نقدی بر  مقاله  "فاطمهءزهرا سلام الله علیها، شمهء از ولادت تا شهادت" به قلم آقای اسدالله حیدری .

 

در تاریخ تمدن  بشریت ، همیشه افرادی وجود داشته که برای  حصول اهداف فردی و یا گروهی خود  دین را وسیله قرار داده اند.

حتی در همین  عصر خود ما افرادی زیادی وجود دارند  که بخاطر منافع شخصی یا گروهی خود از مقدسات مردمان جامعه سوء استفاده کرده اند.

بدیهی است که برای یک انسان مومن هر چیزی را که از قرآن معرفی نمائی بدون تامل می پذیرد و بهمین دلیل هم است که یکتعداد افراد بخاطر پیشبرد منافع گروهی خود هر مطلبی را که دل شان خواست به  قرآن مربوط میسازند. چون می دانند که اکثریت مسلمانان، بخصوص ما افغانها، قرآن کریم را بزبان خود نخوانده ایم.

بعضی از این افراد هم  مطالب  بی اساس و غلط را بدلیل  کمبود معلومات خود شان، به نسل های دیگر انتقال داده اند. 

 

 آ قای اسدالله  حیدری در نوشته شان  که  تحت عنوان " فاطمهءزهرا سلام الله علیها، شمهء از ولادت تا شهادت"، تهیه کرده اند،  کوشش کرده  تا حتی به قرآن  هم تهمت بزند تا  صحت بودن نظرات خود را، به آنانیکه از قرآن معلومات کافی ندارند،  بقبولاند.

 

ایشان ادعا دارند که خداوند "فاطمه زهرا" را در سوره "کوثر" تمجید نموده است:

 

"اِ نَّا اَعْـطَیْـنَاکَ الـْکَـوْثَـرَ" ای پیغمبر! ما به تو"کوثر" عطا نمودیم. یعنی فاطمه رابتودادیم،فاطمه ای که جهان را از فرزندان تو پر خواهد کرد.

قسمی که سوره کوثر را در پنج  ترجمه قرآن کریم  که توسط اشخاص مختلف صورت گرفته می بینیم هیچ ربطی به زن  و یا فا طمه زهرا  ندارد. نمی دانم آقای حیدری این برداشت را به کدام اساس کرده است.

حالا معنی سوره کوثر را در ترجمه های که توسط افراد مختلف صورت گرفته  مشاهده فرماید

سوره کوثر  دارای سه آیه است.

"ما بتو کوثر بخشیدیم.(1) پس تو هم برای خدا بنماز و قربانی  بپرداز (2)که محققآ دشمن بدگوی تو مقطوع النسل است(3) ( مترجم " مهدی قمشه ای" قم، ایران)

 

 ترجمه آقای قمشه ای با تفسیرش:

باید متذکر شد که موضوعات داخل قوس تفسیر است نه ترجمه.

"( ای رسول گرامی) ما تو را کوثر( عطای بسیار) بخشید یم( به تو مقام سید انبیاء ، نام نیکو و کثرت فرزند و نهر کوثر و مقام رحمته المینی و شفاعت کبرای امت و شرح صدر و همت عالی از لطف خود تو را عطا

کریم) (2) پس تو هم ( بشکرانه آن نعم) برای خدا بنماز (و طاعت) و قربانی (و مناسک حج) بپرداز.(3)  که محققآ دشمن بدگوی تو( عاص ابن وائل) مقطوع النسل ( و نسل تو تا قیامت به کثرت و برکت و عزت باقی) است".

قسمی که دیده شد آقای قمشه ای کاملا  بصورت واضح  می گوید " نهر کوثر" و مقام ......".

هیچ سخنی از فاطمه زهرا نبرده  است.

 

ترجمه دوم:

 قرآن کریم تفیسر حسینی، پاکستان

ترجمه از حضرت شاه ولی الله محدث دیلوی

تفسیر از حضرت ملا حسین الواعظ الکاشفی

 

"یا محمد هر آینه ما عطا کردیم ترا کوثر(1) پس نماز گذار برای پروردگار خود و شتر نحر(قربانی) کن(2) هر آینه دشمن تو همانا دم بریده است( نسل اش قطع است)(3).

 

ترجمه سوم.

عبدالله یوسف علی مترجم پاکستانی ، به انگلیسی .

 

1- To you We have granted the Fount( of Abundance).

2- Therefore to your Lord turn in Prayer and sacrifice.

3-For he who hates you, he will be cut off( from future Hope)

در این ترجمه هم هیچ اثری از اسم فاطمه زهرا وجود ندارد.

 

ترجمه چهارم   توسط " راشد خلیفه" مصری شده که  کاملا با ترجمه  عبد الله یوسف علی و دو ترجمه فارسی  مطابقت دارد.

 

ترجمه پنجم  هم که  به انگلیسی  توسط انتشارات  عبدالقسیم در عربستان سعودی صورت گرفته است.

"Saheeh international" Jeddah Saudi Arabia.

این ترجمه  که زیر نظر کمیته اسلامی در سعودی صورت گرفته، هیچ اشاره ای به رابطه "کوثر" و "فاطمه" نکرده است. اما ایشان  مثل مهدی قمشه ای "کوثر" را به نهری  در بهشت تفسیر نموده اند.

 

بسیار جالب است که آقای حیدری و قبل از ایشان آقای غرجستانی   یگانه اشخاصی هستند که اسم  «فاطمه س »  را  در این سوره دیده  اند ، اما مترجمین قرآن از پاکستانی تا ایرانی ، سعودی و  مصری متوجه نشده اند که " هدف خداوند  از  "کوثر"  فاطمه زهرا بوده است".

باید متذکر شد که آقای "راشدخلیفه"  ادعا کرده  که همه ترجمه ها قرآن که توسط دیگران صورت گرفته دارای اشتباهاتی در ترجمه شان  میباشد  و ترجمه ایشان یگانه ترجمه دقیق و صحیح میباشد،  با آن هم  در ترجمه ایشان اسم فاطمه  زهرا  وجود ندارد.

مهدی قمشه ای در تفسیر بعضی از  آیات قرآن از همه پیشروی کرده وخیلی کوشش کرده تا  اسم  علی  ابن ابی طالب و فاطمه زهرا و پسران شان را به گونه ای  داخل آیات قرآن کریم  نماید،  اما در قسمت سوره "کوثر" این کار را نکرده.  چون می دانسته که کوثر اسم" نهری در بهشت" است که خداوند برای پیامبرش وعده داده است.

سوره رحمان آیه  19-20 میگوید: " اوست خدای که دو دریا را بهم در آمیخت و میان آن دو دریا برزخ و فاصله ایست که  تجاوز  به حدود یک دیگر نمی کنند". آقای قمشه ای "دو دریا" را در این آیات به  علی و فاطمه تفسیر کرده است. اما "کوثر" را در سوره کوثر به فاطمه تفسیر ننموده. من مطمین هستم  اگر امکان این میبود که کوثر را به فاطمه تفسیر کرد ، حتمآ آقای قمشه ای این کار را میکرد.

 درغیر  آن باید بپذیریم که   فهم و درک  آقای حیدری در  تفسیر قرآن و دیگر مسایل دینی  از "مهدی  قمشه ای" و دیگر مترجمین  هم بیشتر میباشد .

 

حالا به متن عربی سوره کوثر مشاهده فرماید تا خود قضاوت نماید که آیا اسم فاطمه زهرا  در آن وجود دارد یا خیر.

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هوَ الْأَبْتَر.

 

حالا ببینیم که کتاب " فتح البیان"  و "فروغ ابدیت" در  باره "کوثر" چه میگوید:

پیامبر اسلام فرموده:  " شهدای جنگ بدر را در کنار (نهر) عوض کوثر ملاقات می نمایم."( "  فتح البیان" صفحه 349).

 

"پیامبر اسلام فرموده: "نخستین کسی که در کنار "کوثر" بر من وارد میشود، نخستین اسلام آورنده میباشد.( فروغ ابدیت، صفحه 244)

 

 

آقای حیدری در قسمت ازدواج فاطمه زهرا هم  موضوعاتی را نوشته اند که کاملا نظرات شخصی خود شان میباشد و کاملا از واقیعت بدور میباشد..

ایشان مینویسند که:

"روزی عدهء از اصحاب به شمول ابوبکر(رض)در مسجد نشسته واز هر دری صحبت میکردند که سخن ازفاطمه(س) بمیان آمد.ایشان که ازجواب دادن رد، به همه خواستگارهای فاطمه مطلع بودند،گفتند که علی بن ابی طالب(ع) تاحال درمورد خواستگاری فاطمه(س) اقدام نکرده است،گمان میرود که علت آن، تهی دستی باشد. ابوبکر(رض)گفت: این مطلب برای من روشن است که خداوپیغمبر،فاطمه رابرای علی علیه السلام نگاهداشته اند. ازاینروخود با بعضی از صحابه رفتند تا باعلی(ع)دراین باره صحبت نمایند. ابوبکر (رض)گفت: یا علی تودر تمام کمالات بر سایرین برتری داری، واز موقعیت خودت وعلاقهء که رسول خدا بتو دارد کاملاً آگاهی.

گمان میکنم که خداورسول اوفاطمه رابرای توگذاشته اند.وشخص دیگری لیا قـت وقا بلـیـت این افـتخار را ندارد.نمی دانم بکـدام عـلـت دراین اقـدام کوتاهی می نمائید؟"

 

حالا ببینیم که نویسنده کتاب " قصه هجرت" در این باره چه میگوید:

"ابوبکر و عمر برای خواستگاری حضرت زهرا نزد رسول خدا آمدند، پیامبر سکوت اختیار کرد و پاسخی نداد".(  قصه هجرت، نوشته  حجته الاسلام و المسلمین علی نظری منفرد، صفحه 270)

 

 

 حالا چطور امکان دارد  که اشخاصی،  مثل ابوبکر  خلیفه اول و عمر خلیفه دوم و در ضمن  دوستان و خویشاوندان  خیلی نزدیک پیامبر، به خواستگاری فاطمه میروند و جواب رد میگرند، بعدآ بگویند که " گمان میکنم که خداورسول اوفاطمه رابرای علی گذاشته اند.وشخص دیگری

لیا قـت وقا بلـیـت این افـتخار را ندارد".

 

آقای حیدری چنین ادامه میدهد:

"بلی ،مگرنه این است که ازنظرمکتب اسلام، حق انتخاب شوهر،از حقوق مسلم زن است؟ با وجود اینکه پیغمبربه ازدواج علی وفاطمه علیهما سلام از صمیم قلب خوش وراضی بود،قبل از جویا شدن نظر فا طمه بـه عـلی هیچ جوابی نداد. رسول خدا فرمود:

" صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم. پیغمبر نزد فاطمه(س)رفت وفرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را خوب میشناسی وی برا ی خواستگاری تو آمده است.آیا اجازه میدهی ترا به عقدش درآورم ؟ فاطمه از خجالت سکوت کردوچیزی نگفت.پیغمبر صلّی الله علیه وآله ،سکوت اورا علامت رضایت دانست.(بحارالانوار ج۴۳     ص۱۲۷،ذخائرالعقبی ص۲۹ ).

مگر چه شد که  سکوت فاطمه زهرا  علامت رضایت شمرده شد اما قبلا سکوت پیامبر اسلام در مقابل ابوبکر صدیق و عمر فاروق علامت رضایت وی نبود؟؟

 

حالا ببینیم که نویسنده کتاب " قصه هجرت" در این باره چه میگوید.

" ابن عباس میگوید: هنگامیکه که رسول خدا (ص) فاطمه را به علی تزویج کرد، فاطمه گفت: یا رسول الله! مرا به مردی فقیری که از مال دنیا چیزی ندارد تزویج کردی.

در روایت دیگری آمده است: هنگامیکه که علی(ع) از پیامبر، فاطمه(س) را خواستگاری کرد، رسول خدا به زهرا(س) فرمود: علی تو را خواستگاری کرده است.  فاطمه سکوت کرد. در نقلی دیگری آمده است که رسول خدا فرمود: پسر عموی تو علی از تو خواستگاری کرد، چه میگویی؟ زهرا(ع) گریست و سپس گفت: ای پدر! مشل این که مرا برای مردی تهیدست از قریش ذخیره کرده ای".( قصه هجرت، صفحه 271)

حالا نمیدانم کجا این گفته فاطمه زهرا علامت رضایت وی بوده که آقای حیدری می گوید:

"رسول اکرم (ص)بعد از کسب توافق فاطمه(س) به نزد علی (ع) آمد وبا لبان خندان گفت:یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ علی (ع) پاسخ داد: یارسول الله! پدرومادرم بقربانت، شما ازوضع من کاملاً خبر دارید. تمام  ثروت من عبارت است از یک قبضه شمشیر،یک ثوب زره ویک رأس شتر"

 

حالا ببینیم که آیا واقعآ علی  ابن ابی طالب انسان تهی دست و نادار  بوده ؟

آیته الله بروجردی  رهبر مذهبی شیعه در رساله " جواهر الولایه" خود، با استناد به حدیثی از کتاب "اصول کافی" از امام جعفر صادق چنین نقل می نماید:

"حضرت امیرالمونین علی،  در موقع نماز انگشتری خود را از انگشت بیرون آورد و به سائلی هدیه (خیرات) داد، که وزن حلقه اش چهار مثقال نقره و وزن نگینش پنج مثقال و یا قوت سرخ بود و قیمت آن معادل با خراج یکساله کشور شام بود".

آیا امکان دارد کسی  که انگشتری در انگشت داشته باشد که قیمت اش معادل مصارف یکساله یک کشور باشد و هنوز هم در جمله اشخاص تهی دست محسوب شود؟؟

 

احمد آذری قمی استاد  الهیات اسلامی در مدرسه فیضیه قم، طی یک سخنرانی که متن آن  در کتاب " مالکیت در اسلام" از طرف سازمان جهاد سازند گی جمهوری اسلامی به چاپ رسیده مینویسد: "  "در صفینه البحار تصریح شده است که در آمد سالانه امیرالمومنین علیه السلام چهل هزار دینار یعنی تقریبآ دو ملیون تومان به پول امروز ما بوده، و حضرت فاطمه علیهما السلام نیز از  فدک سالانه دو صد  و بیست هزار دینار، یعنی تقریبآ شش میلیون تومان به پول امروز در آمد داشته است"( ناگفته نماند که در زمانی  نوشتن کتابهای فوق  ارزش تومان ایران خیلی بیشتر از امروز بوده است)

 در کتاب تجارب السلف در آمد سالانه حضرت علی (ع) تنها از نخلستانی که در شهر " ینبع" داشته سالانه 40 هزار دینار گزارش شده، در صورتیکه به نوشته همین کتاب این  نخلستان فقط یکی از اراضی و املاک  دیگر وی  بوده است.

ابن حزم  در " الفضل فی الملل و اهواء و النحل" مینویسد که " علی بن ابی طالب(ع) نخلستانها و کشتزار های متعددی را از مال خود به صدقه به محتاجان بخشید و البته این صدقات در برابر ثروت او اندک بود".( بر داشته از  کتاب " پس از هزار و چهار صد سال" صفحه 921).

 

حالا بهتر است  که سرمایه امام علی را از زبان خودش در کتاب نحج البلاغه( نحج البلاغه- مجموع نامه ها، خطابه ها و صحبت های علی بن ابی طالب میباشد)، بررسی نمایم.

 

نامه ای بیست چهارم

وصيتى از آن حضرت ( ع ) كه پس از او با اموالش چه كنند . آن را هنگامى كه از صفين باز مى ‏گشت نوشته است . اين وصيتى است كه بنده ، خدا ، على بن ابيطالب ، امير المؤمنين ، درباره دارايى خود بدان فرمان داده است . براى خشنودى خداوند تا او را به بهشت برد و در سراى امن خود فرود آورد .حسن بن على به انجام دادن اين وصيت قيام مى ‏كند . خود از دارايى من هزينه مى ‏كند آنسان ، كه شايسته است ، و از آن انفاق مى ‏كند آنسان ، كه شايسته است . اگر براى حسن حادثه‏ اى پيش آيد و حسين زنده باشد ، او كار را بر عهده خواهد گرفت و وصيتم را مانند برادرش به انجام خواهد رسانيد ................... و با كسى كه اين كار را بر عهده دارد ، شرط مى‏ كنم كه اصل مال را به همان گونه كه هست باقى گذارد و از ثمره آن هزينه كند ، به شيوه‏ اى كه بدان مأمور شده و راهنمايى گشته است . ديگر اينكه ، نهالهاى نخلهاى آن قريه‏ ها را نفروشد تا به قدرى فراوان گردند كه شناختن نخلستانها براى كسى ، كه آنها را پيش از اين ديده است ، دشوار باشد.

از كنيزان من هر كه با او همبستر بوده ‏ام و صاحب فرزندى باشد يا فرزندى در شكم داشته باشد ، به فرزندش واگذار مى ‏شود و مادر بهره فرزند است . اگر فرزندش بميرد و او زنده باشد آزاد مى ‏شود و نام كنيز از او برداشته مى ‏شود و آزادى نصيب او گردد ."

حالا نمی دانم که یک مسلمان "بیچاره" که این موضوعات را در کتابهای خیلی معتبر و  مستند  مطالعه می نماید، چه برداشتی داشته باشد؟. آیا ما سخنان آقای حیدری را موثقتر از سخنان خود امام علی  بدانیم.؟؟

آقای حیدری چنین ادامه میدهد.

"خانهء فاطمه وعلی علیهماالسلام یگانه خانهء بود که هم زن وهم شوهراز گناه وانحرافات معصوم وبه فضائل وکمالات انسانیت آراسته بودند.این خانه کا نون صفا وصمیمت بود. آن دو همسر نمونهء اسلام،هریک به وظائف شان عمل میکردند ونمونه والگو از اخلاق عالی دین مقدس اسلام بودند".

 آقای حیدری خانه علی و فاطمه را برتر از خانه خود پیامبر اسلام میداند. در حالیکه در قرآن کریم  در باره زنان پیامبر چنین گفته شده:

سوره احزاب آیه 6 :

" ............. و زنان پیامبر مادران  مومنان هستند........"

 آیات  32-33 :

ای زنان پیامبر  شما مانند دیگران نیستید......................33 .. در خانه های تان بنشینید  و آرام گیرید............ خداوند چنین می خواهد که رجس و هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک گرداند.

خوب حالا دیدیم که  قرآن  زنان پیامبر را مادران ما معرفی مینماید ، و هر عیب را از آنان دور میسازد و ایشان را "خانواده نبوت" معرفی می نماید. مگر این بجا نخواهد بود که  خانه آنان  بهترین خانه  می بود، که هم زنان و هم شوهر شان ( پیامبر اسلام) از هر گناه بدور بوده اند.

 

آقای حیدری چنین ادامه میدهد:

"فاطمه(س) به زندگی ساده ولی درنقش یک مربی بزرگ ادامه میداد، تااینکه مصیبت بزرگی به او روی آورد، مرگ پدر! پدری چون رسول الله(ص)، وگویا این مصیبت تازه وبزرگ،طلیعه ومقدمهء حواد ث نا گوار ودرد نا ک د یگری برای وی بوده است. ازجملهء این حوادث نا میمون،علی (ع)خانه نشین شد،مزرعهء فـدک که میراث پدربرایش بود،از دستش گرفته شد،ازاثرضرباتی که قـنفـذ بر پیکرنازنین زهرا علیها السلام واردکرد،سقط جنین کرد وبدان علت پیوسته بیماربود وضعیف می گشت تا اینکه در خانه به بستر افتاد.(دلائل الامامه ص۴۵ ،بحارالانوار ج ۴۳ص ۱۷۰).

قسمی که ده ها کتاب که در باره تاریخ اسلام نوشته شده،  تاریخ وفات  فاطمه زهرا را   هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر ذکر نموده اند. حالا نمی دانم که  هدف آقای حیدری در این نوشته شان که "  "فاطمه(س) به زندگی ساده ولی درنقش یک مربی بزرگ ادامه میداد" چه میباشد؟؟؟.

 

آ قای  حیدری چنین ادامه میدهند:" حضرت فاطمه(س) قبل ازرحلتش به حضرت علی (ع) وصیت نموه بود که وی را درتاریکی شب دفن نموده قبرش را مخفی دارد.

 نظر به وصیت زهراعلیها سلام حضرت علی همسرعزیز خودرا درتاریکی شب به خاک سپرد وقبرش رابازمین هموارساخت وصورت چهل قبرتازه احداث کرد تا دشمنان کاملاً در اشتباه واقع شوند ومحل حقیقی قبر راتشخیص ندهند"

 "پیامبر(ص)  فرموده است:  فاطمه پارهء تن من است،اذیت او اذیت من وخوشنودی او خوشنودی من میباشد."

" ابوبکر (رض)گفت: یا علی تودر تمام کمالات بر سایرین برتری داری، واز موقعیت خودت وعلاقهء که رسول خدا بتو دارد کاملاً آگاهی.گمان میکنم که خدا و رسول اوفاطمه رابرای توگذاشته اند.وشخص دیگری لیا قـت وقا بلـیـت این افـتخار را ندارد."

قسمی که همه میدانیم  خلیفه اول  ابوبکر صدیق و خلیفه دوم عمر فاروق (خسران) پیلمبر اسلام بودند.

پس  این دشمنان کی  بودند که بلا فاصله بعد از درگذشت پیامبر اسلام تا این حد  قدرت و صلاحیت  داشتند که به دختر محبوب پیامبر- که پاره تن پیامبر بود- این بی احترامی و ستم را روا دارند.؟

 

همچنان بهتر می بود اگر آقای حیدری واضح می ساخت که چه  چیز  باعث خانه نشینی امام علی  و از دست دادن " نخلستانهای " فدک شد،  واز همه مهمتر  که چه کسانی  فاطمه زهرا را مورد ضربات قرار دادند.؟

 

 

 

 

ساحل زمانی

 اول اگست،  2008