نگاه کوتاهی  به  آخرین گفتگوئی جلالتمآب  حامد کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستا ن با رادیو B.B.C

قسمت اول

 

حا فظ نه گشتی رسوائی گیتی

گر می  شنیدی  پند  ا دیبان

                   « حافظ (رح) »

 

محمد امین ( فروتن )

25-03-08

 

هیچگونه قصدی نداشتم در روزگاری که همه ما بر این واقیعت پی برده ایم که بحران کنونی در جامعه ما تمامی اندام ها ی ملت و جامعه  فقیر ما را فراگرفته است و به قول معروف

 « زخم ناسور » گشته و هیچکسی را به تنهائی توانمندیی حل آن نیست ، بدون تعمق و تفکر در این باره ، راجع به مطالب دیگری بپردازم و بنویسم ، اما آنچه که موجب تعجیل در نوشتن این سطور گردید ، گفتگوی آخیر جناب رئیس جمهور کرزی با رادیو B.B.C است که آن جناب با این گفتگوی خود من و شاید سا ئر نویسنده های این مرزوبوم را وادار کردند که در حول و حوش آن مطالبی را به عرض خواننده گان ارجمند برسانیم .

می گوئند  از شخصی که  یکجا با کاروان برای انجام مناسک حج بیت الله شریف به مکه  رفته بود ، بسیاری از  فرائیض ضروری مانند طواف ،  احرام ، نماز ، سعی و رمی را انجام نه میداد ، پرسیدند که های  حاج آقا !  چرا این همه اعمال و فرائض و واجبات را به جا نه می آوری و انجام نه میدهئ ؟ آن مرد ی که تازه از لقب حاج آقا خوش اش آمده بود با قیافه حق به جانب پاسخ داد ؛ چرا ! نه گفته بودند که اجرای  تمامی  امور به عهده کاروان است ؟! گفتگوی آخیر جناب آقای حامد کرزی رئیس جمهوراسلامی افغانستان با رادیو بین المللی BBC مصداق همین حکایت است . زیرا هیچکسی حتی  به  ظاهر بلند  پایه ترین  مقامات ملکی و به ظاهر نظامی  جامعه ما ، و تمامی  نهاد های بین المللی که در کشور ما حضور دارند ، نه میتوانند از این حقیقت انکار کنند که به دلائل گوناگون سیاسی و تاریخی  زمین و فضای افغانستان تحت پوشش  قدرتهای بزرگ صنعتی و دیگر کشور های شامل در ائتلاف جهانی علیه تروریزم قرار دارند ؛ اظهارات تاریخی آقای « مایکل میپلیز » Michae Maples  رئیس آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده امریکا که بروز پنجشنبه ۲۸ فبرورې سال ۲۰۰۸ میلادی درجلسه استماعیه  کمیته نیروهای مسلح سنای امریکا ایراد کرد قوی ترین انگیزه برای انتشار این گفتگوی جلالتمآب کرزی بشمار می آید . رئیس آژانس اطلاعاتی امریکا در اظهارات خود مدعی شده بود که سلطه  « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » تنها بر ۳۰٪ خاک افغانستان قائم وبرقرار است . جنرال مایکل میپلز ((Michael Maples در ادامه اظهارات خود خاطر نشان ساخته بود که بیشتر قلمرو جغرافیاوی افغانستان  توسط رهبران قبائل ومتنفذین اقوام مختلف  اداره میگردد ، و بر بیش از ده فیصد خاک آن کشور جنگجویان و شورشیان  طالبان تسلط دارند که شش سال قبل در نتیجه عملیات نظامی نیروهای ائتلاف جهانی ضد دهشت افگنی و تروریزم از قدرت سقوط داده شدند ؛ کارشناسان علوم سیاسی بر این باوراند که اصطلاحاتی چون « حاکمیت  رهبران قبائل و بزرگان  قوم » درجامعه افغانی اشاره به نوعی سیستم متشکل از« اشراف ستمکارو باجگیران زراندوز » مافیا ئی است که با تمامی نمونه ها و مظاهری از پیشرفت و ترقی اجتماعی دشمنی تاریخی دارند و در نبود حاکمیت واقعی  قانون به سلطه نا مشروع شان ادامه میدهند . بنأ واضیح است که این گونه مفاهیم و رویکردها ی اشرافی حتی اگر از سوی نخبه گان نامدارجامعه ما و روشنفکران و حاکمان این کشور ،به شمول رئیس جمهور کرزی « توجیه شرعی » شوند ، با مفهوم مردم سالاری ودموکراسی هیچگونه سنخیتی ندارند !! شاید جلالتمآب کرزی رئیس جمهور اسلامی افغانستان و دیگر  شرکای وی فراموش کرده است که در گذشته ء نه چندان دور ، آنگاهی که ولسوالی" موسی قلعه "یکی از نا آرام ترین ولسوالی های ولایت هلمند در نتیجه یک توافق پنهانی ،  بصورت مسالمت آمیز از سلطه حاکمیت افغانستان بیرون میرفت ، رژیم جمهوری اسلامی  جلالتمآب کرزی و دیگر شرکای وی ،  تب شدید ی را  که از اجرای  آن معامله بر اندام های بدن حاکمان و مهره های قدرت افتیده بود ، بااینگونه تعبیرات مجهول از« دموکراسی » و« مردم سالاری» کاهش میدادند ! جالب آنجاست که وقتی همین بزرگان قوم که به قول جلالتمآب کرزی نمادی از« دموکراسی » و « نظام مردم سالار » ملی  بودند پس از ایجاد « مدینه وحشت و ترور »  برتمامی  مظاهر تمدن و فرهنگ  اهالی موسی قلعه  یورش بردند ؛ اهالی فقیر و ستمدیده ولسوالی موسی قلعه ولایت هلمند جهت رهائی از حاکمیت مافیای قاچاق  مواد مخدر که زیر پوشش دروغین و کاذبانهء حاکمیت بزرگان اقوام و قبائل بر جان و ما ل وناموس اهالی موسی قلعه تجاوز میکردند ، به سوی  نیروهای صلح طلب و دموکرات !! یعنی حاکمیت رژیم جلالتمآب کرزی و حامیان جهانی اش  دست دراز کردند و به قول جلالتمآب کرزی که حین تسلیمی مجدد ولسوالی موسی قلعه ازتسلط  « بزرگانی به اصطلاح  قومی » به نیروهای دولتی در یک سخنرانی ابراز کرده بودند ، که گویا ما به درخواست های مکرر باشنده گان ولسوالی موسی قلعه که جهت رهائی از  ظلم و ستم  حا کمیت « عشیره ای » و مافیائی در آن ولسوالی تقاضای کمک کرده بودند و لسوالی موسی قلعه را از تسلط عناصر وابسته به بیگانه گان و ستمکاران  آزاد ساختیم و به سلطه چند ماهه ای از آنها خاتمه دادیم !! البته و شاید جلالتمآب کرزی و مهمتر از همه لوای بزرگی  از« مستشاران بی نام و بانام » وی  فراموش کرده اند که نخبه گان جامعه  و آنانی که وی را در حرکت بسوی حاکمیت خود کامه مافیائی یاری میرسانند نه میتوانند تاریخ را مسخ و وارونه جلوه دهند ! هرچند جلالتمآب کرزی گاه گاهی در سخنرانی ها و گفتگوهای خود با رسانه ها ی داخلی و خارجی که اکثر  زیر سایه تفنگداران امنیتی بر پا میگردد ، از این زاویه به حوادث تاریخی و سیاسی می نگرد !! چنانچه در همین گفتگوی آخیر وی که با آقای داؤد اعظمی روزنامه نگار رادیو B.B.C     به عمل آورده است بر فرضیه ما مهر تصدیق میگذارد !  جلالتمآب کرزی رئیس جمهور اسلامی افغانستان وقتی در آغاز این مصاحبه در پاسخ به این سوالی از خبر نگارB.B.C  که راجع به گزارش رئیس استخبارات امریکا در مورد افغانستان چه می گوئید ؟ با یک ژست کاملأ برابر با رئیس جمهور بوش و دربرخی موارد بلند تراز وی  چنین پاسخ می گوئید : ما گفته های رئیس عمومی استخبارات امریکا راشنیدیم و رئیس استخبارات ما ( افغانستان ) هم در سخنان خود حقائق این کشور را واضیح کرد . نخست ، اگر ما کار کرد های دولت در شش سال گذشته را مشاهده کنیم ، متوجه می شویم که بررسی ارائه شده از سوی دولت امریکا نادرست است و دوم رسم و رواج و عنعنات موجود در افغانستان نیز این بررسی را نا درست ثابت میکند . به این معنی که برنامه انکشاف دهات بیشتر از نیمی از سی و هشت هزار دهات را تحت پوشش قرار داده است . بنأ اجرای برنامه دولتی به این همه مناطق ، حاکمیت دولت را نشان می دهد . نه تنها موجودیت بلکه کار دولت را نیز نشان می دهد . در افغانستان شش سال قبل تنها ۹ ٪ مردم به خدمات صحی ( بهداشتی ) دسترسی داشتند اما امروز ، بیش از هشتاد در صد نفوس این کشور به خدمات صحی دسترسی دارند که این خود کار کرد ها وحضور دولت را نشان میدهد . در مورد رسم و رواجها و عنعنات افغانستان ، هر حکومتی که در بین مردم خود جا داشته باشد ، بیشتر از هرنظام دیگر ، حکومت باثبات شمرده میشود و چنین حکومت ها در افغانستان موجود بوده است . اگر حرف های رئیس عمومی استخبارات امریکا این بوده باشد که در اکثر مناطق افغانستان بزرگان اقوام حاکم هستند ، این جای بسیار خوشحالی است . اصل دمو کراسی ، مردم سالاری و حکومت مردمی همین است . ما ازاین خیلی خوشحال هستیم که اینها (امریکا)فکر میکند در افغانستان مردم حاکم هستند و با دولت همکار هستند . مسأ له دوم اگر شما به یک برنامه تلویزیونی BBC  توجه کرده باشید در آن ، منطقه پامیر در ولایت بدخشان و خدمات صحی در آن منطقه را نشان می د اد که در آخرین و دور ترین منطقه شمال شرق ، بیرق افغانستان در اهتزاز بود ، در افغانستان ساحه ای نیست که بیرق افغانستان درآن بر آفراشته نباشد ، تنها به جز مناطقی که در دست دهشت افگنان است .

د لخوش داشتن به این گونه تحلیل ها واقعأ که دل « حضرت فیل!! » را می خواهد ، آن هم تحلیل های ازاین دست که اگر بیان آن از سوی توده های « عوام کا لانعام » به نوعی ساده لوحی تلقی شود بدون شک  اگر سوی مقامات عالیه بویژه شخص ، شخیص جلالتمآ ب رئیس جمهور کرزی به عنوان معیارها وملاک های حاکمیت رژیم معرفی گردند ، برتمامی  تیوری های علمی و جامعه شنا ختی فلاسفه و دانشمندان گوناگونی در تاریخ جوامع بشر  که در زمینه حقوق و جامعه شناسی بزرگترین و ما ند گارترین آثار ی را بر جا گذشته اند خط بطلان کشیده میشود ؛ زیرا پیدا ست که این گونه ملاک ها در امر اثبات حاکمیت دولت بر جامعه و مردم  با بسیاری از تیوری های قدیم در تضاد واقع می شوند !! بخصوص درمسأ له   اقتصاد سیاسی که با مشروعیت یک دولت مدرن رابطه پیدا میکند . اما تکیه جلالتمآب رئیس جمهور کرزی به آماری که از سوی  « مأ موران  معذور » با یک جمع و تفریق ساده در اختیار رسانه های ما فیا ئی قرار میگیرند  ، سخت  جالب بود،  زیرا چنانچه قبلأ این تیوری جدیدی را در مسأ له ولسوالی موسی قلعه به آزمائیش گذاشتیم ، می بینید که چقدر با روح واقیعت های علمی در تناقض ثابت گردید . از قرائن چنین برمی آید که شاید جلالتمآ ب کرزی پس از مطالعه این « تیوری  » موهوم  و شنیدن سخنان رئیس استخبارات امریکا که  مربوط به حاکمیت و سلطه دولت جلالتمآب کرزی بر افغانستان را در بر میگر فت ، قاعد تأ قدرت اندیشیدن و اشتغال به هر امر دیگری را از دست می دهند و چنان در آن غرق میشود که نه میتواند در ردیف آن مسا ئل دیگری را هم در مغز و روح و کار خود طرح کنند ، زیرا برای جلالتمآ ب کرزی هیچ مسأ له دیگری به اندازه ء همین موضوع با اهمیت تر نبوده است .بویژه آنگاهی که مسأ له انتخا بات ریا ست جمهوری افغانستان عمدأ و یا هم بروی مصلحت های سیاسی موضوع داغ میدان سیاست افغانستان شده است ؛ بازهم درشگفتم که چرا آنچه که جلالتمآب کرزی در گفتگو  با رادیو BBC   عنوان کرد با تمامی صحبت ها و سخنرانی های دیگری که به مناسبت های گوناگون ابراز می فرما ئند در تناقض اند ؟ من با اطلاعات نا چیزی که دارم بار ها شکوه ها و حتی اشک ها و گریه های جلالتمآ ب کرزی را دیده ام و شنیده ام که از جفای ، جفا کاران و یاران نیمه راه خود یاد کرده و اشک ریخته است !! من در عین حال که راه حل را نه در کمی و کاستی افراد و جفای دوستان نیمه راه را نه میدانم ، به آن اشک ها و گریه ها و شکوه های مخلصانه ء جلالتمآ ب کرزی سخت  احترام دارم  ؛ اما اینکه سخنان جلالتمآب کرزی موارد پارا دوکسیال Paradoxal  دارد کمی برایم تعجب آور بود . و من علی الرغم احترام به سخنان ایشان که آز آن یک احساس اجتماعی را استنباط کرده ام و مورد احترام من است ، یاد آوری میکنم که زمامدار و روشنفکر شبه امریکائی شدن خطر بدی است ، آدم به هرصورتی که در آید بهتر از این فاجعه است و باز هم متأ سف هستم که چنا نچه شیوهء رائج است ابتدا کوشیدند تا پیرامون برخی از نخبه گان جامعه ما به شمول جلالتمآب کرزی شریک کم ادعا و متواضع !! یک حصار نا مرئی بکشند و آنها را در یک « جو کنترل شده ای نا محسوس » بگیرند تا بتوانند شرائط ذهنی خاصی را که می خواهند و مطلوب بیگانه ها است برای شان بوجود بیا ورند و بر دور شان هاله ای از «قدرت خواهی» و« شهرت طلبی»  بکشند ، که همه چیز را ازورای آن بنگرند وکم ،کم استحاله و معتاد قدرت و شهرت  شوند وزمینه روحی شان را برای استخدام« نا آگاهانه» و سپس « نیمه آگاهانه » و سر انجام « آگاهانه » فراهم گردد . جان کلام این جاست که همین مافیای سیاسی و اقتصادیی که بر تاروپود جامعه ما چنگ انداخته است نخست  به کمک مشاوران متخصص فنی وبنام کمک و بازسازی افغانستان و سپس در چهره های بی نقاب اما به عنوان حمایت جامعه جهانی از مردم افغانستان یکسره سرنوشت کشور ما را در اختیار خود گرفتند و روابط پنهانی سازمان ها و شخصیت های اجیر با بیگانه ها را برای حفظ کیان دموکراسی و جامعه مدنی لازم دا نستند . جالب ترین بخشی از سخنان جلالتمآب کرزی در گفتگوی تاریخی اش  با رادیو BBC   آنجای است که وقتی ژورنالیست رادیو BBC پس از شنیدن چنین تعریف از دموکراسی و مردم سالاری به جلالتمآب کرزی خاطر نشان می سازد که : منطقه ای که شما گفتید، دورافتاده است، این گزارش و دیگر گزارش ها میگوید که در ساحات مرکزی، به ویژه جنوب و شرق افغانستان مناطقی است که در دست طالبان و یا مخالفین دولت است. جلالتمآب کرزی رئیس جمهور افغانستان باز هم در هاله ای از قدرت در پاسخ به ژورنالیست رادیو BBC چنین پاسخ می گویند : موضوع طالبان جدا است و اگر آنها

 ( امریکا ) میگویند ده در صد افغانستان در دست طالبان است این نادرست است . رئیس استخبارات ما (افغانستان ) گفت که طالبان در پنج در  صد خاک افغانستان حضور دارند !! من در مورد ساحاتی سخن میگویم که آنها گفته اند که بزرگان اقوام حکومت می کنند . اینها غربی ها ، نه میتوانند میان بزرگان اقوام و روحانیون مذهبی و افراد مسلح در افغانستان تفاؤت قائل شوند ، مشکل آنها همین است. برای ما بزرگ قوم یک شخص محترم ونما ینده مردم است . حکومت های نیرومند ، همواره با همکاری ملتها و بزرگان اقوام به وجود می آیند . زمانی که من خورد سال بودم ، بخاطر دارم که در قندهار، ارزگان و هلمند بزرگان اقوام معضلات راحل و فصل میکردند در حالیکه حکومت موجود بود ، ولی بزرگان اقوام بین مردم صلح می کردند ، من خورد سال بودم در زمان حکومت ظاهرشاه بیاد دارم که در ولسوالی پنجوائی ولایت قندهار یک نفر فرار کرده بود و حکومت نه میتوانیست او را بازداشت کند ، به پدر من مراجعه کردند که بزرگان و متنفذین قوم را فر ا خو ا نید تا این شخص پیدا کنند . پدرم بزرگان قوم را دعوت کرد ، من شاید ده یا یازده ساله بودم ، بزرگان گرد هم آمدند و به آن شخص پیام فرستادند که بیا ید ، او آمد ودر منزل ما آن شخص را به حکومت تحویل دادند ، من می پرسم آیا در آن زمان حکومت در ولایت قندها ر حاکمیت نداشت ؟

متأ سفانه ازاین توضیح مختصر و فشرده ء جلالتمآب کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان بخوبی روشن و هویدا  میگردد که آن جناب نه تنها در مقائیسه عمومی  نظام های حاکم در دو مقطعی از تاریخ دچار اشتباه شده  ، بلکه اصولأ اکثر معاد لات و فورمولبندی های جامعه شناسی را نیز  که در مباحث تاریخی بویژه جامعه شناختی باید رعایت میگردید بکلی نادیده گرفته است .  زیرا بعد از تقریبأ سه دهه چالش فکری و تجربه عملی گمان میرفت که گفتمان دموکراتیک و مردم سالار در جامعه افغانی  که با  جامعه مدنی در افغانستان وابسته است  به گفتمان غالب در عرصه سیاسی و اقتصادی افغانستان تبدیل شده است و تصؤر می شد که هوا داران گفتمان های ضد دموکراتیک و مردم سالار یا با وجود در اختیار داشتن قدرت سیاسی و اقتصادی با روحیه شکست خورده خودرا در عقب فرآیند دموکراتیک در جامعه افغانی پنهان میکنند و یا بصورت گروه های کم اهمیت در میان مخالفان قدرت حاکم در کشور به حیات خود ادامه میدهند . اما با سخنان ضد و نقیض جلالتمآب کرزی که با یک رسانه ء معروف به سطح جهانی مطرح کرده است مصادق و نشانه های از وجود یک گفتمان مافیائی درحوزه قدرت سیاسی به نظر میخورد که دیگرنه میتوان آنها را بی اهمیت و بی تأ ثیر قلمداد کرد و نگران  اوج گیری  دوباره ء گفتمان ضد دموکراتیک بویژه از« جنس مافیائی»   نبود . به اصل گفتگوی جلالتمآب حامد کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان باز گردیم ، جلالتمآب رئیس جمهور کرزی شاید به دلیل خستگی های  وافری که در محیط کار برای وی به پیش آمده ،  شخصأ زحمت مرور ارزیابی گزارش آقای « مایکل میپلیز » Michae Maples » رئیس استخبارات نظامی امریکا را که بروز پنجشنبه ۲۸ فبروری سال ۲۰۰۸  درجلسه استماعیه  کمیته نیروهای مسلح سنای امریکا ایراد کرد متحمل نه فرموده  و زحمت این امرمهم سیاسی و  تحلیلی را بدوش « لشکری از مستشاران خورد و بزرگ» خود انداخته است ،  که اکثریتی از آنها تازه به دوران رسیده اند و به مقتضای طبیعت متملقانه و بی خاصیت شان در کار جعل اندیشه ها و برنامه ها مهارت کامل دارند .آنچه که در این زمینه موجب تعجب گردید  ، این است که چگونه  قدرت های  پنهانی  حاکم بر سرنوشت ملت فقیر و جنگ زده ، مگر باایمان ما ،  با فخر فروشی بر وجود تاریخ چندین صد ساله جامعه مدنی و دموکراسی در قلمرو جوامع خویش ، و وجود بزرگترین مراکز تحقیقاتی و علمی  نتوانسته اند پرده ازچهره ء شیطانی  این دغل بازان متملق که مگس های " دوغ " هر روز گار اند ، بردارند .؟ متأ سفانه که گذشته ء مرموز و پنهانی روابط این گروهی  از متملقان بویژه از« جنس روشنفکری» آن  با شبکه های خطر ناکی از بیگانه های طماع و فرصت طلب قصه ای درازی دارد .!! که این گونه ارتباطات پیچیده مافیائی بزرگترین مانع در راه رسیدن به حق خود ارادیت ، آزادی و  استقلال واقعی ملت ما افغانستان عزیز گشته اند . !! در راستای همین استراتیژئی تباه کن بیگانه گان است که از مفاهیم واضیح و روشنی چون دموکراسی ، جامعه مدنی ،  عدالت اجتماعی و دهها مطلب دیگری تفسیر های مختلف اما موافق با منافع قدرت های بزرگ ارائه میگردد . چنانچه در گفتگوی مفصل  جلالتمآب کرزی که با رادیو BBC  انجام داده است تبعات و آثار این چنین تفسیر های ضد و نقیض بصورت وافر  به مشاهده میرسند . !!

 جالب ترین و در عین حا ل سوال بر انگیز ترین قسمت  گفتگوی جلالتمآب کرزی رئیس جمهور افغانستان اشاره به مسأ له ای نوع نظام سیاسی در افغانستان است که جناب شان پس از طرح برخی  پرسش ها ی  خبرنگار رادیو BBC   که « گویا در زمان گذشته دولتها با درنظر داشت وضعیت امروزی در دیگر کشور ها ، حاکمیت چندانی نداشتند ، برای اینکه دولت با همکاری بزرگان اقوام اداره می شد و دولت کنترول کامل نداشت » جلالتمآب کرزی در پاسخ و توضیح  این سوال چنین گفت : « یعنی رئیس جمهور امریکا در کشور خود حاکمیت ندارد ؟ چون در هر ایالت جداگانه انتخابات میشود ، والی بر گزیده میشود و هر محل نهاد ها وشوراهای جدا گانه خود را دارد . ولی چنین حکومت یک حکومت حاکم است .

اگر منظور شما یک حکومت دیکتا تور ی باشد که مردم هیچ سهمی در آن نداشته باشند و همه قدرت در دست سر بازان و حکومت بوده باشد این موضوع جدا است . شما اگر در مورد حکومت شوروی سابق یا چنین حکومت های دیگر حرف میزنید سخن جدا است ، اما الحمد ا لله چنین نیستیم ، حکومت با همکاری و پشتیبانی مردم نیرومند ترین حکومت است . مثلأ حکومت سویس و حکومت آلمان . ایا این دو حکومت نیرومند و با ثبات است یا حکومت های که تنها به نیروی سربازان اداره میشود ؟ » من فکر میکنم که جلالتمآب کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان با ارائیه این « تز » جدید که با مثال های روشن و واضیحی که نام بردن از کشور های « سویس و آلمان » به عنوان الگو های روشن نظام فدرالی در جهان محسوب می گردند به نا کار آئی  نظام  متمرکز و ریاستی در افغانستان اعتراف میکند . ...

ادامه دارد