حکمتیار را بر میگردانند

 

       (یک ابراز نظر شتابناک)

 

 

نصیرمهرین

 

 

 

   یکی از نمایش های هفتۀ پیشین در کابل ، که زیرنام " همایش صلح " معرفی اش کردند، ارزومندی های بود برای یافتن صلح  با طالبان و حکمتیار که مورد تأیید همایش قرار گرفت  . حکمتیار چراغ سبز نشان داد و رئیس جمهور با شنیدن پیام او دستاوردی نصیب شد !

 دور از احتمال نیست که این خبر ، برای آنانی که در مواضع ، گفتار وکردار طالبان وحکمتیار تباهی برای افغانستان ورنج آوری برای مردم را دیده اند وشاهد رفتار های شیطنت آمیزسیاسی بوده اند ،تلخکامانه و  تبسم انگیزباشد . زیرا آن هیاهوی بسیار وپیشنهاد های که پیشتر در اثر بازدیدهای پنهانی تدارک دیده شده بود ، همچنان نقش گروهی  ازآدم های که با احساس مسؤولیت و آگاهی از ریشه های ویرانگرانه وتباهی های این چند سال پسین ودرد مردم افغانستان بیگانه هستند ؛ نمیتواند اندیشناکی بیشتر را بار نیاورد .

 فشردۀ در خواست پایان همایش ، گرچه در ظاهری اراسته با صلح جویی چهره نمود ، اما با توجه به واقعیت های تلخ و عوامل اصلی جنگ طلبی وبی ایمنی آفرینی ها وبا توجه به نادیده گرفتن نقش حکمتیار وطالبان در آن ، گونه یی از ساده لوحی رامعرفی کرد . این ساده انگاشتن آن جمع هنوز در معرض ابراز نظر بیشتر قرار نگرفته بودکه گلب الدین حکمتیار ، با لعن وموضع  اندک متفاوت با مواضع پیشینه اش ، چنان ماهرانه  به سخن آمد که هم مدالی در سینۀ برگزارکنندگان همایش بیاویزد وهم خود و رئیس جمهور دولت اسلامی افغانستان را ، به عنوان آدم هایی که دستاورد های صلحجویانه را عرضه کرده اند ، به شمار آورد .

ترکیب همایش به ویژه سنجشگری های اتنیکی آن ، همچنان بالابردن نقش واهمیت حکمتیارتروریست تجرید شده ؛ وتمکینی را که در برابر او پیشنهاد میکند ، تردیدی برجای نماند که گفته شود ، نشان دار دسیسه یی است که پای تبانی دولت وحکمتیار را میتوان در آن برجسته تر دید .

انسان تجرید شده ودر رابطه با گروه کوچکی از روابط حزب اسلامی را که کار ی جز ویرانگری ، دهشت  آفرینی وترور نداشته است ، به عنوان متاعی رنگ کرده از طرف همایش کوزه گران خود کوزه خر، در بازار سیاسی آشفته افغانستان  ، با دادن اهمیت صلح آفرینی به نمایش می گذارند .

برین باورداشت ها ومواضع مکث بیشتر می کنیم :

 

  دیریست که افغانستان به صلح نیاز دارد . مردم  در تنور آتش جنگ ، عذاب و رنج بسیار دیده اند . تداوم جنگ زمینه ساز رجعت گرایی ها و ناتوانی های برای ایجاد تحرک وحل مشکلات تراکم کرده شده است . مردم از دسترسی به نهادها ونظام هایی که معطوف به مرهم گذاری بر زخم هایشان باشد ، محروم مانده اند . اصلاً نه تنها نسیم عدالت برتن شان نوزیده است که شلاق های تن آزار عوض شده وتداوم یافته است  .پس ضرورت دسترسی به صلح آن چنان واضح است وشناخته شده که نمی شود در پی دسترسی آن نبود  . اما مشکل این  است که جامعۀ ما، جنگ خویان وجنگ جویانی را دارد که در هیآت عقل وخرد ایشان چیزی به نام مسؤولیت انسانی وفهم ودرک اهمیت صلح جایی نداشته وندارد . چه با سیاست های خصم آمیز وقهر آفرینی که مخالفین را به مصاف جنگ طلبیده اندوچه با منفعتی که از تداوم جنگ در اشکال اقتصادی وسیاسی  دیده اند ، جنگ را حفاظت کرده واستمرار بخشیده اند . باندهای سلاح فروش و گروه های عاجز از مبارزۀ سیاسی که با جنگ وخونریزی و دهشت افگنی وسیلۀ فشار شده اند ، در جنگ منفعت خویش را می بینند .

با چنین حال واحوالی که دامنگیر جامعه ما است ، هرگونه انصراف از جنگ واشکال آن ، احساس خوشی ورضایت  رابرای صلح جویان دست میدهد .

اما ساده لوحانه واشتباه امیز است اگر به نیروی  و جمیع جوانب پیشنهاد های که زیر نام تأمین صلح به خورد مردم  میدهند توجه نگردد . بی توجهی به حکمتیاروطالبان از آن نمونه ها است .

تا حال ، حکمتیار و طالبان حضور خویش را از راه دهشت افگنی  واتخاذ راه ترور های وحشت آمیز تحمیل کرده اند . ازهمین رو نیز بوده است که به عنوان نیروی تروریست شناخته شده اند . اما توفیق آن ها درین است که از همان راه های تروریستی  طرف دولت وحامیان جهانی اش را به تمکین واداشته اند .  جلسه یی که در ماه میزان سال 1386 زیر نام اجلاس کابل دایر گردید ، همچنان انتشار اعلامیه های نماینده ملل متحد مبنی بر  در پیش گرفتن گفتگو با طالبان حاکی از چنان تسلیمی وتمکین با نیروی شناخته شدۀ تروریست ودهشت افگن بود . وچنانکه بار هادیده شده است درین تمایل دست حلقات نزدیک با رئیس جمهور فعال است . بحران ناتو وسیاست به بن بست رسیدۀ ایالات متحده امریکا که با بهره گیری ها و تداوم سیاست سنتی پاکستان درقبال افغانستان همراه می باشد ، در آفرینش جو تسلیمی به طالبان وحکمتیار کمک رسانیده است .  دولت افغانستان که طی چند سال اخیر نیز از داشتن یک سیاست شفاف وتروریست ستیزانۀ جامع محروم بود ، این بار حتا از همان پیشرط های ناقص پیشینه که پذیرش قانون اساسی وانصراف از خونریزی رامطرح میکرد گامی فراتر گذاشته است . واین عقب نشینی جای تعجبی نیز ندارد . زیرانه تنها هم اندیشان با طالبان وحکمتیار در همه ارکان های دولت حضور فعال دارند بلکه  روز تا روز نهاد های مختلف در راستای پذیرش حکمتیار وطالبان بازسازی شده اند .

در خواست " همایش " از دولت برای گرفتن ارتباط با طالبان وحکمتیار ازین نیروی مدافع آنها نیز برخاسته است . پیش از آن بارها گزارشاتی فاش کرده اند که دولت با طالبان وحکمتیار ارتباط دارد ومیان هم  درپشت پرده به صحبت پرداخته اند.

اما طالبان وحکمتیار هیچ گاهی به مواضعی نرسیده اند که بتوان در آن جلوۀ کوچک صلح خواهی و دوری گزینی از دهشت آوری را سراغ گرفت .

گفتیم حضور هم اندیشان با طالبان و حکمتیاردر نهادهای مختلف دولتی که بیشتر با معاونت شخص رئیس جمهور واردشده اند ، رشته های بیشتری را برای ارتباط گیری وتفاهم با گروه های تروریست  بوجود آورده است . از آن جمله مجلس سنای افغانستان را نیز میتوان نام برد . ایت نهادها به هم فکری وهعم اندیشی وخویشاوندی های گوناگون به طالبان می اندیشند ، بدون اینکه حد اقل توان اندیشیدن به چالش های را دارا باشند که آن دو گروه در چند سال اخیر بوجود آورده اند و بدون اینکه بدانند که طالبان وحکمتیار با آرزوهای که برای ایجاد جامعه مدنی از آن سخن گفته می شود ، نهتنها فاصلۀ بسیار دارند بلکه از دشمنان سرسخت چنان جامعه یی هستند . ازینجاست که وقتی می شنویم که طرفداران جامعه مد نی در افغانستان نیز در فیصله های آن همایش سهم  دارند ، ابراز نظر تأسف بارتر می شود . زیرا جامعه مدنی با چشم پوشی از ظرفیت های موجود در وجود طالبان وحکمتیار وآنچه تا حال به ظهور رسیده است ، نمی تواند قابل دسترسی باشد .

طالبان وحکمتیارنیروهای بوده اند که خفقان زاترین نظام رابرای افغانستان خواسته اند . مظاهر آن نظام سیاه را نشان داده اند. تمکین در برابر آنها رسمیت دادن ابعادی از سیاست های دورۀ طالبی  با پیامد های دیگری چون دور کردن جناح های دیگری از دولت وجامعه خواهد بود . به دامنۀ اندیشناکی  در افغانستان بیش از پیش خواهد افزود ومردمان وطن راکه چکمه های خون آشام طالبی را دیده اند ، دربی امنیتی همیشگی قرار خواهد  داد . و آۀنانی را که در زیر سایۀ وحمایتنیروهای خارجی به افغانستان برگشتند نیز در امان نخواهد ماند . زیرا مطالبه طالبان برای بازگشت نیروهای خارجی ومطابق طرح اخیر حکمتیار خروج آنها از شهر ها ، جابجایی نیروهای را همراه خواهددداشت که در دورۀ طالبی دیده شده است . موج خونریزی که از حرکت طالبان دو کشور افغانستان وپاکستان ، چند وتاحدودی کشور اخیری را تهدید کرده بود ، دوباره، گسترده تر وبا همکاری جناح های دولتی طرفدار حامد کرزی ، در کشور ما باردیگر عمل خواهند کرد .

و این دورنما برای  حلقه های نزدیک به رئیس جمهور ، اهمیتی ندارد . تجارب دیروزه نیز در اختیار است که از همه جنایات طالبان دفاع کرده اند .

این چنین است که نمی توان پذیرفت تلاش برای بازگشتاندن حکمتیار ، گامی در جهت نیل به صلح باشد . بلکه موید آن است که افغانستان  را دو دسته  ، تحویل نیروهای می کنند که خونریز و دهشت افگن هستند . درطی چند سال هم هیچگونه مبارزۀ فرهنگی واجتماعی علیه جوانب دهشت افگنی آنها از طرف دولت به عمل نیامده است . خبرهای راست ودروغ در زمینه نظامی ، همواره  افواهات همکاری با طالبان را نیز صحه گذاشته است .

  اقدامات آبرو دهی به تروریست ها، باردیگر نشان میدهد که حلقه های بی مسولیت وتوطئه گر به سرنوشت مردم افغانستان بازی می کنند . سیاست غلطی که حاکی از شکست سیاست چندین ساله مبارزه با تروریسم نیزاست .

وچقدر تأسف بار است که مدعیان " جامعه مدنی " ، حقوق بشر و "هواخواهان دیموکراسی " که جانب سیاست های طالبی دولت را الزام میکنند ، به روی خویش نمیاورند که رعایت حقوق بشر ، جامعه مدنی و نظام مبتی بر دیمکراسی ، صحه گذاری به طالب وحکمتیار را برنمی تابد .

صحبت با آنها را نمی توان گناه پنداشت . اما چشم پوشی از جنایات ایشان ،هم اندیشی با آنهاست .

روزهای اخیر این سرنوشت را رقم زده است .