استقلال کشور در چنگال مداخله گران 

 محمد کریم سروش

19-08-08

افغانستان یک بار دیگر هشتاد و نهمین  سالروز استرداد استقلال کشور از استعمار انگلیس را باهزار ترس از سال قبل  خیلی فشرده تر در چوکات اراکین دولتی جشن گرفت و از شاه امان الله  به عنوان یک قهرمان اصلاح طلب تجلیل کرد . اما در کشور افغانستان همواره رسم بر این بوده که از یاد ها وخاطره های تاریخی و از چهره ها و مفاخر علمی وسیاسی فقط تجلیل می شود و اما د رخصوص تجزیه و تحلیل رویداد ها و شناخت علل و عوامل کامیابی ها و ناکامی ها و درس گیری ا ز افکار  و مبارزات مردان بزرگ و تجربه های تلخ و شیرین تاریخ گذشته و حال ، کاری انجام نمی شده است . آنچه که برای ملت افغانستان تکان دهنده است ، تکرار تاریخ و تجربه مکرر تلخی هاست ، گویی که دروازه تاریخ این کشور همواره بریک پایه باز و بسته شده و هیچ نوع تغییر و تحول پیشرفت در آن دیده نمی شود . اگر به روند تحولات و جریانات سیاسی و نظامی افغانستان بعد از استقلال نظر بیاندازیم ، دورنمای غبار آلود در ذهن مان تصویر می شود و تمام تلاش های آزاد گان و سرداران بیگانه ستیز کشور در جهت حفظ استقلال را صفحه تاریک نمایش میدهد . کارشناسان و آگاهان سیاسی بر این باور اند که عامل همه بدبختی های ملت مظلوم افغانستان ، انگلیس بوده و است ، چه با وجود به رسمیت شناختن استقلال سیاسی کشور ، هیچگاه دست از مداخله مستقیم و غیر مستقیم در امور داخلی ما نکشیده و پشت پرده همچنان به امیران و حاکمان ما حکم می رانده است  که از ده سال به این سو امریکاه نیز دخالت های خود را شر وع نمود که امروز در افغانستان بنام امنیت افغانستان حضور دارند . به همین دلیل است که هیچ گاه افغانها از زد و خورد ها و کشمکش های داخلی در  امان نبودند . دشمن گاهی به تحریک این قوم در مقابل آن قوم پرداخته گاهی با حربه های قدرت ، حق حکومت ، برتری سیاسی و غیره و گاهی از دریچه مذهب ، ملیت ، نژاد و لسان افغانها را در برابر یکدیگر تحریک کرده است و از آن سود می برده است . سیاست مداران و کسانی که به نحوی در صحنه سیاسی کشور حضور داشتند چه آنهایکه در مقابل خواسته های استعمار انعطاف پذیر بودند و چه آنهاییکه مخالف سیاست های استکبار بوده بر حفظ و استقلال تاکید می ورزیدند ، نتوانستند به مصالح مردم بیندیشند و همیشه تحت تأثیر عوامل قومی ، لسانی و نژادی خط مشی سیاسی خویش را تعیین می نمودند، از این رو گروه اول به خاطر عدم برخوارداری از حس  وطن پرستی و بیگانه ستیزی مطرود و منفور جامعه بودند و گروه دوم تنها بر قشر خاصی که خود را متعلق می دانستند حکومت میکردند و هیج گاه در صدد ملی شدن حکومت شان بر نمی آمدند . با این و جود افغانستان هیچ گاه نتوانسته است از حاکمیت ملی و رهبری مردمی بر خوار دار شود . دستهای در کا ر بود تا با استفاده از خامی، عدم پخته گی و بلوغ سیاسی زمام داران کشور ، اهداف استکبار بر آورده شود . بدبختانه سردمداران و مقامات عالیقدر ما جز باداری دیگری چیزی را برای تاریخ انتقال نمیدهند .

در زمان تأسیس نظام جمهوریت 1352 هنگامی که حکومت گامهای به سوی پیشرفت و ترقی کشور بر می داشت و تا حدودی صبغه ملی به خود می گرفت بازهم کشورهای مداخله گر که منافع خویش را در خطر میدیدند ، گردونه سیاسی کشور را به نفع خویش به چرخش در آوردند .

این بار دست استعمار از آستین کشور شوراها و سوسیالیست ها بیرون شد و افغانستان را در ورطه سقوط و پرتگاه اندیشه ناکارا و شکست خورده کمونیزم قرار داد . اینبار مقاومت سلحشورانه و دلیرانه راد مردان این میهن متجاوزین را در پیشبرد اهداف سیاسیشان به شکست و ناکامی مواجه ساخت .

هنگامییکه  مجاهدین خود صاحب حکومت شدند و می خواستند با تأسیس حکومت اسلامی در کشور نهال انقلاب اسلامی که با خون میلیون ها انسان مسلمان آبیاری گردیده بود را به ثمر بنشانند باز هم استکبار با توطئه و ترفند و با استفاده ا ز خلای عدم موجودیت دکترین سیاسی فعال در دولت مجاهدین ، افغانستان را به میدان زد خوردها تبدیل کرد و در نتیجه ظهور تحریک بدنام طالبان سناریوی  دیگری بود که به وسیله همراهان و سیاست پردازان سازمان های اطلاعاتی و استخباراتی طراحی و به اجرا گذاشته شد . بالاخره هم وضعیت فعلی که هیچ جای بحثی د ر آن نیست و هر کس مختار است نظر به طرز تفکر و دید خود ، در چنین وضعی به کشور عنوان مستعمره بدهد یا مستقل .

به هر صورت اگر به وضعیت امروزی افغانستان برای آینده اش نگاه اندازیم به این نتیجه میرسیم تنها زمانی افغانستان  پله های صلح وترقی راطی خواهد کرد که دست مداخله گران همانند خود شان از سر مردم ما کوتاه شود و امروز هم که  گاهی  ا ز عدم حضور نیروهای خارجی و یا حد اقل تعیین مدت حضور شان سخن برده می شود ، به جواب گفته می شود که اگر نیروهای خارجی خاک کشور را ترک کنند وضعیت اسفبار تر از امروز می شود و افغانستان دوباره به خانه جنگی ها بر خواهد گشت . اما بهتر خواهد بود که ملت دیگر خود را تکان داده اماده گی برای دفاع کشور و بر آوردن امنیت سراسری با قدرت داخلی گرفته و دیگر نگذارد افغانستان باز هم از استقلالیت خارج شده و تحت حاکمیت و امپراتوری بیگانگان قرار گیرد .