داکتر زکيه عادلی

08-05-08

 

نقدی بر معنای متنِ  نصرحامد ابوزيد

 

وی در اين رابطه پا را از اين هم فراتر نهاده نه تنها معتقد به الهام معنا و لفظ قرآن به پيامبر نيست بلکه معتقد است صرفا" معانی قرآن به پيامبر الهام شده است و لفظ و کلمات قرآن ساخته و پرداخته خود پيامبر است چه از شعور آگاه و چه از شعور نا آگاه وی برآمده باشد .

    دکتر نصر حامد ابوزيد متفکر مسلمان مصری است که بنيادی ترين آرای دينی و قرآنی او در مهمترين کتابش يعنی معنای متن ( مفهوم النص ) آمده است . اين کتاب در واقع محصول تدريس وی در موضوع علوم قرآنی برای دانشجويان دانشگاه قاهره است که بلافاصله پس از انتشار , توجه بسياری از پژوهشگران و منتقدان را به خود جلب نمود .اهميت اثر فوق بدان دليل است که وی می کوشد بر خلاف ديدگاههای رايج و سنتی به قرآن , با بکارگيری ابزارها و روشهای امروزی با نگرشی جديد به قرآن بنگرد . و آن را مورد کاوش و بررسی قرار دهد . از اين جهت اثرش نوانديشانه و جديد به شمار می آيد چرا که با استفاده از نظريه های متن شناختی و روشهای متن پژوهی و زبان پژوهی , قرائتی تازه از علوم قرآنی بدست می دهد .بطوری که هر پژوهشگری را به تأمل وا می دارد .

    مهمترين گزاره های موجود در معنای متن را می توان در دو چيز خلاصه کرد : 1 ) قرآن محصول فرهنگ است که در رابطه با ديالکتيک بين متن قرآن و واقعيت پيرامونی شکل گرفته است 2 ) مفهوم وحی و عدم اعتقاد به تنزيلی بودن قرآن . شناخت قرآن بعنوان فرهنگ و ميراث گذشتگان امری ضروری است تا با استفاده از آن بتوان قواعدی کارآمد بر جنبه های اجتماعی سياسی , اقتصادی فرد و جامعه حاکم نمود . در اين رابطه ابوزيد از دو گروه سنت گرا و نوانديش نام می برد . سنت گرايان نوعی نگرش دينی به متن قرآن دارند که خود ساخته گرايشهای تفکر ارتجاعی در جريان فرهنگی عربی اسلامی است . اينان متن قرآنی را از بافت و زمينه های عينی و تاريخی اش جدا نموده به گونه ای که از سرشت حقيقی اش که به اعتقاد ابوزيد متنی زبانی است , دور گشته مبدل به شئی مقدس می شود . از اين منظر قرآن کريم به " مصحف " و وسيله ای برای تزئين و برکت جستن مبدل می شود . در اين خصوص برخی معتقدند که رهايی حقيقی ما تنها در سايه بازگشت به اسلام و اجرای احکام و دستوراتش در تمام شئون اقتصادی , اجتماعی و سياسی زندگی مان تا مرز ريزترين جزئيات زندگی فردی و اجتماعی صورت می پذيرد . بدون اينکه در نظر گيرند برخی احکام با توجه به واقعيت زمانی آنروز قابليت اجرايی داشته اند . اينان به ندرت مفاهيمی کلی يا ايده هايی برای تغييرات اقتصادی , اجتماعی و سياسی بيان می کنند . اين نکته ای است که امروزه هر جريانی که خود را دينی می نامد پذيرفته و اعلام می دارد .      

    به اعتقاد ابوزيد منحصر دانستن اهداف دين و مقاصد شريعت در رجم زناکار , قطع دست دزد و مانند آن ديدگاهی است که اهداف و مقاصد وحی از تشريع اين حدود را ناديده می گيرد . از نظر وی دين اسلام خود را همگام با شکل گيری واقعيت اسلامی پی ريزی کرده است . به همين جهت محتوا و ساخت متن قرآنی را در دو دوره مکی و مدنی متفاوت می يابيم و اين اختلاف چيزی جز بازتاب تفاوت اين دو مرحله در شکل گيری وحی نيست . دوره نخست دوره تأسيس جامعه ای جديد در برابر جامعه حاکم و غالب در مکه است . در اين دوره متن قرآن بر بنيان گذاری انديشه جديد توحيد و نفی شرک در جامعه تأکِيد می ورزد . در اين مقطع به هيچ قانون عملی نياز نبود . دوره دوم در شکل گيری وحی , دوره تشکل اجتماعی و قانونمند ساختن اين تشکل است . بنابراين قوانين در اين دوره يکی پس از ديگری پديد آمدند .

    ديدگاه مقابل سنت گرايان در گفتمان دينی معاصر , جريِان نوانديشی است .اين جريان معتقد است ميراث همواره در شکل دهی به آگاهی ما سهيم است و آگاهانه يا ناآگاهانه بررفتارهای ما اثر می گذارد . اگر چه نمی توانيم اين ميراث را ناديده بگيريم و آن را از قلم بيندازيم به همين ميزان نمی توانيم آن را دربست بپذيريم بلکه بايد آن را بازسازی کنيم يعنی هر آنچه را با زمان ما ناسازگار است کنار بگذاريم , بر جنبه های مثبت آن پای بفشاريم و با زبانی درخور زمان خود آن را از نو بنا کنيم . بايد اضافه کرد نوانديشی که بدون پشتوانه درک علمی از ميراث برپايه ای ايدئولوژيک بنا شود خطرش کمتر از تقليد نيست .

    شايد بتوان ابوزيد را در دسته دوم قرار داد . نوانديشی که سعی دارد با استفاده از روشهای علمی , قرائتی جديد از پژوهش قرآنی و دينی ارائه دهد . او معتقد است متن قرآنی در ذات و جوهره اش محصولی فرهنگی است . يعنی اين متن در مدت بيش از 20 سال در واقعيت و فرهنگ عربی شکل گرفته است . همچنين زبان قرآن که زبان عربی است و مهمترين ابزار يک قوم در فهم و نظام بخشی جهان است , به هيچ وجه منفک از فرهنگ و واقعيت جامعه نيست . ابوزيد متذکر می شود که جمله " متن محصولی فرهنگی است " در مورد قرآن ناظر به دوره شکل گيری و کمال آنست . اما پس از اين مرحله متن قرآنی ايجاد کننده فرهنگ گرديد . يعنی اين متن به متن حاکم و غالب بدل شد که متون ديگر را با آن می سنجيدند . و مشروعيتشان را با آن تعيين می کردند . به عبارتی رابطه ميان متن قرآن و فرهنگ رابطه ديالکتيکی پيچيده ای است که از همه نظريه های ايدئولوژيک فرهنگ روزگار ما درباره متن قرآنی فراتر می رود .

    با توجه به اسباب نزول آيات و آيات ناسخ و منسوخ به نظر می رسد در اغلب موارد , آيات نشانگر آنست که قرآن با توجه به فرهنگ و واقعيت جامعه عرب آنروز شکل گرفته است . در اين مورد ميتوان نظر ابوزيد را در خصوص تأثر قرآن از فرهنگ و نه محصول فرهنگ بودن آنرا با کمی تسامح پذيرفت . آيات مربوط به تحريم تدريجی شراب [1]  که شراب را نه به يکباره بلکه در سه مرحله تحريم می کند به اين دليل که تحريم يکباره آن مورد پذيرش جامعه نبود و نيز آياتی از اين دست [2] نشاندهنده آنست که آيات قرآن در مدت 23 سال با توجه به واقعيتها و ضرورتهای جامعه نازل شده است . ضمن آنکه اگر مدت زمان نزول را هم در نظر بگيريم بايد گفت : اگر نزول قرآن به واقعيتهای جامعه توجه نمی داشت می بايست به يکباره از لوح محفوظ نازل می شد. داستانها و روايات تاريخی نيز مبين اين مسئله است .

    اما اينکه ما بخواهيم قرآن را محصول فرهنگ بدانيم يعنی اين فرهنگ است که به قرآن شکل داده است و لاغير , در آن صورت قداست آنرا ناديده گرفته و به آن صرفا" بعد بشری داده ايم . چيزی که ابوزيد به آن می پردازد . ايرادی که به وی وارد است آنست که ابوزيد گزاره های خود را به طور کاملا" جدی و شفاف مطرح نمی کند و بسيار محتاطانه عمل مينمايد . بطوری که او از طرفی قرآن را محصولی فرهنگی و اين جهانی نشان مي دهد و از طرفی می خواهد قداست آن نيز به نوعی حفظ شود . در حالی که جمع بين اين دو بعيد به نظر مي رسد . نکته ديگر آنکه اگر قرآن محصول فرهنگی خاص است پس بنابراين صرفا" جوابگوی همان فرهنگ خواهد بود در اين صورت جنبه فرازمانی و فرا مکانی قرآن چگونه توجيه می شود ؟ حال آنکه ما با گذشت چندين قرن در بسياری موارد به قرآن تمسک می جوئيم .

    مفهوم ديگری که ابوزيد به آن می پردازد , مفهوم وحی و ديدگاه وی نسبت به آن است . ابوزيد برای وحی نيز مبنای فرهنگی قائل است . وی معتقد است ارتباط دو پديده شعر و کهانت با جن در انديشه و نگرش عربی و لازمه آن يعنی اعتقاد عربها به امکان ارتباط بشر با جن , مبنای فرهنگی پديده وحی دينی است . اگر فرهنگ عرب پيش از ظهور اسلام را از چنين باورها و تصوراتی خالی بدانيم , نمی توان پديده وحی را از نظر فرهنگی فهم و درک کرد . [3] از ديدگاه ابوزيد در روزگار عرب جاهلی تفکر وجود جن و ارتباط با آن بسيار رايج بود بطوری که اشخاصی مدعی ارتباط با آن و گرفتن الهام از جنيان بوده اند . بطور مثال اعشی [4] در جايی از جن همدم خود با نام " مِسحل " سخن می گويد که در شعر خود همواره از او الهام می گيرد . بنابراين ارتباط بشر با جن و الهام گيری از آن امری شايع و معمول بوده است . بر همين اساس مکيان تمايل داشتند که متن جديد – قرآن – را به گونه ای در رديف متون آشنا و رايج در فرهنگ خود از قبيل شعر يا غيبت گويی کاهنانه جای دهند . پس اعراب به اصل پديده وحی به معنای الهام اعتراض نداشتند بلکه به مضمون و شخصی که وحی بر او نازل شده معترض بوده اند .

    به نظر می رسد تعبير ابوزيد از مفهوم وحی , الهام و نه القاء خواست خدا از طريق فرشته به پيامبر بوده است . وی در اين رابطه پا را از اين هم فراتر نهاده نه تنها معتقد به الهام معنا و لفظ قرآن به پيامبر نيست بلکه معتقد است صرفا" معانی قرآن به پيامبر الهام شده است و لفظ و کلمات قرآن ساخته و پرداخته خود پيامبر است چه از شعور آگاه و چه از شعور نا آگاه وی برآمده باشد . او معتقد به ديالکتيک صعودی است  . روش او برپايه امور حسی و متعين قرار دارد . و از اين نقطه عزيمت گذر می کند تا به مجهولات و امور مخفی برسد در حالی که روش نزولی و تنزيلی روشی انتزاعی و ايده آليستی است بطوری که درنزول آيات ابتدا از خدا شروع شده و سپس به گوينده متن و بعد پيامبر و ... می رسد . ابوزيد , امين خولی و همتايان آنها مانند محمد ارغون و حسن حنفی , وحی را نه آسمانی و قرآن را نه وحيانی بلکه الهامی می دانند . يعنی چيزی شبيه شعر . و ديگر اينکه پيامبر را نه برگزيده خدا بلکه همانند شاعر و عارفی می دانند که از شدت تقرب و اتصال با خدا به آن مقام قدسی دست يافته است و وحی از سوی خدا به او الهام می شود و او از طرفی در ارتباط با زمينه فرهنگی زمانه به آن محتوا می بخشد . [5]

    اگر بپذيريم قرآن جنبه انسانی و بشری دارد پس بايد خطا پذيری آنرا نيز پديرفت . چيزی که با جنبه الهی و قدسی آن در تعارض است . بعلاوه اگر الفاظ و ادبيات قرآن از آن محمد ( ص ) باشد اين مسئله با ُامی بودن پيامبر چگونه توجيه می شود ؟ ضمن آنکه در پذيرش اين موضوع که ادبيات قرآن اثری هنری و منحصر به فرد است , شکی وجود ندارد . نکته قابل ملاحظه ديگر آنکه اگر لفظ قرآن از پيامبر است پس چرا وی احاديث قدسی خود را در آن شامل نکرده است در آن صورت لزومی برای بيان جداگانه آنها وجود نداشت .

    کتاب ابوزيد اگر چه دارای مبهم گويی هايی است که سعی دارد از طرفی با روشهای مدرن امروزی به بررسی قرآن بپردازد و از طرفی قداست آنرا نيز حفظ نمايد اما در مجموع رويکردی جديد را برخلاف رويکردهای متعارف پژوهشهای دينی قرآنی پيش روی مخاطب قرار می دهد .

   


 


پی نوشتها

 1– سوره بقره آيه 219 , سوره نساء آيه 43 , سوره مائده آيات 90 – 91 .

2 – سوره بقره آيه 240 : در خصوص عده نگه داشتن زن پس از فوت همسر و ماندن در خانه تا يکسال . و سوره بقره آيه 234 : در مورد عده نگه داشتن زن پس از فوت همسرتا چهار ماه و ده روز .

3 – ابوزيد , نصر حامد . معنای متن ( پژوهشی در علوم قرآن ) . ترجمه مرتضی کريمی نيا . تهران : طرح نو . 1380 . ص 80

4 – ميمون بن قيس بن جندل معروف به اعشی

5 – خرمشاهی , بهاء الدين . خبرگزاری فارس .