پوهنیار بشیر مومن

16-06-08

 

برای رهائی غوث زلمی به پا خیزیم !

 

افغانستان در وضعیت عجیب قرار دارد ، از یک طرف فاصله طبقاتی  ثروت وفقر و ظلم وبی عدالتی زورمندان داخلی وخارجی  ودر پله دیگر آن مسله امنیت رفاه مردم ، حقوق بشر و دموکرسی  است. در این برزخ تاریخ و شرایط نابسامان  هر روز وهر لحظه درهای امید مردم که چشم به راه سازمان های خیریه ، سازمان ملل متحد ووعده های فریببنده امریکا ویاران اش بود ، بسته میشود. در چنین وضعیت آنهای که مردم را از اوامر خداوند وپیغمبر آن آگاه میسازد وراه تجارت و دکانداران دین را سد میشوند  به کنج زندان انداخته میشوند.یکی از این روشنگران آقای غوث زلمی ژورنایست مشهور وتوانای کشور است  که به دلیل عدم وجود دلایل مستند ومعقول مدت طولانی بدون سر نوشت در زندان به سر میبرند . میشود که از این پشم سالارها پرسیده شود که در کجای قرآن گفته شده که به زبانهای دیگر ترجمه  قرآن کفر و ارتداد است ویا در کدام یک از احادیث نبوی چنین چیز است . عمل راکه آقای زلمی انجام داده خدمت به اسلام است نه خیانت به آن ،از برکت این ترجمه وطنداران مان به زبان خود شان میخوانند وآگاه میشوند که حملات انتحاری طالبان یک عمل ضد قرآن است نه یک عمل  اسلامی وحتی مطابق مذهب مالکی  نمازجنازه شان هم روا نیست. باور کنید وقتی من قرآن را با ترجمه سابق وسنتی آن می خوانم همیشه معلم زبان دری دوران مکتب درمقابل چشمانم مجسم میشودکه میگفت :

«مارا به غمزه کشت و قضارا بهانه کرد» یعنی که مارا به غمزه کشت وقضارا بهانه کرد ، فقط کلمه یعنی افزود میگردید . اکثر این ترجمه ها بسیار مغلق است ودرحقیقت ترجمه  از عربی قدیم به عربی معاصر صورت گرفته است . ولی در ترجمه آقای بختیاری نژاد که بواسطه آقای زلمی در کابل پخش گردیده  من آن را چندین بار مطالعه نمودم کدام دست کاری وتقلب را در آن مشاهده نکردم ، در صورت که همچو چیزی باشد ، این دیگر مربوط اقای مترجم می شود نه غوث زلمی . آقایون پشم سالار اگر شما واقعاًبه اسلام اعتقاد دارید بروید به آنهای  حکم کفر و اعدام صادر کنید که در توپ فتبال کلمه شهادت را می نویسند، به آنهای که در تشناب ها ی زندان ها  از اورا ق قرآن استفاده میکنند و ده ها و صدها  ارتداد و بی ناموسی های را در حق برادر مسلمان تان انجام میدهند، نه بالای آقای زلمی و نه کامبخش. شاید بگوید که زور ما نمی رسد،  اگربه راستی باور دارید در راه اسلام شهید میشود واین بزرگترین مقام ومزیت است ، به عوض اینکه در این دنیا با دختران 12 و13 ساله عروسی کنید در آنجا هور وپری ها اتظار تان را خواهند داشت! سر عقل بیاید!  از برای خدا این چه گلهای که شما آب میدهید. به دنیا بنگرید به ترقی و پیشرفت بنگرید و به حماقت و وحشت خویش. این چه شارلاتانهای است که  خداوند نصیب مردم بیچاره ما کرده است! شرایط پیچیده کشور مان مستلزم آن است تا تما م نهادها مدنی وگروه های سیاسی – اجتماعی تلاش خویش را کوردینه(هماهنگ) کنند تا در برابر همچو مسایل موضع گیری بدون خط کشی ها بنام وطن و وطندار نمایند. با تاسف  که جریانها خسته کننده و ناامید کننده که درین محافل دیده میشود ،فقط باعث مغلق شدن اوضاع  کشور است. آنچه موجب شد تا این سطوربه روی صفحه بیاید خاموشی وبی تفاوتی یک تعداد قلم بدستان مان است که آقای غوث زلمی پیوسته محفل سرای شان بود ،او تمام محافل  و پارتی های شخصی ورسمی شان را با طنز های نغز و فکاهیات کمیدی خود خوش وسر حال نگاه میداشت. ای های به این ناجوانمردیها و بی تفاوتی ها ، تا که او آزاد بود ده ها نفر را واسطه میکردند که اقای زلمی به زیبائی محفل شان بیافزایند ولی  چرا امروز چنین ؟ راستش اینکه من هیچ گونه علایق شخصی با آقای زلمی ندارم ولی این حتمی نیست او یک ژورنالیست ورزیده و کاکه و خرابات کشورمان است، ولی دین آنهای که از نزدیک با او روابط داشتند بیشتر است، شاید گناه آقای زلمی این باشد که یک افغان است و ادعای افغانی و انسانی دارد و به کدام باند قومی پشتون ، تاجیک،هزاره ،ازبک وغیره ویا کدام تنظیم  مربوط  نیست تا آنها از خود گفته ودر دفاع شان دروازه های خارجی ها را دق لباب کنند و « پاچه ها را بر بزنند».در اینجا جای دارد تا ازگرداننده گان محترم  کانون فرهنگ افغان در اطریش که فراخوان را دراین رابطه به راه انداخته اند ابراز سپاس نموده وخواهان موفقیت های بیشتر برایشان هستم . سر انجام باید تمام کسان که دلسوری بنام وطن ووطندار دارد با اعتراص شدید خود باید  خواستاررهائی آقای غوث زلمی و ژورنالیست جوان کشور آقای پرویز کامبخش از چنگ این پشم سالارن  شوند.