حج تفریحی و حجاج کیسه بُر!؟ .

 

لطیف کریمی استالفی

25-08-08

 

 

 

روایت است که «اغلب ابأ یزید بسطامی «رح» به حج پیاده رفتی و هفتاد حج کرده بود .

روزی دید که خلق خدا در راه حج از بهر آب سخت در مانده اند و هلاک می شوند . سگی را دید نزیک آب چاه که حاجیان بر سر آن چاه انبوه شده بودند و مضایقه می کردند، آن سگ در بایزید نظر می کرد، الهام آمد که برای این سگ آب حاصل کن، منادی کرد ! کی میخرد حجی مقبول به شربتی آب ؟ هیچ کس التفات نکرد، بر می افزود، پنج حج پیاده و مقبول، تا هفتاد حج رسید، یکی آواز داد که من بدهم، در خاطر ابأ یزید گذشت، زهی من که جهت سگی هفتاد حج پیاده به شربتی آب فروختم، چون آب را در تغار کرد و پیش سگ نهاد، سگ رو بگردانید . ابایزید در روی افتاد و توبه کرد، ندأ آمد : چندین با خود گویی این کردم و آن کردم جهت حق ! می بینی که سگی قبول نمی کند » .

 

  ای هموطن عزیز ! وای انسان بیدردی که امسال تصمیم رفتن به کعبه را جهت اجرای مناسک حج داری، آگاه باش !! و یکمراتبه به وجدانت مراجعه کن، این پنجره هائیکه همیشه بطرف داخل باز کرده ای، یکبار آنرا بطرف خارج باز کن  و ببین که د ر کوچه ات بند گان آن خدایی که دستگیری از بینوایان و صدقه را بر تو واجب ساخته، با شکم گرسنه و قلبی مملو از یأس و نومیدی دستی بطرف دروازۀ تو به گدایی دراز کرده است و تو که برای پاک شدن از آلودگیها به کعبه میروی تا مراسم حج بجا آری، آیا به این نکتۀ اصلی و اساسی، آنچه که از زکات و انفاق در راه خدا شنیده و عقیده مند هستی به آن چقدر عمل کرده ای . اندیشیده ای ! . تو که به حج میروی تا ابلیس را از خود طرد کنی، آیا لحظه ای به تفکر نشسته ای،که همین اکنون ابلیس بر تو چیره شده و ترا نمی گذارد تا پولهایت را در راه خدا به  مستمندان هموطنت انفاق کنی ، اما با درد و دریغ ! ترا ترغیب می کند تا آنرا  برای عیش و عشرت شهزاده گان آل سعود بمصرف می برسانی .

آیا بهتر نیست که حقیقت کامل را در ادای فرائض دینی مد نظر گرفته و معتقدات خود را با احکام  قرآن و احادیث هماهنگ سازی ؟ .

      آیا به این عقیده مند هستی که فرهنگ اسلامی سر شار از نیکو کاری، غمشریکی و دلسوزی به بیماران و ناتوانان است ؟  با وجودیکه حج را واجب ساخته اما دستگیری از بینوایان را واجب تر ین آن دانسته، و باربار قرآن و احادیث بر آن تاکید ورزیده است ! .

آری ای هموطن عزیز من !

    انسانهای فداکار و خدا پرست را عقیده برآنست، پیش از آنکه خود را به ساحل برسانند، غریقی را نجات می بخشند، و این عمل را یکی از بزرگترین عبادات در راه حصول معنویت می دانند .

« دیدن خدا به چشم جسمانی ممکن نیست، پس باید بنده گان خدا را دریابید» .

     حج رکن پنجم در دین اسلام است، در عمر انسان یک بار در صورتیکه مکلفیت تأمین نفقۀ کسی را بدوش نداشته، و در زندگی روز مره محتاج نباشی واجب میگردد .

در ادای فریضۀ حج دو هدف نهفته است .

 1 ـ هدف فردی

2 ـ هدف اجتماعی

هدف فردی : تزکیۀ نفس، پاک شدن از گناهان، و ادای رکن پنجم اسلامی  .

اما گناهان را با اجرای مراسم حج پاک کردن، راه اصلی دینداری نیست، بلکه راه دینداری آنست تا تمام اصول، قوانین ومقررات اسلامی را با دید فراخ علمی، خردمندانه نگریستن و محترم شمردن و در خود نهادینه کردن است  . از آنجاست که برای آدم ها شخصیت باطنی، اصالت طبیعی، نفس لوامه و معرفت الله جاودانی ر ا هدیه می کند .

در ینجا بصراحت گفته می توانیم که هدف اجتماعی حج، رکن اساسی و اصلی  بشمارمی آید .

      احکام اسلامی همیشه از اصلاح جامعه بحث نموده و منافع جامعه را مقدمتر از منافع فرد دانسته است، روی این اصل اگر عبادات و اجرای مسائل دینی، با اندیشه های عقلانی، خرد و جهان بینی دینی و علمی همراه باشد و آنرا  از دیدگاهای غیر عقلانی طالب ها جدا بسازیم، آنگاه جامعه ما هیچ مشکلی در اجراء و تطبیق اهداف اجتماعی واجبات دینی نخواهد داشت .   

در حالیکه کلیسایان سی و شش کشور جهان بخاطر اصلاح جامعۀ ما از فقر و تنگدستی ملیونها هموطن بی بصاعت ما، وارد معرکه شده اند، آیا برای ما ملت جای شرم از اسلام، اسلامیت، انسان و انسانیت   نیست که « از هزاران کعبه یک دل بهتر است» را فراموش کرده دنبال طواف سنگ  گل کعبه می رویم، و طواف قلب های دردمندان و مظلومان را که جایگاه خدا است بباد فراموشی می سپاریم، و از یاد می بریم که سیرکردن شکم یتیمی، رحمت پروردگار را به تلاطم می آورد، نه مراسم حج، زیرا در روز باز پرس خداوندی نمیتوانی حج ات را حجت بیاوری ! . همسایه ات در آنجا علیه تو شهادت خواهد داد که بوی غذای خانۀ حاجی صاحب طفل مریض مرا بیقرار می ساخت .

      جناب حاجی صاحب !! .

 آیا به این مسأله هم نا ندیشیده ای که چرا پیش از حج، یکماه روزه می گیری، این روزه گرفتن تو برای چیست ؟ بلی ... روزه گرفتن تو برای اینست که تا از حال زار گرسنه گان، محرومین و فقرأ با خبر و شریک درد مستمندان شویی، به این اساس وظیفۀ ایمانی و وجدانی هر انسان خدا پرست است تا در قدمۀ نخست در اصلاح جامعه،که یکی از آن ریشه کن ساختن فقر و دستگیری بینوایان است، از هیچ نوع فداکاری دریغ نورزد .

    

 در یکی از سالهائیکه هنوز حکومت داکتر نجیب الله سقوط نکرده بود سفری به شهر کراچی پاکستان داشتم، بوس حامل ما در منطقه ای بنام سهراب گوت توقف کرد، برای رفع خستگی داخل رستورانت مقابل ایستگاه شدم و در فکر بودم که برای گذرانیدن شب بکدام هوتل بروم، متوجه شدم شخصی با ریشی انبوه بطرف میز من می آید . سلام داد، او را نشناختم، با خنده و شوخی خود را معرفی کرد، یکی از هم دوره های مکتبم بود، از من پرسید در کدام چُرت بودی ؟ برایش گفتم درین چُرت بودم که شب را در کجا بگذرانم، خندۀ نمکینی کرد و گفت : لالایت هنوز زنده است ! خلاصه دستم را گرفت بخانۀ خود که در همان محل قرار داشت بُرد، بعد از صرف غذا دیدم که یکه پر یکه پر تعداد برادران زیاد شدند، ساعتی یکی بطرف دیگری می نگریستند و از شرم اینکه من مهمان بودم نمی خواستند پتوی خود را پهن کنند، بلاخره صبر شان به تنگ آمد، یکی از حاضرین صدا کرد، حاجی صاحب پتو را هموار کن مالم ( معلم) از خود ماست، در حالیکه مرا نمی شناخت از خود حساب کرد، دانه های کمسایی و پول روی پتو گذاشته شد، من خود را کنار کشیده به گوشه ای خوابیدم اما از سر و صدای آنها اصلاً خوابم نبرد .

         در جریان بازی چندین بار این جمله را از زبان شان شنیدم ( زدیم یک دو تا مراسم حج ) .

هوا روش شده میرفت آنانیکه بُرده بودند سر حال و سرمست و باختگان غمگین و خشمگین از منزل بیرون شدند، یکتن از آنها که قمار را باخته بود باقیماند و از جیبش مقداری بانکنوت های رنگارنگ را بیرون آورد و گفت : مالم صاحب ببین این پیسه ها از کدام کشور است، به بانکنوت ها نظر انداختم، دیدم که از کشور های مختلفی است ، اما این نوت ها کاغذی را در پاکستان تبدیل به کلدار نمیکردند، در حالیکه بروی نوت ها تُف می انداخت و خو د را نفرین میکرد از اتاق بیرون شد .

         من و دوستم تنها ماندیم و او را ملامت گونه زیر سوال گرفتم که چرا مجلس قمار را در خانۀ خود اجازه می دهد، علاوتاً از وی پرسیدم که اینها بار بار در هنگام بازی میگفتند ( زدیم یک دو تا موسم حج ) چه معنا دارد ، دوستم در پاسخ گفت : در چار صوبۀ پاکستان و حتا در داخل افغانستان اشخاص مافیایی وجود دارند که در هر موسم حج تعداد کثیری از کیسه بُران را خریده عازم مکه میدارند، زمانیکه از مکه برگشتند پول مصارف شخص اعزام کننده را دو چند میپردازند، آنها کوشش نهایی خود را بخرچ می دهند تا برعلاوۀ تادیۀ پول مافیا یکمقدار زیاد کمایی کنند تا قرض قمار را نیز بپردازند و جملۀ زدیم تا موسم حج، معنی اش اینست . آنگاه باورم شد که آنهمه پول های رنگا رنگ نیز از کمایی کیسه بُری بود، من با شنیدن این جریان واقعاً حیرت زده شدم، چطور این اشخاص در خانۀ خدا و در حضور خدا دست به دزدی میزنند و کعبه را نیز دام تذویر ساخته اند .

       درین اواخر تا جائیکه دیده میشود حج کردن نه بخاطر دو هدف نیک، بلکه بمقصد چار هدف زشت انجام می پذیرد .

1 انتقال مواد مخدر .

2 تجارت شخصی .

3 کیسه بُری .

4 حصول افتخار حاجی صاحب گفتن .

با در نظر داشت مراتب فوق، درد دلی با آنعده حجاج محترمی دارم که خاص برای رضای خدا و توبه به کعبه می روند، از آنجائیکه حج رکن پنجم اسلام است، پس شما حساب خود را از آنهائیکه می خواهند کثافات نا مقدس خود را در مکان مقدس بریزند جدا کنید، حج همین اکنون دم در شماست .

ای قوم به حج رفته، کجائید کجائید

معشوق همین جاست، بیائید بیائید

معشوق تو همسایۀ دیوار به دیوار

در بادیه سر گشته شما در چه هوائید

 

       آنچه که گفته آمدیم، اسلام همیشه تاکید بر اصلاح جامعه داشته و خانواده است که جامعه را می سازد، هرگاه خانواده ات در گرسنگی و بیچارگی بسر برد، یقین داشته باش که حج بالایت واجب نمی شود، در جامعه ی که ما زندگی میکنیم روزانه به صدها کودک یتیمی بر می خوریم که پاهایش برهنه تنش عریان و شکمش گرسنه است، به صد ها زن بیوه و بی سرپرستی برمی خوریم که از بی نهایت مجبوری و لاچاری تن به خود فروشی می دهد و جامعه را به فحشأ می کشاند، به آن مادری بر میخوریم که طفل مریضش از بی دوایی و گیاه خوری جان داده، جسدش را روی دستان لرزانش  بطرف قبرستان می برد، به ده ها واقعۀ خود کشی از گرسنگی و تباهی خانواده هایی را می شنویم که زمانی نچندان دور با عزت و حرمت زندگی آبرومندانه داشته اند، در حالیکه کشتی خانوادۀ ما رو به غرق شدن است و حکم خدا هم اینست « شما در راه خدا مال خود را به مساکین انفاق کنید » ضمناً در اصول ا سلام مهر، عاطفه، سلۀ رحم نیز جایگاه ویژه ای را دارد، اما تو حاجی صاحب خلاف  اینهمه، بی عاطفگی را، بی رحمی را، نامردانگی را، نا اسلامی را قبول داری اما این را قبول نداری که حج نروی !! .

       کشور ما بمثابۀ یک خانواده است، باید حاجیان ما به حکم منطق اسلام وخرد و از خود گذری نخست از همه بفکر نجات خانواده از بدبختی ها و آلام باشند و بعداً بفکر حج .

        انسان حیوانیست دارای تعاریف زیاد، یکی از آن تعریف ها مسوول بودن آنست، انسان یعنی مسوول، در مقابل همنوع، در مقابل جامعه، در مقابل خدا و خود، اما سایر حیوانات مسوولیت پذیر نیستند، فرق بین انسان و حیوان از همین نکته آغاز می یابد .

 در حالیکه خداوند ترا مسوول خلق نموده، پس بیائید مسوولیت خود را در مقابل بندگان خدا مسوولانه به انجام برسانیم ، تا خدا خوشنود گردد، و ما رستگار .

    گیریم مصارف یک حاجی را مبلغ 3000$ دالر

     گیریم امسال بیست هزار زائر به مکه می روند، مصارف فی نفر سه هزار دالر، هرگاه ضرب بیست هزار نفرشود، حاصل آن شصت ملیون دالر می شود، با این شصت ملیون دالر می توانیم یک مرکز نگهداری به آنعده جوانانی که از فرط بیکاری معتاد شده اند، بسازیم، یا یک پرورشگاه برای کودکانی بسازیم که سرپرست ندارند و بدام مفسدین افتیده اند، یا بار دوش جامعه، یا رهزن، یا آدم کش و یا طالب بار می آیند،که باز هم اولاد تو از دستش کشته و خانۀ تو توسطش به چپاول برده می شود .

ما متیقن هستیم که مشکلات امروزی ما از اشتباهات گذ شتگان ماست، و ما هستیم که با  یک دنیایی از درد و الم، اندوه و محنت و رنج زندگی میکنیم، بناً ما نباید اشتباهی را مرتکب شویم که نسلهای  آینده برای ما نفرین بفرستند .  

لهذا از وزیر صاحب حج و اوقاف تقاضا دارم، اگر لازم ببینند، [ که نمی بینند ] !! حج امسال را تحریم نمائید، احیاناً اگر از نظریات فیلسوفانۀ شما بدور است، لااقل کیسه بُران را که بسیار خوب هم می شناسید از اعزام شان بمکه جلوگیری کنید، تا باعث آبرو ریزی بیشتر کشور ما مثل سالهای قبل نشود . بااحترام