محمدعظيم عظيمي

25-03-08

 

ميادين، عناصر فرهنگ ساز شهري

 

 

از چند دهه ي گذشته تا اکنون آگاهي هاي تازه اي در رابطه با منطقه هاي شهري پديد آمده و بار ديگرسرک­ها به عنوان فضايي براي زندگي و نه تنها محلي براي عبور و مرور وسائط نقليه مطرح شده است مخصوصاً اهميت طراحي مناسب عناصر منظر سرک که خصلت ويژه­اش را بدان باز مي­گرداند  در واقع تجهيزات سرک­ها در هويت بخشيدن به فضاهاي شهري کمک مؤثري مي­کنند که ساخت ميادين از آن جمله است و شهرسازان از ساخت ميادين علاوه بر کارکردهاي فني آن به دنبال تبديل نمودن آنها به يک نهاد هويت­بخش در شهر خود هستند، هر عنصر شهري براي اينکه به يک عنصر هويت­ساز مبدل شود گذشته از زمان، نيازمند پتانسيل قوي است تا بتواند سطح به عمق اذهان وارد شود يعني حامل معاني و مفاهيمي از فرهنگ و تاريخ شهرها باشد که در طراحي ميادين و نماد آن در درجه­ي نخست ميزان هماهنگي آن با عناصر پيرامون و قدرت برقراري ارتباط با مخاطب ارجحيت دارد، نمادها نيازمند وقوع رويدادهاي خاطره­انگيز فردي و جمعي در گستره حضور خود مي­باشند براي مثال منار ميوند در چهارراهي جاده­ي ميوند کابل که در سال 1337 به صورت مدور و بالدار بنا شد يادآور قرباني­هاي دشت ميوند در قندهار در نبرد با انگليس مي­باشد و يا طاق ظفر پغمان که در ميدان چندل­بائي پغمان واقع شده که اين طاق کمان­دار يادمان شهداي راه آزادي و يادگار پيروزي ملت افغانستان عليه استيلاگران انگليسي است و يا ميدان جهاد در هرات و چوک شهدا در قندهار، در طراحي ميادين با بهره­بردن از معماري قديمي و نوين پيش­بيني فضاي سبز مورد نياز براي حضور شهروندان و گردشگران چه در داخل و چه در خارج تنديس با نماد مياني از ديگر عومل مهم ساخت ميادين مي­باشد. به لحاظ توريستي نيز عناصر شهري به عنوان به يادماندني­ترين خاطره از هر شهر در اذهان گردشگران به شمار مي­روند که سرک­ها و ميادين شهري در کنار تنديس­ها و ساختمان­ها و ترکيب­بندي شهر در صدر عناصر به يادماندني قلمداد مي­شود که در صورت برخوردار بودن از ويژگي­هاي خاص، توانايي جاي گرفتن در خاطره­ي شهروندان و گردشگران را خواهد داشت. ويژگي­هايي که شايد بتوان آنها را از منظر يكي از رفتارشناسان آمريکايي، زيبايي، هماهنگي، منطقي بودن و حجم عنوان کرد به عبارتي يادمان­هاي شهري، شناسنامه­هاي شهرها در مقابل ديدگان بيننده مي­باشند و به نوعي بازتاب دهنده فرهنگ، آداب و رسوم و حتي شخصيت حاکم بر شهر، دقيقاً از همين روست که از زمان پيدايش شهرها بحث احداث عناصر، همواره در صدر قرار داشته است که رويکرد به اين عناصر در طول تاريخ دستخوش تحولاتي بوده است که در يک تحليل سطحي مي­توان آنها را به چندين دسته تقسيم نمود براي نمونه اگر در اعصار تاريخ، کاخ­ها و معابد باشکوه هرچه بيشتر در مرکز شهر نمادهاي فرهنگي- سياسي شهرها به شمار مي­رفتند در سال­هاي پس از انقلاب صنعتي ساخت ميادين، تنديس­ها و ساختمان­هاي مدرن به عنوان عناصري هويت­ساز عرض اندام نمودند مانند طاق پيروزي در پاريس، ترافاگلار در لندن، نقش جهان در اصفهان، جوچه در پيونگ­يانگ و سنتواري در سنگاپور که هرکدام بخشي از تصوير شهرهاي ذکر شده از جهان به شمار مي­روند.

    متأسفانه شهرهاي افغانستان سيماي هدايت شده­اي ندارند براي نمونه کابل شهري است تابع معيارهاي اقتصادي و سرمايه­اي و هيچ کس در صدد کنترل کيفي سيماي اين شهر نمي­باشند، مناظر اکثر شهرهاي بزرگ کشور نيز به جهتي که کابل طي کرده در حرکت است و هيچ تفاوتي بين مناظر شهري کشور وجود ندارد و اگر تفاوت­هاي اقليمي نبود تمام شهرها داراي سيماي يکسان بودند و معماري امروز شخصيت جديدي به جز اغتشاش و بي­نظمي به شهرها نداده است که براي جلوگيري از اين اغتشاشات بصري و دور شدن سيماي شهر از هويت خويش تدابيري خاص لازم مي­باشد که براي رسيدن به اين هدف بايد بدانيم که چگونه مي­توان سيماي شهر را با گذشته و هويت شهروندان آن پيوند بزنيم و هنوز چه فضاهايي در شهر حس تعلق شهروندان به شهر را افزايش مي­دهد و همچنين مشکلات ترافيکي و ... را نيز برطرف مي­نمايد.

    فضاهاي شهري را شايد بتوان به دکوريشن خانه تشبيه نمود که در ديد اول نظر هر بيننده­اي را به خود جلب مي­کند و در مقابل آرامش و يا هر احساس ناخوشايندي ديگر را به فرد انتقال مي­دهد، ميادين شهري اگر خوب طراحي شود و نماد و تنديس در مرکز ميادين با هويت و فرهنگ شهر همخواني داشته باشد در اين صورت شهر را بسيار زيبا و مناسب براي گردش و استراحت خواهد نمود از جمله نمادهايي که در ميادين دنيا به عنوان نماد و عنصر فرهنگ­ساز نصب مي­شوند مجسمه يا تنديس­هايي مي­باشند، مجسمه­ي شهري حجمي سه بعدي و داراي فرم و بيان هنرمندانه است که از هر بعدي قابل نظاره و زيباست و هر ساله ده­ها مجسمه و اثر حجمي توسط شهرداري­ها در فضاهاي شهري و در ميادين کوچک و بزرگ نصب مي­شود که اين حرکت در صورتي که به خوبي هدايت شود مي­تواند سهم مهمي در ارتقاء کيفيت اين فضاها داشته باشد، تنديس­ها مي­توانند نقش به سزايي در غني ساختن فضاهاي شهري از طريق بيان هنري داشته باشند و اين امر به ويژه در مياديني که نقطه­ي عطف شهر و کانون توجه شهروندان مي­باشند از اهميت بيشتري برخوردار است، گر چه خلاقيت هنري هيچ تعريفي را بر نمي­تابد اما به طور کل مي­توان گفت مجسمه­هاي شهري داراي حجمي سه بعدي و فرم و بيان هنرمندانه است که از جهات مختلف قابل نظاره مي­باشد و کارکرد آن تزئين، هويت­بخشي و انتقال پيام به ناظر مي­باشد و از مصالحي چون: سنگ، بتن، فلز، چوب، فايبرگلاس ساخته مي­شود مجسمه­سازي شهرها کار مشترک مجسمه­سازان، طراحان منظر و مبلمان شهري، برنامه­ريزان و طراحان شهري است که با حمايت و هدايت مديران شهري انجام مي­پذيرد. نوع، شکل، اندازه و چگونگي تنديس و انتخاب مقياس و مکان مناسب هدف از اين همکاري است که بيشترين لذت بصري را براي ناظر به وجود بياورد البته منظور از مجسمه تنها تنديس انسان­ها نيست بلکه آثار حجمي داراي هويت که در ارتقاي کيفيت فضاي شهر موثر باشد مانند، طاق­هاي يادماني که براي گراميداشت وقايع بزرگ تاريخي- نظامي و يا سربازان گمنام در جنگ ... ايجاد مي­شود و ستون­هاي يادماني که منشأ آن به شهرهاي يونان باستان باز مي­گردد و غالباً جهت گراميداشت از يک شخص يا يک رويداد مهم تاريخي ساخته مي­شوند؛ در قديم مجسمه­ي يک فرد مهم برفراز ستون­هاي بلند نصب مي­شد که اين ترکيب، اهميت بسيار زياد فرد مورد نظر را منعکس مي­ساخت اما از ستون­هايي که به تنهايي و بدون مجسمه به کار برده مي­شوند ستون­هاي هرمي شکل هستند که منشأ مصري دارند كه براي مصريان باستان نمادي مذهبي به شمار مي­آمد، اين ستون­ها براي نشان دادن مرکز و نمادي از هندسه گرايي نظم و قدرت بود، ستون­ها براي بيان ثبات، پايداري و همبستگي نيز به کار مي­رفتند و گاهي نمادي از آغاز عصري جديد بودند. ساعت­هاي تزئيني از عناصري هستند كه زينت­بخش بسياري از ميادين مي­باشند در که اشکال متنوعي طراحي مي­شوند که يکي از آنها برج ساعت است، ساعت­ها اثر قوي بر چشم، فكر و ذهن رهگذر دارند و اگر به دقت مکان­يابي و با حساسيت جايگاه آن طراحي شوند نشانه­ي قوي در شهر محسوب مي­شوند و تأثير بصري قوي خواهند گذاشت که اين اثر حجمي فرم باستاني ندارد و در قرن­هاي اخير به کار رفته است.

    از ديگر موضوعاتي که دستمايه­ي ساخت مجسمه­هاي شهري مي­شوند به طور عمده در مقولات زير قابل طبقه­بندي مي­باشند:

1.  مشاهير و شخصيت­هاي تاريخي، فرهنگي، ادبي، هنري، سياسي، علمي و ... که در ميادين شهرهاي کشور مي­توان از آنها استفاده نمود مخصوصاً در ميادين زادگاه اين شخصيت­ها همچون ابن سينا، رابعه­ي بلخي و ابوشکور بلخي در ميادين بلخ  و مزار شريف؛ تنديس مولانا جامي، خواجه عبدالله انصاري، امام فخر رازي و واعظي کاشفي در ميادين هرات؛ تنديس ظهيرالدين فاريابي در ميادين شهر ميمنه؛ ابو نصر فراهي در شهر فراه؛ سيد جمال­الدين اسدآبادي در شهر اسدآباد کنر؛ تنديس سنايي غزنوي، ملافيض­محمد کاتب، ابوريحان بيروني و سلطان محمود غزنوي در غزنه؛ تنديس ابوسعد سجزي، ابوسليمان سجزي، ابوحاتم سجزي، ابوداوود، ابوجعفر بابويه سيستاني، يعقوب ليث و عمر ليث در شهر زرنج نميروز، تنديس مخفي بدخشي و ناصر خسرو در شهر فيض­آباد؛ تنديس حنظله­ي بادغيسي در شهر قلعه نو و ... .

2.  مبارزان، دلاوران، شهدا مانند ساخت تنديس­هاي ميرويس­خان هوتکي و ملالي در شهر قندهار تنديس شيرين هزاره و مير يزدان­بخش در باميان؛ ابومسلم خراساني در شهر سرپل؛ طاهر فوشنجي در هرات و ... .

3.  روايت­ها و شخصيت­هاي اسطوره­اي همچون مبارزه کاوه­ي آهنگر با ضحاک ماردوش، رستم با ديو سفيد، گرشاسب  و اژدها

4.  موجودات اسطوره­اي همچون دراماگون، سيمرغ و ... .

5.  مضامين مذهبي مانند توحيد، نماز، اذان و ... .

6.  مضامين مذهبي- سياسي همچون جهاد، شهادت، جانباز، مقاومت و ... .

7.  يادمان­هاي تاريخي- سياسي- ورزشي- عمراني همچون بزکشي- پهلواني، کورش، تيراندازي، نيزه­زني، چوگان، اسب دواني و ... .

8.  مضامين عاطفي يا احساس مثل مجسمه­ي مادر، معلم و ... .

9.  مضامين اقتصادي و معيشتي که معرف شيوه­ي توليد باشند مانند مجسمه­ي چوپان، ماهيگير، شکارچي و ... .

10.                 توليدات عمده شهر و منطقه مثل ساخت مجسمه­ي پسته در بادغيس، نماد خربزه درشهرهاي شمالي، نماد انار در ميادين قندهار و انگور در هرات و زيتون و نارنج در جلال­آباد و ... .

11.                 مضامين طبيعي و اقليمي که معرف طبيعت يا حيوانات وِيژه­ي منطقه مي­باشند همچون مجسمه­ي گوسفند قره­قل، مجسمه­ي قوچ مارکوپولو، بز مارخور،کبک دري، کلنگ سفيد، قاز حسيني و ... .

12.                 مضامين سنتي و فرهنگي که شيوه­هاي زندگي عادات فرهنگي، نحوه­ي تغذيه و آشاميدني­هاي مورد علاقه را بازگو کند مانند چاينک و گيلاس

13.                 مضامين عملکردي نظير مجسمه­هايي که معرف عملکرد مکان هستند همچون ساخت يك مجسمه­ي کوهنورد در بدخشان و ... .

14.                 پيام­ها و مفاهيم انتزاعي يا واقعي فرهنگي اجتماعي مانند تنهايي انسان، آزادي، همبستگي، رنج، فقر بي­خانماني، انحطاط، پرواز، شكوفايي، تلاش و ... .

نقش­ها و کارکردهاي تنديس­ها شامل:

1.            تقويت حس مکان و القاء روحيه­ي خاص در فضا که در صورت هماهنگي مجسمه با محيط و تقويت انسجام بصري محيط پيرامون، شهروندان  احساس رضايت و آرامش بيشتر مي­کنند و حس مکان تقويت مي­شود.

2.            تعريف و هويت­بخشي به فضاهاي شهري

3.            ارتقاي کيفيت و ايجاد سر زندگي به فضاهاي شهري چرا که فضاي خالي از هنر هيچ جذابيتي ندارد، فقدان جذابيت از کيفيت فضا مي­کاهد.

4.            ارتقاي آگاهي­هاي عمومي و معرفي نمادها و ارزش­هاي فرهنگي

5.            معرفي عملکرد و روحيه­ي ميدان يا محدوده­ي پيرامون آن و تداعي عملکرد تاريخي و فرهنگي آن، چرا که بسياري از ميادين محل وقوع حوادث تاريخي منحصر به فرد هستند و مجسمه­اي با همان نماد مي­تواند تداعي­گر اين واقعه تا سال­ها بعد باشد و عملکرد ميدان نيز به وسيله همان مجسمه بيان مي­شود.

6.            تعريف مرکز ثقل و نقطه­ي تمرکز ميدان چرا که مجسمه در مرکز ميدان از هر دو طرف ديده و درک مي­شود و حس مرکزيت را تقويت نموده نوعي نظم بصري به وجود مي­آ­ورد.

7.            ايجاد يک نشانه­ي شهري مخصوصاً اگر اندازه­ي آن بزرگ باشد مي­تواند در سطح محله، منطقه و شهر مطرح شود.

8.            ايجاد انگيزه­اي براي زيباسازي محيط توسط شهروندان يعني نصب مجسمه­اي مطلوب در ميداني زيبا باعث مي­شود که ساکنان اطراف ميدان براي بالابردن سطح کيفيت محيط پيرامونشان اقداماتي انجام دهند.

9.            مکان­يابي چرا که تداعي کننده­ي يک فضاي به خصوص مي­باشد.

10.       تناسب بخشي به نام ميدان، چرا که ميدان مي­تواند طوري طراحي شود که نام ميدان را در اذهان بينندگان تثبيت کند مثلاً نمادي از گل.

11.       معرفي سبک­ها و سنت­هاي هنري که مي­تواند بر سواد هنري و بصري مردم بيفزايد.

به اين ترتيب مشاهده مي­کنيم که نگاهي نوين، عالمانه و جامع به مقوله شهرسازي درکنار ساير مزايا باعث ارتقاء کيفيت عناصر فرهنگ­ساز شهري خواهد شد و خاطره­اي فراموش نشدني را در ذهن گردشگران و توريست­هايي که براي بار اول وارد شهر مي­شوند به جا خواهد گذاشت و آنها بدون مطالعه­ي کتاب يا تحقيق در رابطه با شهر با ديدن تنديس­ها و نمادها، برداشتي کلي و شيوا از فرهنگ و سنت و تاريخ شهر مورد نظر به دست مي­آورند.