کنفرانس صلح و گفتگو با طالبان

به ابتکار عربستان سعودی و حمایت بریتانیا و افغانستان

8 sobh

 

در چند ماه گذشته شخصی عجیب و غریب از طریق میدان های هوایی خاورمیانه و اروپا می گذرد: یک ملای ارشد افغان که از سوی طالبان طرد شده است. این ملای ریش دار با لباس سنتی، به صورت غیر شگفت انگیز نیاز به کمک عربستان سعودی و سرویس استخبارات بریتانیا- در میان دیگران- دارد که به صورت مخفیانه از پایتخت کشورها بگذرد.

او همیشه به صورت کاملا مخفی سفر می کند. از حرکت او تنها چند مقام بلند پایه ی محدود در سطوح بالای حکومت افغانستان، عربستان سعودی و چند متحد غربی مشخص، آگاهی دارند. ماموریت او مذاکره با رهبری طالبان در باره ی امکان معامله ی صلح است.

حمایت غرب از این قبیل گفتگوها، آشکار می سازد که چگونه مسایل و حوادث بد در افغانستان در حال اتفاق افتادن است، و چگونه غربی ها آماده ی ثبات بخشیدن به وضعیت رو به خرابی افغانستان هستند که بر آنها هزینه های غیر قابل تصور انسانی، نظامی و سیاسی را تحمیل کرده است. به همین گونه نگرانی در باره ی وضعیت پاکستان نیز وجود دارد، جایی که در آن طالبان به صورت گسترده لانه کرده اند، جایی که شورش ها [ی تروریستی و طالبانی] جداگانه و مرتبط به هم شایع شده و این خود نیاز جدید به یک ابتکار را موجب گشته است.

عربستان سعودی دعوت حکومت افغانستان مبنی بر به عهده گرفتن و حمایت از طرح [صلح با طالبان]، در تابستان امسال را پذیرفته است و این خود نگرانی عربستان را در باره ی افغانستان و القاعده، و تاثیری که آنها بالای کشورهای مسلمان و بقیه جهان گذاشته می توانند ، نشان می دهد. این مسایل میزان اعتبار و نفوذ عربستان سعودی را نیز نمایان می سازد.

این بار نخست نیست که عربستان سعودی پا در میانی می کند و قدرت های غربی، در بعضی اوقات، سودای دخیل ساختن بیشتر عربستان در افغانستان را در سر داشته اند.

عربستان سعودی، پاکستان و امارات متحده عربی، تنها کشور های بودند که جنگجویان تندرو اسلامی را در دهه ی نود به عنوان حاکم افغانستان به رسمیت شناختند. در سال 1998، آنها در یک قدمی انعقاد یک معامله با ملاعمر رهبر، گوشه گیر طالبان بودند که بر اساس آن قرارداد، طالبان اسامه بن لادن را تحویل می دادند.

برای غربی ها، به عهده گرفتن و حمایت عربستان از گفتگو های صلح حیاتی است. غربی ها تلاش کرده اند که با طالبان گفتگو کنند، اما، به نتایج مثبت و دوامدار نرسیده اند. پروسه ی مصالحه که از سوی حکومت افغانستان به راه انداخته شده است، تا حال پنج هزار طالب عادی و مشتی از فرماندهان میان رتبه را به خود جذب کرده است، اما، این پروسه آن پشتوانه ی سیاسی و یا منابعی را فراهم نکرده است که به درد ضعیف ساختن قدرت طالبان به معنای حقیقی آن، بخورد. بیشترینه مذاکرات اخیر نیز نشان می دهد که بعضی از فرماندهان ارشد طالبان [از جنگ] خسته شده اند. به گفته ی یکی از ناظران با تجربه ی مقیم پاکستان، «آنها نزدیک به هفت سال جنگ کرده اند، به صورت مخفی زندگی کرده و به گونه ی منظم در حرکت هستند، بدون خطرپذیری و یا مرگ خشونت بار به افغانستان رفته نمی توانند. با وجود نطق های جنگجویانه و موفقیت های چند ماه اخیر، آنها تعداد زیادی از افراد خود را از دست دادند، و به میزان معینی فرسوده و خسته شده اند».

نتایج ابتکار سعودی بستگی به لیست خواسته های طالبان از حکومت کابل دارد. به گفته ی یک منبع افغان، یکی از مشکلات این خواسته ها در گذشته، متغیر بودن آن بوده است. و در گام دوم، سوال این است که آیا توافق بالقوه پایدار خواهد بود یا نه؟

یکی از مشاوران حامد کرزی می گوید:»ما می توانیم چیزهایی را در سطح بالا به موافقه برسیم، اما، در سطح عام پیاده کردن آن سخت است».

خواسته های طالبان بعید است که برای غرب و به ویژه امریکا که پشتوانه ی تلاش ها برای ثبات و بازسازی افغانستان است، قابل قبول باشد. حکمت کرزی که رییس یک مرکز فکری و پژوهشی در کابل است، می گوید که هرچند «مباحثه و گفتگو با طالبان شاید مشکل نباشد... ولی داشتن جامعه جهانی در این میان، بی نهایت سخت است».

مشکل دیگر قانع کردن اقوام دیگر افغانستان است که در هنگام حاکمیت طالبان، به صورت شدید آسیب دیدند.

به هر صورت، در میان مقام های غربی و استراتژیست ها پذیرفتن این موضوع رو به افزایش است که دست کم قایل شدن گونه ی از تسهیلات و سازش های سیاسی، به ناگزیر طالبان را دو پاره و یا چند پاره خواهد ساخت. همچنان این سوال نیز مطرح است که دو دستگی های گسترده در صفوف طالبان به وسیله عناصری در درون آی اس آی کنترول و دفع شود. به هر حال، بعید است که اسلام آباد مخالف ادغام افراد ارشد طالبان در روند سیاسی کابل باشد.

کوشش های قبلی به منظور مذاکره با طالبان، مشکل زا و جنجال برانگیز بوده است. یکی از متارکه های جنجال برانگیز در ولایت هلمند، جایی که سربازان بریتانیایی در آنجا حضور دارند، مورد انتقاد گسترده قرار گرفت که چرا ولسوالی موسی قلعه به دست جنگجویان مسلح سپرده شد و دوباره برای باز پس گیری آن عملیات وسیعی نظامی نیز صورت گرفت. در ماه می سال جاری، رییس جمهور سابق افغانستان برهان الدین ربانی گفت که او تماس هایی با طالبان داشته و از سوی آنان، «واکنش های دلگرم کننده» دریافت کرده است. طالبان بیانیه ای را در وب سایت متعلق به خویش به نشر سپردند که «جنگ تا بیرون شدن آخرین اشغالگر صلیبی ادامه خواهد داشت». اما، افزوده شده بود که «دروازه های گفتگو، اعتمادسازی و مذاکره بامجاهدین باز است». مجاهدین نیز کسانی مانند برهان الدین ربانی اند که در دهه ی هشتاد علیه شوروی سابق جنگیده بودند.

مشکل دیگر بر سر مذاکره با طالبان این است که برای عربستان سعودی در مقام میانجی، مذاکره مستقیم با ملاعمر رهبر طالبان سخت است. به هر حال، به گفته ی یک منبع افغان، ابتکار صلح و مذاکره با طالبان، هر چیزی که نتیجه ی آن باشد، «قدمی در مسیر درست است». او می گوید، «هرچیزی که یخ های موجود را بشکناند و حتا شاید ما را به پیش ببرد، ما به آن خوش آمد می گوییم».