قربانیان خاموش

 

کمیته فرهنگی سازمان حمایت ازکودکان افغانستان

 25-08-08

 

       افغانستان، جغرافیه مناسب برای مرگ، گودال عمیق برای دفن کردن،  محیط وسیع برای گدایی، آغوش گرم برای فقر، بستر مناسب برای استسمار اطفال بوده و خواهد بود .

      عناصر تشکیل دهنده یک جامعه اطفال همان جامعه بوده وزیربنای جامعه بشری را اطفال آن میسازد، بایک زیربنای استوار و محکم یک جامعه پایدار و با ثبات میتوان ایجاد کرد اما بااساسات ذیل وناتوان جامعه بی ثبات و متزلزل بوجود می آید، فرزندان سالم جامعه سالم، فرزندان معیوب جامعه معیوب را به ارمغان می آورند .

       افغانستان یکی از کشور های است که در آن اطفال معلول و ناتوان، فقر، گدا زیربنای اجتماعی آن را میسازد و در ساختار یک جامعه معلول نقش فعال را بازی میکند، دریک کشور جنگ زده  و فقر مثل افغانستان تمام دست های نامرئی استعمار استسمار و سوء استفاده فعال بود ه  و کشور را مکان مناسب برای بقای حیات خود میداند .

       روزانه هزاران طفل به صورت درد آور بدون کفش و تنبان، بالباس ژولیده و پراهن هزار پاره، باموهای خاک آلود، چشمان اشک آلود، باچهره خموش، صورت کثیف، لبان بسته، شکم گرسته وبادستان که مالا مال انواع کثافات است در کوچه، سرگ، بازار و خیابان سرگردان دنبالکنان قدم های لرزان بر میدارد، قدم میزند، و به پیش میرود تا گم شده اش را جستجو کند، ازکنارمکتب، خانه، هوتل، پارک ودرمان گاه به سرعت میگذرد معلوم نیست که کجاه میرود، همه چیز اینسو مانده آنسو کجاه میرود، به راستی گم شده اش چی خواهد بود؟

      ممکن گم شده اش نان، کار وپول باشد تا شکم خود و اعضای فاملینش را سیر کند، تا ازشکنجه وفشار گرسنگی نجات یابد .

     مطابق قانون کار افغانستان، استفاده از اطفال زیر سن پانزده سال درهر نوع کار، استفاده زیر هر عنوان ممنوع و غیر مجاز پنداشته شده است، باوجودیکه درقانون، حقوق اطفال فراموش نگردیده واما متأسفانه که این ماده قانون جنبه عملی نداشته فقط درقالب کلمات و جملات باقی مانده است، فعلاُ درسراسر کشور به نسبت ضعف اقتصادی وخانواده گی هزاران طفل درکارهای چون موتر شویی، قالین بافی، بوت دوزی، لیلون فروشی، گدایی وده ها نوعی دیگری کار گماشته شده اند تا به اقتصادخانواده ها  کمک نمایند .

      امروز با انهایی که اطفال میگویم، سیلی بی رحم را برگونه هایش می سایم، مهر سکوت را نقش لبانش میسازیم، ازقهر وغضب عنصر جرأت را درآن خفه میکنیم و به دستان فقر می سپاریم  ممکن فردا در رأس دولت،وزارت، مدیریت و دفاتر قرار گیرند، که بی شک قرار میگیرند، ازیک طفل گدا، فقیر، بدتربیت ومعلول هیچ وقت آروزی بیشتر از عناصر تشکیل دهنده ای شخصیت آنرا نکنیم وامید به ارمغان آوردن یک جامعه پویا، سالم، مدرن ولازمه روز را از آنان نداشته باشیم، زیرا فرزندان گنگ جامعه گنگ، فرزندان فقیر جامعه فقیر وفرزندان گدا جامعه گدا را میسازد .

     روان شناسان میگویند : " که درشکل دهی شخصیت یک طفل خانواده، مکتب وآموزگار، محیط کار، دوستان و  رفقان درون اجتماع، سطح اقتصادی و رسانه های که اطفال علاقه مند به شنیدن آن است رول مهم وحیاتی دارد . " در صورتیکه تأثیرات مثبت از این عناصر برآن عامل گردد شخص خلاق مبتکر، پویا، با عاطفه و با احساس، با جرأت وتوانمند به وجود آمده وجامعه ی میسازد که درآن ارزش انسانی بالا بوده  وبه افراد یک اجتماع به حیث یک انسان وهم نوع اهمیت و ارزش قایل میگردد واجتماع سرشار از نشاط عشق و محبت میسازد که میتواند در درون ملتها نمونه باشد .

     اما درصورتیکه این عناصر شخصیت ساز تأثیر منفی بر شکل دهی شخصیت اطفال داشته باشد اطفالیکه در رأس یک جامعه، دولت وارگان قرار میگیرند جامعه منفی گرا، مستبد، متعصب وانسان ستیز به بار آورده  که انسان را نتنها به عنوان موجود برتر شناخته وارزش برای آن قایل است، بلکه به انسان از زوایه دید شهوت و خواهشات حیوانی نگریسته و از آن برای رفع غریزه جنسی و حیوانی بکار میبرند .

     مدیران و دولت مردان که در رأس دولت ونهاد اجتماعی قرار دارند برای اینکه اطفال قربانی جنگ، فقر، اختیطاف، سوء استفاده جنسی، حملات انتحاری و قاچاق مواد مخدر نگردد باید از حقوق انسانی آنها حمایت نمود، زمینه حصول حقوق، آموزش وپرورش، صحت، تفریح، سهولت زنده گی، آسایش جسمی وآرامش روحی وبستر مناسب زنده گی برای آنها محیا سازد، درغیر آن صورت درگام نخست اطفال به دنبال آن یک جامعه، در کام کابوس سرخ فقر سوء استفاده جنسی، آسیب های روانی وفساد آخلاقی مبتلا خواهد گردید که در نتیجه جامعه معیوب و معلول به بار خواهد آمد .

    چرا اطفال در افغانستان نسبت به دیگر کشور ها قربانی تمام ناملایمات، سوء استفاده و مورد خشونت قرار می گیرند؟

   محققان امور اجتماعی، فقر را عامل اصلی نابسامانیها و مسبب اصلی قربانی شدن درساحات مختلف فعالیت اجتماعی میدانند، آنها عقیده مند هستند که تمام بحرانها از منبع فقر سیراب گردیده و ریشه دوانی در ساحات زنده گی افراد میگردد، هرگاه خانواده ها به ضعف اقتصادی دست و پنجه نرم نکنند ومشکل اقتصادی دامنگیر آنها نباشند، علاقه مند بوده که اطفال و فرزندانشان را برای آموزش و پرورش درمکتب روان کند اما به نسبت ناتوانی مالی فرزندانشان را به کار کردن مجبور میسازند .

   پسران جوانیکه در درون یک اجتماع ناسالم زنده گی میکند به نسبت عاید اندک و ناتوانی اقتصادی توان ازدواج شرعی و قانونی در خودندیده بناُ دست به سوی استفاده جنسی و فساد اخلاقی برده ودردامن آن پناه گزین میشوند تا ازشر خواسته های جنسی شان در امان بماند .گاهی دیده میشود که فقر اطفال را دردام های تبلیغات وشستشوی مغزی انداخته و به اندک حمایت مالی خود را قربانی پول وافراد استفاده جو میکند ودرراه اهداف آنها خود را درمهلکه می اندازند .

    زمانی به نسبت مهر مادری و فقر خانواده گی همرای مادری مجرمش درآغوش پر خشونت زندان مسکن گزین میگردد، بعضاُ به نسبت نبود پول در خانواده به امراض گوناگون دست به گریبان بوده سر انجام در گهواره ابدی اش سپرده می شود، گاهی بعلت جنگ مهاجرت، از دست داده عضو خانواده، بی سرپناهی، وگرسنگی دست به گدایی بوده از پشت دو افغانی خیرات به هر سوسرگردان است و درخواب شبانه روزی اش سکه های سیاه پول را می بیند، پول سوژه رویایی او بوده و در رون جامعه فقر بنام " قربانیان خاموش " یادمیگردد .

    ازطرف هم باانفجار جمعیت در کره خاکی عدم داشتن پلان در تشکیل خانواده، عدم آگاهی از نحوه کنترول همه روزه صد ها طفل درجامعه فقر افزایش می یابد، تولد صدها طفل فقیر، دردامن مادر فقیر، باعث  افزایش جمعیت فقیر در جامعه گردیده  که میتوان آنرا بروز سونامی دیگر نامید .

    در یک ماه گذشته ده واقعه تجاوز جنسی در سطح کشور دردفتر سازمان حمایت از کودکان افغانستان  ثبت گردیده وده ها تن ازدست فقر روزانه درسراسر کشور جانهای شان ازدست میدهند وعده دیگری زیرنام " لاغر زن " برای رفع غریزه جنسی مردان وحشی موردتجاوز قرار میگیرند .

   بناُ سازمان حمایت ازکودکان افغانستان (ACPO) ازدولت، نهادهای اجتماعی مدنی فعالان حقوق بشر، سازمان دفاع ا زحقوق اطفال تقاضا میکند که در قبال وظیفه ومسؤلیت انسانی و وجدانی خود احساس مسؤلیت نموده از حقوق انسانی اطفال تا حد توان و لازم دید حمایت نماید تا از اطفال فقیر جامعه فقیر منتج نگردد .

 

 

 

 

با احترام

 

1387/6/2

22/8/2008