با چه کسی و چگونه صلح می کنیم؟ برخی که درتنگنا قرارگرفته اند و شکست خود را، شکست همه جهان می دانند،می خواهند پیام انهزام را در گوش کودکان ما زمزمه کنند. اینها پیام آوران تسلیم و منادی فرار اند. صلحی که اینان به تبلیغ آن می پردازند، صلحی است که از طریق گردن های بریده وپ ذیرش بردگی باید تأمین شود»

مصالحه باجریان و تفکرحامل و حامی جهل، تریاک وترور آن هم ازموضع درماندگی وضعف، قتل آزادی و عدالت و پذیرفتن فرهنگ جهل، معلم کُشی و مکتب سوزی است. در ین تردیدی نیست که افغانستان به صلح و ثبات نیاز مبرم دارد. اما صلح برای چی و با چه کسی؟ چگونه به صلح می توان رسید و چگونه می توان زمینه های صلح را یجاد کرد؟ آیا باجریان طالبان درسایه ی اندیشه ی طالبانی می توان به صلح دست یافت؟

درحالیکه صلح ازتفکر ودیدگاه مبتنی برعقلانیت، برده باری، نوع دوستی وعدالت خواهی برمی خیزد، اما تفکر طالبان والقاعده برمبنای خشونت، نفرت، جهالت، کشتار وتروراستوار است.

صلح باعدالت اجتماعی، تحقق آزادی، تأمین حقوق انسانی همه باشندگان جامعه اعم از زنان و اطفال، برچیدن بساط تبعیض، برکندن ریشه های ظلم و فراهم آوری زمینه ی رفاه و پیشرفت در تمام عرصه های زندگی پیوند می یابد. اما طالبان و تفکر طالبانی پیامی جز تبعیض و بی عدالتی ندارند. با آزادی خصومت می ورزند، به حقوق انسانی و اجتماعی زنان پشت پا می زنند و چیزی جز فریاد خشونت و نفرت از گلوی شان بر نمیخیزد. فرهنگ طالبان فرهنگ علم ستیزی و مکتب سوزی است. باجریان و جنبشی که در قرن 21 مکتب ها را بسوزاند، معلمان را سر ببرد و اطفال و جوانان را از تعلیم و تحصیل باز دارد، چگونه میتوان به مصالحه و همسویی رسید؟ از سر بریدن های معلمان مکاتب توسط طالبان پیدا است که اسلام دوستی و شریعت خواهی این جریان چیزی جز ادعای دروغینی بیش نیست. آیا گروهی را باتفکر و عملکرد معلم کُشی و مکتب سوزی میتوان گروه معتقد و متعهد به دینی خواند که پیغمبرآن دین حضرت محمد مصطفی (ص) می گوید من معلم مبعوث شده ام؟

مذاکره با طالبان بنام مذاکرات صلح در یک روند مبهم و غیر شفاف با وساطت و نقش سازمان های استخبارات پاکستان، عربستان سعودی و انگلیس ادامه دارد. این در حالیست که یک مقام انگلیسی ماه ها قبل اظهارداشت که تفکر طالبان را در افغانستان نمی توان نادیده گرفت. جریان طالبان و تفکر طالبانی در سایه ی حمایت این سازمانها که به حاکمیت در کابل دست یافتند، میدان ورزشگاه غازی را در پایتخت به میدان سنگسار و اعدام زنان و مردان مبدل کردند. آنها در دوران حاکمیت شان در پایتخت مکاتب و محل آموزش و تحصیل را به محل تعلیم وتدریس نفرت و خشونت در آوردند. آیا امروز همان شبکه های استخباراتی درصدد بازگرداندن چنین جریان و تفکری به سرنوشت افغانستان هستند؟ امروز انگلیس ها که از عدم پیروزی در جنگ علیه طالبان و تروریزم در افغانستان سخن می گویند، چه اهدافی را دنبال می کنند؟ آنها دیگر بدنبال چه بازی در افغانستان هستند؟

اگر عناصر و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی افغانستان به امید نشستن بر سر سفره ی آی.اس.آی، سازمان های استخبارات سعودی وانگلیس در همراهی با جریان تریاک و ترور طالبانی مهر سکوت بر لب زده اند و راه تسلیمی در پیش گرفته اند، فراموش نکنند که خود از بازندگان اصلی این بازی خواهند بود.