نکات چند پیرامون صحبت خانم مهسا طایع در مورد"بازهم هشت مارچ وهيا هوي.."

 

قسمی که در مطلب اولی هم گفتم که من نویسنده  نیستم، اما می توانم به دری/فارسی بنوسیم. لذا این را وظیفه ام می دانم تا این سواد ناچیز دری/فارسی خود را در خدمت دختران/ زنان ستمدیده کشور خود قرار بدهم و حقایق را قسمی که است بیان نمایم.

خانم مهسا طایع  خیلی آشکارا از توانمندی های فکری و عقلی زنان صحبت می نمایند و اعتراف می نمایند  که یک زن هم توانمندی فکر کردن را دارد.

 خانم  طایع در نوشته شان یک موضوع خیلی مهم را یادآور شده اند. ایشان می نویسند:

"اما مردان همواره زنان را در مقايسه با خود و به لحاظ جسماني و عقلاني ، موجود حقير و پايین تر نشان داده اند. بي اهميت جلوه دادن زنان خيلي پيشتر از روزگار ما نيز وجود داشت و اين اعتقادات اشتباه و متعصبا نه در جامعه مرد سالار ،  از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يافت و بدين ترتيب منجر به اين باورشد كه زنان نه تنها بامردان برابر نيستند كه از آن ها كمتر اند"

خانم طایع نقلی از ارسطو و توماس مینماید.

"ارسطو مي گفت: آن جا كه طبيعت نتواند مرد بيافريند زن  را خلق مي كند و زنان را داراي كمبود دركيفيت شان مي دانست. ( ارسطو - فن شعر) يا تو ماس آكو يناس كه باور داشت زن يك مرد ناقص است.

نقل خانم طایع از ارسطو و توماس شاید واقیعت داشته باشد، اما قسمی که از  نوشته خانم معلوم می شود ایشان هیچ اشاره ای به دلایل  اصلی این افکار ضد زن در جامعه ما  نکرده اند.

 

من مطمین هستم  که  مردان جامعه ما که   بیش از80-90 در صد در بیسوادی به سر می برند،   آشنائی از   نظرات ارسطو و توماس  ندارند. لذا فکر نمی کنم که دلایل بد بختی ما  حاصل نظرات و تفکرات ارسطو و یا دیگر نویسند گان  اروپائی  باشد.

چقدر جالب است که خانم طایع معلومات در باره افکار ارسطو و دیگر نویسند گان غیر اسلامی دارد - در حالیکه  مردم ما  بسیار بندرت به نظرات  نویسند گان ارویائی آشنایئ دارند-، اما ایشان یا نخواسته اند و یا فراموش کرده  اند که  بسراغ نظرات  و افکار کسانی دیگری بروند  که اسم ها و کتابهای شان  در جامعه ما خیلی آشنا تر از ارسطو است ،  و نقل قول های از آنان هم داشته باشد.

 بنظر من هرگاه ما نخواهیم  دلایل  اصلی بد بختی های خود را بررسی نمایم، نمی توانیم  در ازبین بردن آن  کاری کرده باشیم.

 

خانم طایع می نویسند:

"پس اگر بخواهیم به دنبال راه حلی برای بحران موضوع زنان در افغانستان باشیم لازم است همه ی سخنانی را که تا امروز برای کسب حقوق شهروندان زنان گـفته و نوشته ایم ، باید در مورد مردان هم دوباره نویسی و دو باره گویی کنیم. هر چـند این حقیقت تکان دهنده است و باعث جرحه دارشدن غرور ملی مان می گردد اما اگر قصد خدمت به زنان را داریم، باید نخست روی ذهن ، فکر ، اندیشــه و باور مردان کار کنیم .

بلی خانم طایع  کاملا درست می فرماید. اما ما نتنها باید روی ذهن، فکر و اندیشه مردان  کار کنیم بلکه باید ریشه های آن را هم در یابیم.

-ما باید دلایلی را  که زن را موجود پست و حقیر معرفی می نماید دریابیم.

 -دلایلی  که زن را یک موجود "بی عقل" معرفی می نماید دریابیم.

 -دلالیلی را که حتی  ایمان زن را ناقص معرفی می نماید در یابیم.

هر گاه ما صادقانه به این مسایل بر خورد نکنیم هیچگاه قادر نخواهیم بود این مشکل را از جامعه خود نابود سازیم.

من چندی قبل در یکی از "ویب سایت" های ایرانی مطلبی را زیر نام " بدبختی زنان ایرانی" خواندم. مطلب آنقدر تکاندهنده بود که من حتی یک در صد نتوانستم باورش کنم تا وقتیکه خودم  یکی از منابع که در آن مطلب از آن  استفاده شده بود را تحقیق کردم.

یکی از منابع که در آن نوشته استفاده شده بود کتابی به نام " نهج البلاغه" بود. نوسینده  از جمله موضوعات که از "نهج البلاغه" نقل کرده بود، خطابه 80 بود.

خطابه 80 از قول علی بن ابو طالب امام اول شیعیان و خلیفه چهارم مسلمانان چنین می گوید:

" خطبه ای است که آن حضرت "علی (ع)" پس از اتمام جنگ جمل در باره  زنان ایراد فرموده است".

1-"ای مردم ، ایمان زنان ناقص است. برخورداری زنان از سهم الارث ناقص است. عقول آنان ناقص است. دلیل نقصان ایمان زنان باز نشست شان در روز های قاعد گی از روزه و نماز است.

2- دلیل نقصان عقول آنان تساوی شهادت دو زن با یک مرد است. دلیل نقصان بر خورداری آنان از سهم الارث  این است که نصف سهم الارث مردان است. از زنان پلید بترسید و از خوبان آنان بر حذر باشید. در کار های نیکو از زنان اطاعت نکنید، تا در کار های زشت طمع نورزند".

من صحت بودن  این خطابه را از چندین دوست " مذهبی" ایرانی پرسیدم. آنان در ابتدا کاملا این موضوع را رد کردند. بعد که  خود شان به نهج البلاغه رجوع کردند  به درست  آن خطابه شهادت دادند. ناگفته نماند که من هم آن خطابه را در کتاب نهج البلاغه  خواندم.

بلی خانم طایع قسمی خود تان در نوشته تان متذکر شده اید" هر چـند این حقیقت تکان دهنده است و باعث جرحه دارشدن غرور ملی مان می گردد اما اگر قصد خدمت به زنان را داریم، باید نخست روی ذهن ، فکر ، اندیشــه و باور مردان کار کنیم" .

 

حل این مسایل ضرورت به اعتراف به حقایق دارد. اگر ما دختران/زنان که توان خواندن و نوشتن را داریم از گفتن حقایق چشم پوشی نمایم، پس باید هیچ توقع برای برتر شدن وضیعت خود نداشته باشیم.

 

حل این مسایل نیاز به تحقیق و بررسی در عمق موضوعات  دارد.

ما باید دریابیم  چرا یک "مرد" فکر می کنید که زن یک موجود ناقص است.

کی ها این افکار را در مغز مرد ها ثبت کرده و کی ها مسولیت ادامه دادن این نظرات را  دارند.

با درود های فراوان

مریم فریاد

4 جون  2008