انجنـیر خلیل الله روًوفی

 

از بخارست  تا لشـکرگاه

 

امروزسیارهً سیال ما یا دراثـرانکشافات سریع السـیرتکنــالوژی ویا هم درچالــش سیاست بازیهــای تک حکومتی قرن، آنقدربهم متراکم گردیده و آنقدر درماهیت یک دهکــدهً کوچکش درآورده اند که ناقـوسهای آماده باش خطروتهاجـم، درپشت وروی کـرهً زمین همزمان بگوش میرسد. چنانچه از تبلورهمیـن عنوان ساده و کـوچک میتـوانیم پیش بین اهــداف درونی آن شویم که درجهـان ومنطقـه چه حوادثی درگـذراست برنامهً  این حوادث ازکـدام جابلسائی آغازودرکـدام دهکـدهً قــارهً دیگـری، اثرگـــذارمیگردد  واهـــداف سیاست توسعـوی ابرقـدرتهای جهــان درشبکهً این  ستراتیـــژی تک حکومتی، روی کدام مقاصد حیاتی شان میچـرخد.   

درراستای همین سیاست «جهانی شدن» است که بگونهً مثال آقای بوش بسیاربه سادگی، دورافتاده ترین والیهای افغانستان را تا آنسوی اوقیـانوسهـــا، تا به قصر سفیـد، نوبت وار به ملاقات و ضیافــت شخصی خود، دعــوت میکند . رویدادی که درتاریخ به ندرت اتفاق افتاده و کمتـر کسی میتــواند آنرا تصور کند. این دعـوت « اعزازی » مسلماً اگر از یکسو ادامهً کاروالی صاحبان را درسکوهای قدرت شان تضمیــن میکنـد، از سوی دیگــر درازای چنیـن پاداشـی،  روحیـــهً وابستــه گی بیشتــردرتبلیـغ و ترویـج سیاســت امریکا درقبال افغانستان را، ازآنها مطالبه میکند وایشان را منت گذارهمیشگی خود میسازد.

اینک ما هم به کنفـرانس بخارست میرویم وبعـد تر به دهکــده های ویران هلمنـد برمیگــردیم ومی بینیم که درآنجا درارتباط باافغانستان روی کدام شاخصه های حیاتی که بتواند مملکت را ازبحران نجات دهد بحـث وفیصله بعمل آمده وابعاد ستراتیژی آیندهً خودرا چگونه استقامت خواهند داد.

پس ازگذشت شش سال از کنفـرانس بن و نشست های بین المللی دیگری تا امروزکه آنرا یک دورهً ناکام وفاقـد ظرفیـت کاری درنظام ریاستی دولت آقای کرزی باید بشمار آورد اینک کنفـرانـس وسیــع الابعاد دیگـری در بخارست به اشـتراک رهبـران کشورهای عضو ناتـو، امریکا و روسیـه بشمــول سرمنشــی سازمان ملل متحد دایرگردید که محور اصلی آن روی تعهدات درازمدت ناتو دررابطه با مسایل پیچیدهً افغانستان، طرق کمکهای بیشتـر مالی و تسلیحاتی وتقـویهً اردو و پلیس این کشـور میچـرخیــده است تا با اتخاذ یک ستراتیـژی کاملاً نوین در مقابله علیه تروریزم و القـاعده باجدیت کامــل دست بکار شوند.  ستراتیــژی جدیدی که سوق الجـیـش دفاعی و ضربتی خود را با درنظر داشت اشتباهات گذشتـه از یکسو و وارد آوردن تغییرات تکتیکـی مبنی برافغانی سازی خطـوط دفاعی جبهات، تواًم در همآهنـگی مشترک  با قطعـــات ناتو وتامیـن امنیت پایتخت بوسیـلهً نیـروهای پلیس، از سوی دیگـر، را میبایست در پلانهــای عملیاتی آینده، تکمیل و تنظیم نمایند.

ما که از اشتباهات حال وگذشتهً فرماندهان امریکائی و ناتو، بویژه قوماندانان انگلیس در افغانستان حرف میزنیم، آنرا نه تنها باید یک اشتباه ساده به ارزیابی گرفت، بلکه فکتـورهای عمدهً دیگری مانند،  افتادن این کشورها بین هم دراختلافـات میانخودی، عدم همآهنگی مشترک درعملیاتهای محاربوی، خودســری های غیرمسًولانه در بمباردهای هوائی، خودکامه گیهای خیانتبار در معاملات پشت پرده با طالبـان و ده ها عملکرد دیگر دران نقــش اساسی داشته است که درنتیجهً این اهمال وکم بها دادن به خواست مردم محل، ســرانجام در عمل ثابت گردید که این قدرت جهانی چه گونه تفــوق نظامی را در برابر گـروهای کوچک و نا منظم شورشی از دست داده و پلانهای عملیاتی شان اکثراً با ناکامی وتلفات همراه بوده است.

روی همین ناگزیریها بود که کنفرانس بخارست با یک چلنج بیسابقه بخاطربرون رفت ازین بن بستهــا، تدویر و در چوکات یک ستراتیژی جدید که دیده شود درآینده ها، چه دستاوردی خواهد داشت، یکبـار دیگر برتعهدات درازمدت خود در افغانستان مهـر تائیــد گذاشتنـد.

قوتهای ناتو وامریکا علیرغم اینهمـه هزینه های بیشمارمصارفاتی و تلفـات انسانی که درخاک افغانستان ازخود بجا میگذارند ولی بازهم نتوانسته اند درروح وروان مردم نفـوذ دوستی ویکــرنگی پیـدا کنند ویا لااقـــل بخشی ازرضائییت آنهـا را درین کارزاردفاعــی علیه تروریـستان، آنگــونه که درمراحل اول با خوشبینی وانتظارات سازنده گی تصورمیشد، ازآن خود سازند. زیرا حرکت وبرخورد آنها در برابر مردم درهرشهروروستائی که حضورداشته اند، نه تنها حرمت ستیز وبیباکانه بوده وبه ارزشهــای ملی وسنتی آنجاها وقعی نگذاشته اند بلکه این حضوردر یک فضای آگنده ازبیم وبی باوری جلوه گری داشته است. فضائیکه دریکسوی آن فقروبیچاره گی و دست نگری بیداد میکند ودرسوی دیگـــر، روحیهً استکبـاردر بالاترین سطح قدرت وثروت قدکشیده است. طبیعیست که چنین زوال و وابستگی روحیهً ملتهای درمانده را تضعیف وهویت آنها را درنظردیگران خوار وبی ارزش جلوه میدهد و دریوزه گری دولتها، هــــــرم داران آنرا به دست نشــانده گان تاریخ، برچسپ میــزند. واینکه این فقــروذلت را کیها برملت ما تحمیـل کرده اند، ریشهً آن سخت طولانی واسفبــاراست که ازگــذشته های دورآغــازمیگردد. گـذشتـه هائیکه به دوران سرداران استعمارزدهً انگلیس وسلطنـت برادران جبارآل یحی، پیــوند میخورد، از دوران تشتـت ووابسته گیهــای گرداننده گان حزب دموکراتیک خلـق و برهه های جنگ وتباهی تفنگ سالاران قـدرت طلب، به سختی میگذرد.  مرحلهً وحشت آفرینی طالبان مزدوراجانب را، باتلخی شوکـــــران طی منزل میکند وسرانجام به قلمرو دولت دست نشاندهً کنونی بمثابه یک میراث شوم وننگین سایه می افگند.

  

به صراحت باید اذعان کرد که هـرکدام ازین رژیم ها بنوبهً خود،  سرنوشت وهویت وآزادی ملت را به

 بازی گرفتنـد،  دردست نگری ووابستگی آنها به بیگانه گان، ازهیچ نوع فـروتنی دریغ نورزیدند. روی همین حقارت بازیهای پی درپی آنها از یکطرف وطمع بیحد وحصرچسپیدن شان بقــدرتهای ماشاءالله ای ازسوی دیگــر بوده که سرنوشت کشورچون بازیچه یی، ازدستی بدستی انتقـال یافـت.  تسلسل این روند ننگین سلاطین غاصب و شاهان دست نشانده، بمثابه میراث تلخ تاریخ، ملت را درژرفای عقب ماند گی بیسوادی وتاریکی فرو برد وسیـرنزولی آن تا آستانهً این قـــرن تجـدد تمدنهـای دیجیتالی ازحرکـت بازنه ایستاد، حرکتی که امروز بیشتــرازگذشتـه ها، کشوررا بسوی عقب گـرد قرون وسطائی و کشمکشهـای خطرناک مافیائی، به پیش میراند.

امروزسی وشش کشورجهان درراس همه امریکا وکشورهای ناتو، افغانستان را زیربال قرارداده وملت آنرا وامدارطویل المدت خود بحساب گرفته است. آنها اند که اهداف وبرنامه های خودرا مستقــلانه وبی هیچ دغدغه ئی، درین جغرافیای ناکرانمند، بمنصهً اجرا درمی آورند.

مسلم است که دولتهای عقب افتادهً جهان سوم بخاطراعمار کشورهای خود، ناگزیراند، همکاری دولتهای پیشرفتهً جهانرا بخود جلب کنند وبه وامهای بزرگ ودرازمدت آنها، مملکت سازی نمایند. اما درهرحال رهبران شایسته سالار، آزادی وهویت ملی کشورخود را دربدیل این همکاریها وقــراردادهای سیاســی و اقتصادی، به معامله وحراج نمیگیرند. برنامه داد وستد متقابلهً خود را درهمه عرصه ها، به گونهً شفاف برخ ملت میکشند. اما درکشورما که ملیـــــاردها دالرکمکی بباد فنا رفته است مگر سرنوشت بازسازی، هویت ملی وملت سازی هنوزهم راه عبور از پهنـهً این همه گردابها را، بدرستی پیـدا نکـرده است. و درین فاجعهً دستبردها، هیچ ارگانی خودرا پاسخگو نمیداند و از شفافیتها هرگزخبری بگوش نمیرسد. افزون بر آن چون اغـلب کرســی نشینان نظام بنا برعــدم ظرفیـت کاری و دانـش مسلکی، بماننـد دانه های صامت شطرنج، به میخهـای بیگانه گان بستـه اند بنابران جرئت آنرا ندارند تا ازمنافع علیای وطن خود آنگــونه که وجیبهً فرزندان متعهد این خاک است، به دفاع برخیـزند ودر اعمارکشور ویران، با وجدانهـای سربلنـد صادقانه وشفاف وارد عمل گردند. بناءً ملت را نیزبا این خصیصهً چاکـرمنشـانهً خویش درچشم وذهنیت کشورهای کمک کننده، همت گسیختــه ومفـت خوار، به نمایش گـرفته اند. همین دلیل است که متاًسفــانه تا آنجا که لازم بوده، نظامیان این کشورها، تاهنـوزاز شناخت تاریخ وتمـدن این سرزمیـن آگاهی درست ندارند ونمیـدانند که ملت افغانستان با وصف فقــرو غــربت و پریشانی،  به عـزت و نوامیس ملی وآزادی سرزمین خود، بالاتر از هرچیز دیگـــری ارزش قایل اند. ملتی که ازکوران داغ مرگ وزندگی به سختـی گذشته ودرهرنظامی متحمل قربانی های بیشمار گردیده است. همان مردمی که امروز نیــز درسخت ترین شرایط نفس میکشند، آواره گی، بی نانی وبیکاری دود ازدمار شان کشیده است.

 

موجودیت قوتهای خارجی درافغانستان ودفاع آنها ازمحدوده های مرزی وشهـرها، علیه طالبها والقاعده را، مردم ما بمثابه یک بدیل موجه وعامل دفاعی کشور، به دید مثبت گــرفته وبا آن ابرازهمسوئی کرده اند. واقعاً درصورتیکه این قوتهــای بین المللی درافغانستان حضورنمیـداشت، از تشکیـل نظام ودولتـــی با این شاخ وبر خبری نمی بود، هرج ومرج داخلی وتجاوزصریح القاعــده وطالبـان به خاک افغانستان، بمراتب  بیشتروشدید تر از امروزبحران آفرین میگشت وشایدهم منجربه تجزیهً کشورمیگردید.

مگراین نظرمثبت ملت، ازحضورقوتهای خارجی درخاک افغانستان آنقدرهم با گلدسته های خوشبینی و رضائیـت، مورد پذیرش همگان واقـع نشد بلکه با گـذشت زمان بدبینیها را درخود پرورش داد زیرا این حضورباتاًسف آنگونه که انتظارات مشروط خودرا درقبال داشت ازسوی نظامیان این کشورها بـــویژه امریکائیها، درعمل پیاده نگردید. نقطهً عطف این انتظاریها، درکمکهای بازسازی، رفا وامنیت مناطــق ومهـمترازهمه مسًـلهً حرمت گزاری متقابلهً آنها دررابطهً عرف وسنن مردمان هـرمحل توقع برده میشد مگربه این خواستهای مردم نه نظامیان خارجی ارجی قایل شدند ونه هم دولت توانست تصمیم دلسوزانه ئی را درموردعملی سازد.  بناءً وضیعت باهمان حالت سردرگمی ادامه یافت و تداوم این نارضائیتی ها باعث آن شـد تا مردم ازدولت فاصله گیرند وگرایش آنهارا بسوی طالبان بیشتـر تحریک کنــد. همان بود که درنهـایت، اوضاع به وخامت بیشترگرائید و جامعهً ملل با نگرانی خاطر دولت آقای کرزی را به بی کفایتی ولبریزازفساد، متهم ومحکوم ساخت.

بناءً روی این انگیــزه های سیاسـی،  ناتووامریکا خودرا ناگــزیردانستنـد تا بخاطرمرمت این اشتباهـات    آشکارازیکسو وسرکوب قاطعانهً طالبان ازسوی دیگر، درستراتیژی مبارزهً خود، بخصوص درمناطـق آشوب زدهً جنوب ، تجدید نظرنموده ومیزان کمکهای نظامی وسیعتری را، به افغانستان دردستــورروز  قرار دهند.

اما یک سوال بسیارعمده وسرنوشت سازدرین نشست، مورد توجه هیچ طرفی بشمول آقای کرزی قرار نگرفت وآن اینکه هزینهً گزاف وسرسام آورمصارفاتی اردو وپلیس اجیروقراردادی که حتا کمییت آنرا میخواهند دوچندان بالا ببرند چگـونه درآینده ها بایست تضمین شود وکدامیـن منبع لایزالی حاضرخواهد شد تااین تمویل گرانسنگ را متحمل گردد ؟   پرسشی که پاسخ آن فقط درواژهً اشغال خاتمه پیدا میکند.

 

حدود دوسال پیش زمانیکه نمایندهً امریکا تلویحاً بدولت آقای کرزی گوشـزد ساخت تا بعــد یکسال دیگر افغانستان، خود باید مصرف اردو وپلیس را ازعــواید داخلی متقـبـل شود، آقـــای احدی با سراسیمه گی مظلومانهً گفت:  حقــوق ماهـوارپرسـونل اردو را مقامات امریکائی به میــل خود تعیـن کرده اند، دولت افغانستان هرگزظرفیت وتوانائی آنرا ندارد تا ازپرداخت چنین هزینهً بزرگ بدرآید.

پس چه بایدکرد ؟ سوالیست نگران کننده.  دولت امریکا نیزکه مکلف نیست تا این مصرف کمرشکـن را مادام العمربه اردو آنهم ازکمکهای بازسازی افغانستان، بپردازد. پس ازچند سالی که سرانجام این کمک ها پایان یابد سرنوشت چنین اردو وپلـیس قـراردادی بکجا خواهـد کشیـد؟  سخنگوی وزارت دفاع جناب جنرال عظیمی که همیشــه داد ازاردوی « مستقـل وملی» میــزند وکمییـت آنرا برخ مردم میکشد آیا در مورد تمویل پولی ولوژستیکی آن درآینده ها، بکدام ستراتیـژی خود کفا وملی اندیشیـده است؟  تا اردوی افغانستان ازدست نگری رها وواقعاً حیثیت دفاع « ملی » ونیروی خود ارادیت را، درمنطقه پیدا کند ؟

با تعجب فراوان که در طول این شش سال آقای وردک وزیردفاع، فاقد هرنوع ستراتیژی دفاع مستقلانه درکشوربوده است ودست نگـری بیگانه گان را درمسایل نظامی،  نسبت به ساختاریک اردوی منظــم و مستقل ملی، ارجحییت بیشتـرقایل بوده است. ازهمیـن سبب درطول این شش سال، نظام امــروقومانده و  فرماندهی اردو ووزارت دفاع دردستان قدرت هائی متمرکــزبوده که توانائی تمـــویل آنرا بعهــده داشته اند. پروســـهً این فـرماندهی وفـرمانبرداری معلوم نیست که تا کدام زمانه های درازدیگری ادامه خواهد داشت ؟

جناب وردگ وزیردفاع درجلسهً گزارشدهی، به حاضرین اعلان میدارد « من بشما مژده و نوید میدهم که عنقریب کمییت اردو به هشتادهزارنفرارتقا خواهد کرد» مگر ایکاش این مژده درساختاریک اردوی خود کفا ونیرومندی میبود که قدرت دفاع مستقل  دربرابردشمنان را خود دردست میـداشت وپرسونل آن با روحیهً خدمت مقدس درپای مادروطن، مکلفیت خودرا با رگ رگ جان احساس میکردند. ولی ارکان رهبری وزارت دفاع سطح کیفی ومعنوی اردو را که درنبردها، یک رکن حیاتی ظفررا تشکیــل میدهـد بکلی نادیده گرفته وصرف برخشکیـده ترین عنصریعنی کمییت آن تاکیــــد میکنند.  فردوسی بزرگ چه زیبا گفته :

                            سیاهی لشکرنیاید بکار ـــ یکی مــرد جنگی به ازصدهـزار

 

درکنفرانس بخارست تاکید بعمل آمد تا بمنظورجلوگیری ازتلفــات مردم ملکی، نظامیان امریکائی وناتو درعملیاتهای محاربوی خود، لااقل با مراکزقــومانده افغانی درهمآهنگی قرارداشته باشنـد، مگربا تاسف چارروزبعـد این فیصله دربمبارد نورستان بدون آنکه وزارت دفاع درآگاهی قــرارمیگــرفت، عملیــات هوائی انجام یافت که دراثرآن سی ویک نفـرملکی جانهای خودرا ازدست دادند. به همیـن گونه هفتـه یی پیش اخباری ازطریق بی بی سی پخش گردید که هلیکوپتــرهای نظامی امریکا مقـادیرقـابل ملاحظه یی ازمحموله های اسلحه ومواد لوژستیکی را درمناطق زیرکنترول طالبان به زمین دیسانت کرده اند. هرچند مقامات نظامی امریکا این خبررا رد میکند اما این وضیعت غیرمترقبه، نگــرانی وتشویش سایر  قطعات وجزوتامهای خطوط دفاعی را ببار آورده است.

قضیهً محرم دیگری که به تجهیزاردوی افغانستان ارتباط میگیرد، تحویل گیری سلاحهای خفیفـه وثـقیلهً ایست که عمدتاً ازهـزینه های بازسازی بکمک امریکا بدسترس قطعات اردو وپلیس قرارمیگیـــرد.  دو  هفتـه پیش یکی از رازهای این محــرمیت بارسوائی که واقعاً نگــران کننده است درمعــرض افشا قرار 

گرفت. قرارنوشتهً روزنامهً نیــویارک تایمز، تاجـرجوانی ازشهـــرمیامی امریکا دریک معاملـهً سیـصد ملیون دالــری، اسلحهً جنگی را به افغانستان قــرارداد کرده بود اما پس ازان کـه افشا شـد سلاح مذکور کهنه وقابل تخریب بوده وبیشتراز چهل سال ازعمرش میگذرد، ازطرف پنتاگون این قــرارداد به تعویق قرارداده شد.

مستند به گزارش نیویارک تایمزاین سلا ح اصلاً ساخت چین بوده که درسال 1966 به کشورهای البانیا چکوسلواکیا وسایردولتهای بالقان فروخته شده بود. 

این سلاحهای تاریخ زده بوسیلهً مافیای قاچاق اسلحه، به نرخ کاه ماش جمع آوری، پالش ورنگ آمیـزی شده وبه کشورهای جهـان سوم دربدل هزینه های گزاف معامله میشود. افغانستان نیزازجملهً همیـن تبار کشورهای محتاج وبدبختی است که دستان مافیای داخلی وخارجی دررابطهً چنین معامله های خطرناک آنرا بسوی تباهـی میکشـاند. مسًوولان وزارت دفاع ازهمچوقضایای سربمهــریا اصلاً آگاهـی ندارند ویا میدانند ولی دراثرجبن ودلهره ازفضای سیاسی حاکم ازیکسو وغنیمت امتیازمادی ازسوی دیگر، جرئت اندیشه واظهارحقایق را ندارند.

سخنگـوی وزارت دفاع دربرابرخبـرنگارآنهــم نه ازجانب خود بلکه ازطرف دیگران درین باره اظهـار میدارد ومیگوید: مابارها اززبان سربازان شنیـده ایم که سلاح جدید امریکائی چندان قناعـت بخش نیست ودراثنای فیرانقطاع میکند.

 معلوم نیست که تاحال چه مقــداری ازین جنس قراردادهای بزرگ تقلبی ودستبــردها، نه تنها درساحـهً نظامی بلکه در تمام عرصه های دولتی انجام یافته ویا درحال انجام یافتن است که ازروی تصادف یکی ازانها چنین افشا میشود.

تغیـرستراتیـژی ناتودرکنفــرانس بخارست مبنی برتقویه وتجهیــزاردو وپلیس واشتراک باالفعــل آنها در جبهات سوق الجیش دفاعی وتامین امنیت شهــرکابل وحومه های اطراف، به نیـروهای داخلی، مسًولیت بزرگیست که جدیداً درفرا راه ارکان رهبــری وزارتهــای دفاع وداخله عرض وجود کرده است. حـــال دیگرجداً ایجاب میکند تا رهبری این وزارتخانه هانیز، با یک خانه تکانی شفاف درتعینات دقیق افسران وقوماندانان مجرب، متعهد به آرمان وطن ومردم درپستهای کلیدی وعندالموقع برآورده ساختن اکمالات تسلیحاتی ولوژستیکی آنها،  صادقـانه ومسًـولانه دست به کارشوند تا با سوق وادارهً متیـن و مطمئن این کدرها، درسرکوب تروریزم وتامین امنیت،  پیــروزی را ازان خود ساخته ودرصحنهً عملیات، رشادت و کارائی خودرا دربرابرنظامیان خارجی به روشنی تبارزدهند. اما تازمانیکه چنین کــدرهای ورزیده و مجرب ومتخصصان مسلکی درراس سوق وادارهً قطعات وموسسـات تعلیمی قرارنگیــرند، دستیازی به موفقیت کما فی السابق، با چالشهای سخت دشواروفرسایشی ونهایتاً شکست وتلفات پیش بینی میشود.

 

موجودیت اردو وپلیس اجیروقراردادی، تمویل مصارفاتی وتطبیق امروقومانده دران، درمملکت فقیـری بمانند افغانستان کارسادهً نیست که بتوان ازعهدهً آن بدرآمد وهنوزهم که کمییت آن درحال افــزایش باشد مگرتا جائی این مًامول میتواند درنیروی معنوی پرسونل، عشق وتعهد شان درراه آرمان وطن، مردم و ارزش های ملی، راه خودرا ازپهنهً حوادث، بسوی موفقیتها بازکند. آنچیزیکه بدبختانه امروزدرصفوف  اردو وپلیس خیلی ها نادروکمیاب است.

چون زیربنای تشکل اردو وپلیـس امروز، فاقــد درونمایهً ملی ومعنــوی است ازینرو نمیتوان ازان بقسم گـذشته ها انتظاریک اردوی منظم وقامت برافــراشته یی را داشت که مستقــلانه دربرابرتجاوزدشمنــان سینه سپــر کند ودرحراست ازجغــرافیای وطن دست بالائـی داشته باشـــــد. زیرا درحال حاضر اردوی افغانستان ازوجـود کـدرهای برجسته ومتخصصان مسلکی ازیکسو، مــورال ومعنـویات جنگـی ازسوی دیگر، شـدیداً درخلاً بحران قـراردارد . سرنـوشت تعلیم وتربیهً مسلکی، ضوابط اخلاقی ودسپلین پذیری آن بیشترازهرپدیدهً دیگردرجاذبهً حاتم بخشی های دالروسایرامتیازات، گره خورده است.

روی آوردن منسوبان داوطلب به صفوف نظام نه بخاطرانجام مکلفیت ملی که دراصطلاح نظامی به آن خدمت زیربیرق میگفتند، بلکه ازنهایت فقـرواحتیاج وبیکاری روزگارمنشاً میگیـرد که هرجوان بیکارو اغلباً بیسواد متعلق بهـرکیش وتنظیم وگروهیکه بوده بداخل یک قرارداد میعادی به صفـوف اردو وپلیس ثبت نام کرده ودربدل حقـوق ماهواردالری تن به خدمت داده است. ولی ازوجیبهً والا ومقــدس خدمت به پای مادروطن، انجام دین معنوی آنها دررابطهً حفظ ارزشهای ملی ودفاع ازحیثیت وآزادی کشورهرگز کسی درس ومضمونی را درگوش شان زمزمه نکــرده ومعنای کرامت سربازی، درراه مهـــر ومحبـت وطن ومردم را، برای این نوآموزان نظامی، تفسیروتعبیرننموده است.

 

تذکراینهمه خلاها ونا رسائیهای اردو یکجا با فقردفاعی ودست نگری ئی که دامنگیرش بوده وسرنوشت آیندهً آنرا بازهم بسوی نا باوریهــا، به پیش میبـرد یک حقیقــت انکارناپذیرودرعین زمان سخت قـــــابل نگرانیست.  کارشناسان نظامی بخوبی میدانند که با این هزینه های ملیارد دالری هنوزنیـروهای اردو و پلیس افغانستان درکدام مرحلهً ضعیـف دفاعی نفس میکشند وهنوز به خود کفـــائی واستقلالیت اردو چه سالهای دورودرازی درپیش است.

 تصامیم کنفرانس بخارست وتجدید ستراتیـژی امریکا وکشورهای ناتو، درمبارزهً قاطع، علیه تروریـزم وافزایش کمکهای مالی وتسلیحاتی بیشتربه افغانستان، دولت وکابینهً تشریفاتی آقای کرزی و سکانداران ارشد نظام را، نیزباید دریک تکانهً تاریخی قرارداده باشد تا پس ازین، با وجدانهای شفاف درتکاپوی راه نجات وطن، عملاً حرکت زنده ئی را آغازنموده و با استفاده ازین چانس تاریخی مبنی برملیـاردها دالـرکمکی جامعهً جهانی، کشتی بادبان شکستهً افغانستان را ازورطهً مصیبت و ویرانی به ساحل نجات رهنمونی کنند.

 

                   وجیبه ایکه رضاییت خدا ، دین وطن وآرامش وجدان انسانی دران نهفته است.

 

 

                                                                                             کسل ــ جــرمنی

                                                                                              اپریل ـ 2008