فرايند اطلاعات در جسم ؛ جامعه

 

بنفشه بهشتی

1387/2/2

مزار شریف

 

از يک جهت انتقاد متخصصان سياسي و اقتصادي  در مورد انفجار اطلاعات در برابر، ( آنچه که حقيقت و آنچه که واقعيت است.)کاملاَ به جاست ؛ اما از جهت ديگر يک نکته را نبايد نا ديده گرفت، اينکه دسترسي کامل فرد به اطلاعات، اگر افراد بتوانند به طور گسترده اي به اين منابع جديد تماس داشته باشند يک اندازه وجود دموکراسي شکل خواهد گرفت. در حقيقت ما يک شهروند مطلع با امکانات انترنتي (جهاني ) با اشکال گسترده تر و پيگيرانه تر در کنار خواهيم داشت، که مشاوري با خبر از همه ناگواري ها به آساني اشتراک ذهن خود را در برابر مباحثات مانند همه پرسي، مباحثات عمومي مشاوره الکترونيکي يا ملکي قدرت بيشتري را اعمال ميکند.

اين معادله نقطه ضعيف واقع دربحث هاي سياسي درباره تکنولوژي جديد است، هيچ کس نتوانسته شک کند دسترسي به اين تکنولوژي ها به معني دسترسي ، به اطلاعات، امکانات بحث و مشاوره سريع و حتي بين المللي است؛ آيا مساله دموکرات ها و لبرال کمبود اطلاعات است؟ و يااينکه روش هاي راي گيري پرزحمت است؟

زمان خاطرنشان کرده که نگرش از طريق ايديولوژي دولت نه با آموزش خاص و نه با دسترسي به پايگاني خاص نيازمند است. اطلاعات اشکار و در دسترس عمومي قرار دارد، تنها چيزي که يک فرد نياز دارد آن بوده که شک ورزي کند و درپي وکشف رشد واقيعت ها برآيد.

وجود انترنت و کمپيوتر دسترسي شخص را به اطلاعات گسترش ميدهد و از لحاظ نظري راي دادن  راه  ساده تر و سريع تر ميباشد، ولي از ابتدا هم ميشد که گفت دسترسي به اطلاعات مسأله اصلي نيست البته بُعد هاي زيادي موجود بوده که در آن يک معضله وجود دارد؛  به ويژه درجاهايکه مسايل سياسي با مسايل علمي در هم بيآميزد؛ (مانند سوال در باره آلوده گي صنعت ،امنيت ، حکومت ، تجارت وغيره ) ولي نا برابري اساسي در قدرت سياسي، ريشه در نا برابري دسترسي به اطلاعات را ندارد . آناني که حکومت ميکنند به دليل دانستن بيشتر حکومت نمکنند . ( چي بسا که به رغم تظاهر خود کمتر هم بدانند. )، بلکه چه بدانند، که چه کارکنند و چه ندانند ، حکومت مي کنند ، شرکت هاي سرمايه دار ي ممکن است به خوبي اطلاعات را به نمايندگان سياسي و بوروکرات ها ارايه کنند. ولي نفوذ آنها  براي  افراد " در تحليل نهايي " به کيفيت اطلاعات بستگي ندارد بلکه مشروط ميشود به توان "تأثير" آنها براي حمايت کردن از طرح هاي دولت يا از گروه هاي سياسي معين؛  نهاد هاي تجاري خصوصي و شرکاي  شبهِ دولت، آن ها قدرت مالي و ساختار هاي مديريتي دارند؛  دولت نهاد هاي قضايي دارد و ميتواند از قدرت خود به هنگام ضرورت استفاده کنند.

پيدايش صنايع جديد که بر " پردازش شخصي " و مدرنيته تکيه دارد، اين موضوع را مخشوش کرده است.  يک جهت  مثال اصلي اين نوع، سرمايه به صورت خودکاري نمايان ميشود گويا ثروت شخصي گسترده و موقعيت مالي اش دليل  تخصص علمي و فني اوست، ولي هر قدر اين خاصت متکي بر خودکاري باشد مؤفقيت بيشتر جلوگر ميشود. زيرا با ترکيب مناسب حمايت مالي،  کالاي که مناسب تغييرات در فعاليت هاي تجاري است، توان و اداره کردن  بازار را بشکل مورد نياز خود دارد ، به خوبي بر موج اخير ساختار مجدد سرمايه داري سوار شده ، حتاَ محصولي اصلي گيتي  يعني نرم افزار "ويندوز" که نه اصل و نه اساساَ، تحسين بر انگيز است.

همين محدويت ها در باره رويا های همه پرسي بي پايان الکترونيک هم صدق ميکند. فقدان قدرت مردمي در توانايي، تسهيل و بازار به صورت مورد نياز خود در دموکرات و ليبرال، هيچ ارتباط به شمار دفعات راي دادن مردم نداشته بلکه ريشه، در نقش برابر گرفتن قدرت مردمي يا عمل راي دادن دارد.

با توجه به شکل و محدويت هاي دولت سرمايه داري ليبرال؛  قدرت مردمي نه تنها از طريق راي گيري صوري (براي گزينش نماينده گان ويا همه پرسي ) بلکه همچنين به شکل تظاهرات سازمان يافته ای اقدامات صنعتي، بايکوت ها و مانند آنها اعمال ميشود. آنانکه افزايش کمي راي دهي را با مشابه راي درمان بيماري هاي دموکراسي ميدانند به طوري ضمني چنين ميگويند که مشکل دموکراسي نه به واقعيت هاي سرمايداري بلکه به واقيعت ( نماينده گي ) مشکل مربوط ميشود.

اين واقعيت سرمايه داري است، که تضمين ميکند راي گيري به تنهايی در بهترين حالت استراتيژي و سياست موضوع اتخاذ شده از سويي نخباگان باشد. اين فقدان لحظه؛ قوه تشخيص (يا نياز در مبحثي در عصر تاريک ) نبود ،که موجب شد بسياري از افراد چنين خود را در بارۀ امکانات دموکراتيک رسانه هاي گروهي نو، گول بزنند. باور به آن  چه که تکنالوژي ميتوانست، انجام دهد. به بر داشت،  اساسی نادرست از ماهيت دولت هاي ليبرال سرمايه داري وقدرت سياسي در اواخر  سده بيستم بستگي داشت، به اين ترتيب بسيار از اين افراد پيش از پيش وحتي پيش از پيدايش کمپيوتر شخصي و انترنت در باره يک معادله غير موجه بين دانش و قدرت، زمينه ذهني داشتند خورده گيري هاي دهه 1960 از تکنوکراسي به درستي منافع سياسي و اقتصادي آن هايي را که مدعي بودند؛ صرفاَ سرمايه داري را به کار آمد ترين راه ممکن اداره کنند؛ آشکار ساخت. اين خرده گيري ها علاوه براين گرايشي را به وجود آورده که اقتدار علوم را به خودي خود به مثابه ای نمايي از اقتدار سياسي بيکاره به نحوي که گويا دولت در واقعيت شريک اند؛ که ارتش نيروي پوليس به آن پيوسته بودند. در دهه 1680 اين گرايش در چارچوب معاهده " پسا مدرن " بين علم و اقتدار گرايي شکوفا شد، که بايد هر گونه ادعايي براي بيان محيط و سقم چيزي را به مثانه که نخستين نزديک شدن به فولاد تلقي کرد .

دولت ها و شرکت هاي سرمايه داري به يقين مخارج مالي بررسي و پژوهشی را تأمين ميکند و به آن وابسته هستند ولي يکي از حالت هاي بارز طبقه  حاکم سرمايه داري، آن است که ميتواند دست آوردهاي پژوهشي را بپذيرد و يا جلوي آن را بگيرد و همچنين توان آن را دارد، که برپايه نظر اعضاي خود آن دست آورد ها را ناديده بگيرد و يا به کانديدانش نشان دهد که علوم يا فرهنگ بنيان قدرت را تشکيل نمي دهد، بلکه ابزاري براي آن هستند و تنها ابزار آن  نيز نيستند. در يکي از سرمقاله ها  يکي از مجله هاي فني جاه طلب، ادعاي خود براي سروري اعلان  ميدارند " نخبه گان اطلاعات پيش"  در حال خود پاشي هستند و مطمين هستند؛ که خود چيزي پيش از شما اند و نماينده گي ميکند و به يقين نخبه گان اطلاعاتي وجود دارد، آن ها ممکن است که گاه از هم فردی بپاشند؛  ولي آن ها با نخبه گان سياسي يا اقتصادي  يکي نيستند.

زياده روي هاي فن گيري قدرت سياسي سقوط نمي کند يا شايد به دست شمار بيشتري از مردم قرارگيرد ولي اطلاعات، پيشاپيش تاحد زيادي در دسترس تمام بوده است. اگر قدرت به صورت متمرکز مانده به آن دليل است که اطلاعات هيچ  گاه به تنهايي کافي نبود بلکه اطلاعات ممکن است براي کساني کافي به نظر رسد که از لحاظ معيشت وابسته به توليد آن هستند " هانس ماگنوس " بزرگترين نويسنده آلماني يک بار به نوآوري، نگارش اختراع و دانش آخرين،  با توجه به فقدان قدرت ثروت يک فرد کاملا بود خود به توليد " فرهنگ به مفهموم عام کلمه روي مي آورد. هنگامي که تشخص داستان هاي افسانه اي جاري در باره استثمار " کمپيوتر" که درميان همه نرم افزارخود را دردسترس همه ميدادند. بي اختيار نميتوان در باره آن فکر نکرد يک دانشمند علوم يا حرفه ای باور دارد که "دسترسي به ثمر کار ا وکليد دموکراسي است" اين نقش؛ خود  طرح مسايل را به فراموش مي سپارد و تأثير اطلاعات را بر فرايند جامعه و مردم  آشکار می نمايد.

 

Mowj2006@yahoo.com

Benafsha_2008@hotmail.com