پیکار پامیر -  تورنتو

05-05-08

 

 

تغییر مهره ها ، راه حل مشکل افغانستان نیست   

 

از مدتی است  شاهد هنگامه سازی های مربوط به فرا رسید ن زمان  انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ازطریق  رایزنی ها ، بحث ها   ، تبصره ها و بالاخره ، امید بستن ها و نومید شدنها در میان هموطنان ما در داخل و خارج از کشور هستیم .  ولی ، آنچه  در واقع ،  برای مردم  افغانستان  اساسی و تعیین کنند بوده  و تاکنون متاسفانه کمتر بدان پرداخته شده  و یا میشود ، اینست که این هنگامه ی انتخاباتی  غرض معاوضه ی رییس جمهورکنونی ، چه دردی از درد ها ی استخوان سوز مردم افغانستان را مداوا خواهد کرد ؟   ، درحالیکه   آنچه اندرین راستا از ارزش و اهمیت بسیار برخوردار است ، طرح این سوال است که  آیا  برون  رفتن  آقای کرزی از ارگ جمهوری ونشستن  فرد دیگری ( ولو عالم  و دانشمند و صالح  و فعال و . . .)  بجای وی ،  میتواند   زخم ناسور مردم ما را علاج کند ؟  ویا خواهد توانست  بیمار بی رمق افغانستان  را جان دو باره بخشید ه  به سر منزل سلامتی برساند ؟ آیا امید بستن به کاندیدای جدید  و  انتخاب رییس جمهور دیگر (  ولو  از طریق انتخابات کاملا  آزاد و منصفانه و بی غش )   ، منطبق به واقعیت های جاری در کشور ، منطقه  و جهان خواهد بود ؟

در هفته های اخیر ، بخصوص از طریق  رسا نه های افغانی در خارج از کشور ،  پرسشها ، تبصره ها  و حدس و گمانها یی  پیرامون مثلا ، انتصاب آقای خلیزاد  یا آقای  جلالی به کرسی  ریاست جمهوری افغانستا ن   و کاندیداتوری آقای بشر دوست  یا  آقای  کرزی و کسانی دیگر مطرح میشود  که  گویا  در نظر است از این طریق ،  هم افکار عامه را به این موضوع معطوف سازند و هم اگر بتوانند  اثری بر پروسه ی انتخاباتی آینده ی کشور وارد  نمایند  .  واما  آیا   در حالیکه افغانستان عملا در اشغال کشور های خارجی قرار داشته و سرنوشت مردم  ما در کف اختیار آنها ست ،  ممکن خواهد بود شخص مستقل و مصمم افغانی به مقام ریاست جمهوری کشور برسد ؟   اگر احیانا چنین چیزی به وقوع هم بپیوندد ، آیا چنین یک رییس جمهور خواهد توانست درمراحل بعدی در امور ملک و ملت افغانستان ، تصامیم مستقلانه اتخاذ نموده  وهر آنچه خود و  دولتش بخواهد در قبال خواسته های مردم ،  انجام دهد ؟   اگر واقعا چنین اراده و استقلال سیاسی و اجرایی  وجود میداشت ، آیا آقای کرزی نمیخواست درطول مدت شش سال گذشته ( ولو بخاطر بقای خود و تضمین آینده اش  ) ، به یک سلسله اقدامات و اصلاحات مفید وعملی در قبال خواست های اصلی مردم  و آنهم در تحت حمایت های " بیدریغ "  مالی جهان متوسل شود ؟  آیا رییس جمهور آینده ( هرکه باشد ) ، قادر خواهد بود در برابر زورمندان ، تفنگداران ، مافیای مواد مخدر و ده ها مانع بزرگ دیگر قد راست  ، عادلانه و شجاعت مندانه  بسوی هدف های عالی ملی و اجتماعی عبور نموده مانند آقای کرزی  عجز و نا توانی رسمی نشان ندهد ؟

طرح این پرسشها  به منظور آنست تا  هموطنان گرامی ما بیشتر از این   به هنگامه های میان خالی سیاسی و تبلیغاتی  ، مسایل سطحی و  روبنایی  و بالاخره در برابر یک دور باطل  تاریخی وسیاسی  سرگردان نباشند . این تذکر در عین حال  به هیچ وجه به معنای آن نیست که ما ، در قبال مسایل وطن و منجمله ، پروسه ی انتخاباتی و تعیین رهبریت در کشور عزیز ما بی علاقه باشیم ، بلکه بدین معنا و مفهوم است که ما باید کلیه مسایل ملی و حیاتی کشور را بگونه ی منطقی ، ریشه یی و بر وفق واقعیت های تلخی که جریان دارد ، به بررسی گرفته در شناخت موانع اصلی و واقعیت هایی که مردم ما و میهن ما را در چنبر خود فشرده اند ، قادر باشیم. زیرا وقتی انسان  به شناخت عمقی و منطقی هر پدیده یی نایل آید ، دیگر ، دران موارد ،   خوشباور،  خیالپرست و سر گردان نخواهد ماند . 

این درست است که افغانستان هنوز در دوران نقاهت ناشی از جنگ ها ،  خشونت ها و کشتار های سی ساله بسر میبرد  و بسا موضوعات باریکتر از مو ،  پیش پایش قرار دارد ، ولی هرگاه بخاطر چنین  مصلحت ها و احتیاط ها  ، گفتنی ها نا گفته بمانند و کرده ها نا کرده گذارده شوند ، نه تنها دوران نقاهت به درازا میکشد ، بلکه  بیمارهم ، هرگز معالجه نخواهد شد .

همینجاست که هنگامه ی انتخابات ریاست جمهوری آینده ی افغانستان را بیهوده ، میان خالی  و صرفا تبلیغاتی می انگاریم و مطمین هستیم که هیچ انتخاباتی  و هیچ رییس جمهوری در تحت اوضاع و شرایط کنونی داخلی  و نیز ،  موجودیت نیرو های خارجی و بویژه هژمونی سیاسی  و پالیسی های غرض آلود آنان علیه منافع ملی مردم افغانستان  وهمچنان ، تداوم مداخلات همسایه های بی مروت افغانستان نمیتواند خواست ها و آرزو های ملی و اجتماعی کشور را بر آورده سازد . بخشهای زیادی از مردم افغانستان ( چه د ر داخل و چه در خارج از کشور ) ، پس از سقوط اداره ی وحشتزای " طالبان "  ، خوشبینی هایی پیرامون اقدامات بین المللی برای آینده ی افغانستان از خویشتن بروز دادند که سهمگیری نسبتا گسترده ی آنان در پروسه ی انتخابات ریاست جمهوری  وگزینش آقای کرزی در این مقام ، یکی از نمونه های این خوشبینی بود.  اما بمرور زمان به این نتیجه ی قاطع  رسیدند که خارجی ها در واقع ،  پالیسی  و برنامه های خاص و تعیین شده ی خود شان در افغانستان را دارند  و هرگز نمیخواهند در این کشور یک دولت مستقل و مصمم ، یک ارتش نیرومند و  یک اقتصاد شگوفا غرض رفاه مردم بوجود آید . چنانکه حوادث و جریانات هفته های اخیر در مرکز و اطراف کشور یکبار دیگر ثابت ساخت که وجود نیرو های خارجی در افغانستان ، صرفا مصروف تقسیم منافع وجنگهای زرگری  میان خود شان بوده نه غم شکم های گرسنه ی ملیونها انسان این سر زمین  بلا دیده  را دارند  و نه تا مین امنیت واقعی  و حراست از حقوق و خواست  انسان را . بنابران ،  تغییر مهره ها در سطح بالای دولتی  و تدویر انتخابات  فرمایشی هرگز نمیتواند  راه حل مشکل افغانستان باشد.  

نقد همه پوچ است چه دانا و چه نا دان             در مدرسه ی وهم مسایل چه فروشم . (بیدل)

                                                                                                          ( پایان )