قدرت آزمايي ابجد خوانان سياست در پارلمان

مهسا طایع

اين روزها از پارلمان هم مي شود تيترهاي جالبي استخراج كرد، يعني تنها دولت نيست كه تيشه به ريشه اعتماد مردم زده است، بلكه پارلمان هم در مسير انحرافي خود، اكنون به گردنه هاي خطرناك رسيده است. پارلماني كه در همان آغاز، راه خود را گم كرد و هركز فضاي سياسي قطعي در آن به وجود نيامد ونتوانست حتي براي يك روز هم كه شده، لياقت و قدرت و جسارت وهم نوآوري قابل سنجشي از خود ارائه كند. و خيلي زود بهاثبات رسيد كه در اين جا هم نمي توان ظرف تحمل و تبلور آرمانهاي مردم را پيدا كرد.

ايجاد پارلمان كهدر نخست هم غرورآفرين وشگفت انگيز بود و هم ازمنظر سياسي، امر مثبت و سازنده محسوب مي گرديد، نشان داد كه اين سكه ميتواند روي ديگري هم داشته باشد، روزنه اي گشود شد و مردم عده اي را براي دفاع جانانه در عمل، از حق وحقوق شان خود بهصحنه فرستادند، اما اين روزنه به دست همين بازيگران خنثي چنان بسته شد كه ديگر با بيل و كلنگ هم نمي توان آن را گشود. حاشا كه مردم چيزي بيش ازتوان نماينده گان شان از آن ها طلب كرده بوند.

ميل به خود بزرگ بيني و قدرت خواهي بيشتر برخي از وكلا ‹تاكيد ميكنم نه همه شان› جز هدر دادن سرمايه، وقت و ايجاد نابساماني هيا بيشتر، به جاي توليد فرهنگ سياسي نتازه درجامه و جلوگيري از باز توليد خشونت و دور تسلسل استبداد واعتشاش، تنها اين نكته را ثابت كرد كه در اين جامعه عشيرتي كم سواد بدون احزاب قدرتمند وبا فقدان مطبوعاتي آگاه، هركس، مي تواند خود را قيم و ارباب اين مردم قلمداد كند.

دل آدم به درد مي آيد وقتي مي بينيم كه نمايندگان اين مردم هم گوش هايشان را برهمه ي فريادهاي هشداردهنده مي بندند و هنوز بعداز سه سال اماده نيستند به وظيفه اي كه به عهده گرفته اند، پاسخ دهند. اينان منتخب مردم هستند و وقتي مي دانند كه مردم امروز دلنگران چه هستند و از كدام درد مي نالند، چرا از همين دلنگراني ها و ازهمين دردها نمي گويند؟

اين جدال هاي فرسايشي كه تنها در غربال آرزوها و اميدهاي مردم، كار آمد است، چه دستاوردي به دنبال داشته كه هنوز هم تنها خبرهاي قابل انعكاسي از پارلمان، موضوع در گيري هاي لفظي ومرزبندي هاي قومي و گروهيت؟

فاجعه تنها به دنبال بي عملي است كه فرا مي رسد وبي عملي حاصل بي تدبيري نمايندگان پارلمان است كه نمي توانند با نشان دادن راهكارهاي درست و با اتخاذ مواضع اصولي بر اين بي عملي غلبه كنند ودر نهايت خبر بر سر هم كوفتن، سرگرمي ديگري نمي يابند. واين قصه بر غصه نهاز ديروز وامروز كه از عادات رسوب كرده تاريخ ما سرچشمه مي گيرد. اگر يكي از وكلا از يك عدم احساس ارزش و هويت، از عدم احسا معنا، از عدم احساس اطمينان وامنيت وبهدنبا همين معنا وهويت واطمينان، در فضاي موهوم وخيالي خو رامالك افغانستان مي داند، بايد اين گونه مورد شماتت قرار گيرد؟

عده اي از وكلا كه هر بار برسر هر مسأله اي راه حل نمي يابند به خط سرخ هاي قهرآلود پناه مي برند وچوكات بندي مي كنند و همواره اماده سف بندي ها هستند به جاي بحث و گفتگو و تبادل نظر وخلق معناهاي تازه و رسيدن به تفاهم وحل مسأله با آرامش در كنار يكديگر، مجلس را ترك مي كنند وبا پاسخ گفتن اين گونه به مهمات وياده هاي يكي ازهمكاران شان، به طرف مقابل فرصت مي دهند كه بخت آزمايي كرده و حرفش را به كرسي بنشاند.

واقعاً آدم از اين همه نبوغ سياسي شگفت زده مي شود. و جالب اينجاست كه متأسفانه تصاميم نا درست چه غافلانه و چه عاقلانه و چه از سوي رياست محترم پارلمان وچه ار سوي وكلاي حاضر در پارلمان باعث مي شود كه راي، نظر واعتراض وكلاي غايب به هيچ انگاشته شود. اين مديريت هاي فله اي، ناشي از كدام طرز فكر هاست؟

يك اصل مسلم وبديهي است كه هميشه نمي توان با روش هاي ساده، پاسخ هاي مسائل دشوار را پيدا كرد. معضلات ومسائل جامعه ما داراي پيچيدگي هاي خاصي هستند كه اگر بگذاريم در آن ها گره ايجاد شود، براي باز كردن اين گره ها ديگر دست ها به كار نمي آيند و شمشير كارساز مي گردد. وهمه سخن بر سر همين است كه كار به جايي نرسد كه نياز به شمشير افتد.

پارلمان عرصه روابط ميان اقوام و گروه هاي مختلف و فرصت و محك زدن پسندها و ترجيحات مردم است . اما اگر پارلمان هم مركز درآميختن مسايل قومي شود كه شده، خدا مي داند كه تاوان ان راچگونه خواهيم پرداخت، ياشايد تا كنون هم پرداخته ايم.

امروز مردم با تنگناهاي اقتصادي، اجتماعي و امنيتي بيشماري دست به گريبان هستند، به جاي چاره انديشي، پارلمان شده است ميدان بزكشي!

با اين شخم زدن ها بهخاكي كه همه مان در ان هم ريشهايم، تنها خاك را پوك تر مي كنيم، در خاك پوك همه ريشه خواهند پوسيد.

هر مسأله اي كه در پارلمان مطرح شود، بايد مسأله همگان باشد كه همگان راه حل هاي پيشنهادي خود را براي ان عرصه مي كنند. ان جا خانه ملت است و كسي حق ندارد تنها مراد دل خودش را دراين خانه بجويد كه در اين صورت اين خانه از معناي واقعي اش تهي مي گردد.

اغلب وكلاي نوآور سياست در پارلمان يا خيلي تند مي روند يا خيلي كند حركت مي كنند و گويي فرصت رسيدن به يك حد واسط مقبول در اين مدت باقي مانده از پارلمان هم براي آنان ميسر نيست بهتر است از اين ايمدي به فرايي نداشته باشيم، همچنان كه دولت ما از نظر شعار دادن توانايي منحصر به فرد دارد، بايد نوآوري و شكوفايي سياسي راهم از پارلمان آموخت. خلاقيت هايي كه تنها راه فاجعه راهموار كرد.