سردار محمد داؤد قهرمان یا ضد قهرمان؟

 

ابراهیم فتا

20-06-08

 

در این اواخر ، حامد کرزی با صدور فرمانی به مسؤولین دولت هدایت داده است که قبر سردار محمد داؤد صدراعظم اسبق و به اصطلاح نخستین  رییس جمهور افغا  نستان  را کشف کنند و برای احترام او بنای یاد بود ی اعمار گردد.

 

بحث  در این که حامد کرزی چرا و برای دست یافتن به کدام هدف به صدور فرمان متذ کره اقدام کرده است هر چه باشد منظور ما نیست ، مراد از این نوشته اینست که یک بار دیگر سیمای سیاسی سردار محمد داؤد را مورد بررسی قرار دهیم و فراز و فرود های شخصیت او را ارزیابی کنیم .نگرانی عمده اینست که مبادا این اقدام حامد کرزی و به تبع آن کشف جسد سردار موصوف و بر پا ساختن آبده یی برای تجلیل از وی ، نام این سردار خود کامه ، مستبد ، متعصب و قبیله پرست را یکی از شهیدان راه وطن و مردم و قهرمانان ملی کشور بر سر زبانها اندازد وچهره اورا تطهیر کند و آنانی را که از داشتن حافظه تاریخی بی بهره اند به یک گمراهی دیگر سوق دهد.

 

اگر چه باید از حامد کرزی پرسید که اگر بنا بر آن گذاشته شده است که از خدمتگاران صادق افغانستان گرامیداشت به عمل آید ، چرا از صدها افراد صدیق، آزادیخواه و واقعآ ملی کشور که پاک بازانه در راه آزادی میهن همه هستی خود را بر باد داده اند یادی  به عمل نیاورده شده ؟   چرا آرامگاه مرحوم امیر امان الله  خان که حد اقل برای حصول استفلال کشور از انگلیسها بذل مساعی کرده است به آن و ضع محقر در جلال آباد به دست فراموشی سپرده شده است؟

  

از جانب دیگر عجیب است که حامد کرزی که پیدا کردن  جسد محمد داؤد را مهم تلقی میکند و میخواهد به یاد او آبده یی برپا شود چرا با قاتلان او همکار و همدست است؟ چرا سید محمد گلابزوی  به محاکمه کشانیده نمیشود؟ چرا کسانی مانند شهنواز تنی و رشید جلیلی که احزاب راجستر شده توسط حکومت کرزی دارند مورد باز پرسی قرار نمیگیرند؟ چرا برای جلب امام الدین قاتل مستقیم داؤد که میگویند در فنلند زنده گی میکند از پولیس بین المللی کمک خواسته نمی شود ؟ عده یی زیادی از هموطنان ما به خاطر دارند که این خلقی  دو آتشه از طریق رادیو و تلویزیون جریان کشته شدن داؤد را با افتخار و مباهات زیاد تشریح کرد و رهبری حزب دموکراتیک خلق مسؤلیت کشتار داؤد  و اعضای خا نواده اش را با سر افرازی تمام پذیرفت.

 

بگذریم از این مسایل و به کار برسی شخصیت داؤد بپردازیم . در آغاز این بررسی موجز اشاره میکنیم به وظایفی که داؤد در زندگی هفتاد ساله خویش داشته است:

 

در هجده سالگی فرقه مشر اول ، نایب الحکومه و قومندان عسکری ولایت مشرقی، نایب الحکومه و قومندان عسکری ولایت قندهار ، قومندان قوای مرکز، وزیر حربیه (دفاع ملی بعدی ) صدراعظم از                                1332  تا     1341

البته این هم یک واقعیت است که داؤد بنا به ایجابات اوضاع و تحولات بین المللی و به خصوص به خاطر حفظ و تداوم منافع خاندان محمد زایی برخلاف دوره های پر از رخوت و رکود دو کاکای خویش محمد هاشم خان و شاه محمود خان یک تحرک نسبی بطی  در بخشهایی از کشور ایجاد کرد ، مانند ساختن چند میدان هوایی ،شاهراه سالنگ ، دانشگاه کابل ، پولی تخنیک ، اسفالت جاده های شهر کابل  و مانند اینها.

 

همچنان داؤد خان در آخرین سالهای ریاست جمهوری و زندگی خود با مآیوس شدن از تمامی خوش خدمتی های که در طول زمام داری خود برای روسها انجام داده بود ناشیانه به غرب رو آورد و در مقابل بریژنف ایستاده گی  کرد . متآسفانه  پاداش این تمرد را توسط نمایندگان جناح نظا می خلقی ها که همه به مساعدت سیاسی داؤد در شوروی  پرورده شده بودند در یافت کرد.    

در طرف دیگر سکه  شخصیت سردار محمد داؤد ، تقش ناخوشایند بسیاری از کارکردهای نادرست به مشاهده میرسد که این کارکرد ها به افغانستان و مقدرات تاریخ ان ضربات سنگین و مرمت ناپذیر وارد ساخته اند. اشاره گونه به ذکر شماری از  اعمال ناستوده او میپردازیم:

 

-    سردار محمد داؤد در همه وظایف که داشت  با استبداد و خودکامگی کم  نظیری بر همگان رای و نظرشخصی خودرا می قبولاند  و اوامر شخصی خودرا با لا تراز قانون می پنداشت. 

-    -  دوره صدارت  او کاملآ شکل و سیمای یک حکومت پولیسی مبتنی بر تازیانه و زندان را داشت. و طرفداران حکومت قانون ، آزادی بیان و آزادی اندیشه  به شدت سرگوب میشد ند       

-  دوران  صدارت داؤد اوج و نقطه اعلای تعصب مذهبی و لسانی و قومی و منطقه  یی به شمارمیرود.

 - داؤد خان در ده سال صدارت خویش مسأ له پشتونستان را با  جدیت و شدت غیرمنطقی و با یک مِنش قبیله گرایی طرح کرد و روابط افغانستان را با پاکستان  به نحوی متشنج ساخت که سیاست مداران غدار و جنرالهای خون آشام پاکستانی امروز انتقام حرکات عاقبت نیند یشانه او را از ملت مظلوم افغانستان می گیرند.

-ادامه سیاست پشتونخواهی و تقویت اردو از نظر تجهیزات پیشرفته افغانستان را به استقراض از اتحاد شوروی سابق نا گزیرساخت و سر انجام  افغانستان کاملآ به شوروی سابق و سیاست های زیانبار منطقه یی و جهانی آن  وابسته شد.

 - محمد داؤد در دوران صدارت خویش گذشته از آن که عده یی از عناصر وطن خواه و آگاه کشور را به زندان  افگند،  محبوسین سیاسی دوران صدارت کاکاهای خویش شاه محمود خان را نیز در حبس نگاه داشت و به امر او در زندان به شکنجه و تعذیب آنها می پرداختند.

-او پیش از دوران صدارت خویش ، در سالهای که جنبش ملی دورۀ هفتم شورای ملی در حال اوجگیری بود برای آنکه در برابر فعالیت های اعضای احزاب ملی وطن، خلق و ویش زلمیان موانع ایجاد کند به تآسیس جمعیت کلوپ ملی پرداخت که سردار غلام فاروق عثمان ، محمد عتیق رفیق ، عبدالمجید زابلی ، سید عبدالله خان ، غلام حیدر عدالت و عدۀ دیگری اعضای آن بودند.

-                                                                                                                                                                                                                                  

-         سردار داؤد در سالهای  پس از استعفا از صدارت و خانه نشینی روابط بسیار وسیعی با سران حزب دموکراتیک  خلق و پرچم داشت و ظاهرآ  به همکاری بخش نظامی آنها دست به کودتای فرمایشی زد و شماری از آنان را به وظایف مهم سیاسی و نظامی نصب کرد  و زمینه را برای تبلیغ سیاسی و فعالیت جلب و جذب آنها در قوای مسلح و دیگر ارگانهای دولتی آماده ساخت. در کنار آنها وی عده یی از عناصر دست راستی بسیار بی کفایت و بی عر ضه را نیز به مناصب مهم دولتی برکشید مانند سید عبدالاه ، قدیر وزیر داخله ، غوث الدین فایق ، قلام حیدر رسولی و وحید عبدالله.

-                                                                                                                                                                                                                                                          

-   در دورۀ صدارت داؤد صدها نوجوان سرحدی در لیسه های رحمان بابا و خوشحال خان و برخی از مؤ سسات آموزشی دیگر به تحصیل پرداختند و شهادت نامه گرفتند و عدۀ زیاد ی از آنها برای آموزش عالی به خارج  کشور فرستاده شدند . تا جایی که من اطلاع دارم هیچ یک از این تحصیل یا فتگان، جز در مورد استثنایی  و آنهم در بدل گرفتن امتیازهای چشمگیر، به افغانستان بر نگشتند و خدمتی به این کشور نکردند. در حالی که  مردم  محروم و مظلوم افغانستان نان فقیرانۀ خودرا با آنان تقسیم کرده بودند.  

-  دوران صدارت سردار محمد داؤد ، زمینه را برای برادر پر عقده و مغرور او مساعد ساخت تا یک بار دیگر در سیاست فرهنگی کشور، فعالانه وارد عرصه شود.  میدانیم که نعیم خان هنگامیکه در کابینۀ محمد هاشم خان وزیر معارف بود بخشی از ترشحات مغز بیمار خویش را به نام حقایق دست اول تاریخی بر عده یی از تاریخ نویسان مملکت ما تحمیل کرد  و با تآسف فراوان امروز هزارها هموطن ما آن چرند و پرند هارا به نام تاریخ افغانستان می خوانند و به آن متن های سراپا جعل و تزویر باور هم دارند. 

این بود به شکل بسیار مختصر کارنامه سیاه و ننگین سردار محمد داؤد خان که بعضی عناصر قبیله گرا او را شهید میدانند. شهید  به کسی اطلاق  میشود که در راه برآوردن  آرمان دینی  و یا وطنی کشته شود . متآسفانه نه تنها در وجود بی وجود داؤد بلکه  به روایت تاریخ در وجود  هیچیک از عنصر متعلق به خانوادۀ محمد زایی اثری از آرمان دینی و  آرمان وطنی  به مشاهده نرسیده است. 

اگر چه بخش سیاه کارنامه سردار محمد داؤد خیلی بیشتر از اینها ست ، باز هم به همین مختصر اکتفا میکنیم و استنتاج ما اینست که نباید از این دیکتاتور مطلق العنان  که باید  به محاکمه کشیده شود قهرمان ملی ساخت. نه تنها او که هیچ یک از افراد شاغل وظایف مهم خانوادۀ نادر خان از جمله مصطفی ظاهر اندیشۀ راستین و وطنخواهانه یی برای آبادانی ، آزادی و رفاه مردم بینوای افغانستان نداشته و ندارند.

 باید تذکر داد  که دوباره نگری بخش تاریخ افغانستان که مربوط به دودمان محمد زایی میشود و زدودن تمام چرندیات که این خاندان به نام تاریخ در خورد مردم داده وظیفه مقدس هر قلم به دست کشور ماست و میتواند نقش بزرگی در راه وحدت و همآهنگی  مردم ما بازی  کند.