مردم سربازان سربی صفحه شطرنج نیستند، آقای رییس جمهور!

 

مهسا طایع

11-04-08

 

هر حکومتی برای حکومت احتیاج به شهروند دارد، وقتی شهروند نسبت به حکومت منفعل باشد؛ وقتی انفعال سیاسی و مسوولیت گریزی، تقریبا" در تمام زوایای حکومت رسوخ می کند، وقتی هیچ دستاورد مشخص فکری و عملی ، پس از شش سال زمامداری به چشم نمی آید، وقتی که آرزو ها د ردل مردم تلنبار می شوند، وقتی که جامعه به جامعه ای تبدیل می شود که باور می کند با این روال چیزی عوض نخواهد شد، وقتی هیچ وجه مشترکی بین عملکرد دولت و آرمان و آرزوهای مردم وجود نداشته باشد، وقتی تعاریف عدالت و امنیت ناکام می مانند و همدیگر پذیری پشت سد های قومی و زبانی می ماند، وقتی بمب ساعتی به کار افتاده و زنگ خطر به صدا در آمده است و ...

عرضه مجدد چه معنایی دارد؟

 

آیا مردم سربازان سربی صفحه شطرنج هستند که به میل شطرنج باز، بازی کنند و جا عوض کنند؟

آیا باز هم می توان رد خواسته های مردم را در های و هوی قدرت طلبی افراد گم کرد؟ و همه ی آرمان هایی را که به هدف نرسیدند و آرزوهایی را که جامعه عمل نپوشیدند، باز هم پشت یک انتظار، متوقف ساخت؟

وقتی آقای کرزی اعلام می کند که برای دریافت کلاه دیگری از نمد قدرت، آماده است، آیا فراموش می کند که پشت سر این قدرت مردم هم باید باشند؟

و اگر می پندارد که مردم را می تواند به صحنه بکشاند، بر معیار کدام دستاورد، چنین خوابی دیده است؟

آیا ایشان فراموش کرده است که وقتی با دست های زیرک به صحنه سیاست افغانستان پرتاب گردید، اصلا" عرض و طول این جریان را نمی توانست ارزیابی کند و اگر تا به امروز ماند، تنها با بخت یاری و خوش اقبالی است که البته آن را هم باید به حساب جریانات خارجی بگذارد.

این دوران هر چند در آغاز بوی ساختن و تازگی می داد، و آقای کرزی در موقعیتی قرار داشت که می توانست قدم های خوبی را به پیش بگذارد، اما خیلی زود نشان داد که در تبلورخواسته های مردم مهره مناسبی نیست .

وقتی بنایی بر روی شن استوار گردد، ناکامی و فروریختن آن قابل پیش بینی است. باری دیگر تنها برای خواسته های بلا فصل خود، واخواهی کردن، جز فضیلت خود پرستی، چه ادعای دیگری را به اثبات می رساند؟

این ها قضاوت در باره یک شخص نیست، بلکه بر خورد با عملکرد هایست که بهترین و طلایی ترین فرصت تاریخی را به قیمت سالیان عمر مردم و به قیمت روحیه های درهم شکسته مردم، به هدر داد...

اگر جلالتمآب ما مصر هستند که خود را منفک از جریانات تشنج زا و بحران آفرین اخیر بدانند، دچار اشتباه هستند. و شاید خود ایشان با تجربه چند سال اخیر دست کم به این امر واقف باشند که اشتباهات سیاسی چه دستاورد هایی را در پی دارد. برای مردم طی کردن فاصله آرامش تا اعتراض کار دشواری نیست.

با گذشت روز ها، خنده ها به سکوت، سکوت به سوال، سوال به بحث و بحث ها به مجادله تبدیل شده اند، کوچه و بازار دچار تب تندی شده و فریاد ها اوج گرفته اند، جناب کرزی صاحب، با کدام وعده، مردم را قناعت خواهد داد؟

وقتی زمامداری از یک حد اکثر خوب، خود را به یک حد اقل بد رسانده باشد، شهامت می کند که باز هم تمدید خواهی خویش را اعلام می کند.

کسی که می خواهد انتخاب شود، یک طرف قضیه است، اما کسانی که باید انتخاب کنند، چی؟

با ادعایی طلبکارانه که نفی همه چیز برای دیگران و به اثبات همه چیز برای من منتهی شود، نمی توان از مردم خواست که نشنوند،  نبینند، و سخن نگویند.

اندیشه ها و آرمان و اصول و خواست مردم را نمی شود رها کرد و آن را در یک لالایی تصنعی به خوابی خوش فراخواند.

اگر مردم حزب ندارند، تشکل ندارند، رسانه ندارند، اما برای خواندن کارنامه هایی که رو شده اند، نیازی به هیچ کدام از این ها ندارند. و این بار با عقلانیت بیشتری، دوره ای را که با انتخابی غلط آغاز کرده بودند، تغییر خواهند داد. و این بار خواست مردم، تنها یک حالت احساسی نیست که با خواست دنیای بیرون بتوان آن را شکل داد.

یک دولت جدید با حرف های تازه می آید. آقای کرزی چه تصویری را برای پر کردن فاصله خود با مردم، ارائه خواهد کرد....

باید تا تعریف خواب بعدی به انتظار بود...